اضلاع مفقود در جلسه هم‌انديشي تغيير ساختار کتابخانه‌هاي عمومي

 

لیزنا (گاهی دور / گاهی نزدیک: 62)، ميثم فريوری[1]، مدیر پروژه راه اندازی نرم افزار مدیریت کتابخانه در نهاد کتابخانه های عمومی  از سال 1390 تا 1392: جلسه«هم انديشي تغيير ساختار کتابخانه هاي عمومي» مورخ 16/7/1392 با حضور تعدادی از صاحب‌نظران برگزار گرديد تا اين بزرگواران در مورد بحث داغ روز در حوزۀ کتاب و کتابخانه به گفتمان بنشينند.  هر چه اطراف را نگاه کردم از سه حلقۀ اصلي ديگر که در واقع در اين رخداد اثر بخش و در عين حال تاثيرپذیر هستند خبري نبود. ضمن تقدير و سپاس از انجمن کتابداري و اطلاع‌رسانی ایران بابت اين گردهمايي به نظر می‌رسد نقطه ضعف این برنامه، همين حلقه‌هاي مفقود و فراموش شده بود که مي‌توان برای آن سه ضلع قائل شد که با استفاده از سه ضلع ديگرِ حاضر در جلسه (استادان محترم دانشگاه، نمايندۀ شهرداري و نمايندۀ نهاد کتابخانه‌های عمومي کشور) يک شش ضلعي را مي‌سازد. با اینکه اصراري بر منتظم بودن آن نيست ولي با اهمیت بخشی به اضلاع مختلف آن می‌تواند مرکز ثقل محکم و مطمئني براي تصميم‌گيري مديران فراهم آورد.

 

ضلع اول، مهم‌ترين رکن فعالِ کتابخانه يعني «کتابدار» مي‌باشد که بدون هيچ چشم داشتي علاوه بر خدمات موظف، گاهي روانشناسي مي‌کند و با مراجعه کننده به گفتگو مي‌پردازد و گاهي تعليم مي‌دهد و در پاسخ به سؤال‌ها و درخواستهاي مراجعه‌کنندگان، حتی خارج از بحث کتاب و کتابخانه، راهنماي مراجعه‌کننده مي‌شود. (مرحوم دکتر حري که روحش شاد، تمام اين اقدامات را از روحيات لاينفک کتابدار مي‌دانست).

 

در اين نشست، کتابداران نهاد کتابخانه‌هاي عمومي که خاک کتابخانه را مي‌خورند و درد دل‌هاي فراوان دارند مهجور و مغفول مانده بودند. کمتر کسي است که همنشين آنها باشد، از مشقت کار و محيط کارشان مخصوصاً در کتابخانه‌هاي عمومي ديده باشد و درد دل آنها را شنيده باشد و آن‌ها را در تصمیم‌گیری‌ها دخیل ننمايد. البته به‌نظر می‌رسد کتابداران به‌شرط داشتن مصونيت شغلي، مطمئناً در اين جلسه حاضر مي‌شدند و گويا تجربه‌ای تلخ از اتفاقات سالهاي نه چندان دور داشته‌اند. کما اینکه برخي از آنها به جرم گناه بزرگ و نابخشودني عضويت و فعاليت در شبکه اجتماعي!!! مورد تقدير (شما بخوانيد تغيير) قرار گرفتند. اما عزيزان و دوستان من، اينبار من ضمانت ميکنم که آزادي بيان وجود داشت و خواهد داشت ولي آزادي پس از بيان را نميدانم!!

 

ضلع دوم، همانا مخاطب و هدف اصلي فعالیت‌های حوزۀ کتاب و کتابخواني يعني اعضاي استفاده‌کننده از کتابخانه‌های عمومی هستند. همان‌هايي که سرانه مطالعه‌شان هفتاد و پنج دقيقه است!!!

 

بارها ديده‌ايم که شهرداري تهران در همايش‌هایي که حوزۀ کتابداري برگزار می‌نماید از اعضاء خرد و کبير خود که به نحوي از لحاظ کميت و کيفيت در همکاري با کتابخانه فعال بوده‌اند تقدير نموده است. اگر انشاء‌الله نهاد هم چنين کرده باشد مي‌توان با استفاده از آمار حقيقي، اين افراد را شناسايي کرد و سنجش خدمات کتابخانه‌هاي شهرداري، نهادي، مشارکتي و حتي کانون فکري و مساجد را به آنان سپرد. البته واضح است که اين افراد از جمله افرادی که با تدبير برخي مديران نهاد بصورت گروهي با استفاده از ليست مدارس و مساجد به بهانۀ افزايش آمار، عضو شده و شايد هيچگاه به کتابخانه نيامده باشند، نخواهند بود.

 

ضلع آخر، افراد حقيقي و حقوقي سرويس‌دهنده به کتابخانه‌ها هستند که با کتابخانه‌ها همکاري دارند. ناشران و نويسندگان در اين ضلع قرار دارند که برخي ورود آنها به نهاد را محدود و شامل مميزي دانسته‌اند. البته نمايندۀ محترم نهاد در جلسۀ مذکور قوياً این ادعا را تکذيب فرمودند. اگرچه گفته شود نمايندۀ نهاد حاضر در نشست، در پاسخ به برخي سؤالات، از مستندات و آماري از نوع معمول آمارهای حاضر روی میز برخي مديران استفاده می‌نمود و در پاسخ به سؤالی ديگر، نيز حدود بيست دقيقه از جلسه را صرف قرائت کتاب و داستاني براي حضار نمود که  گمان می‌کنم هدف ایشان مطالعه اشتراکي!! و استفاده از فرصت موجود برای ارتقاء سرانۀ مطالعه به بالای دو ساعت! بود.

 

باری، در اين ضلع، تامين‌کنندگان تجهيزات کتابخانه و توليدکنندگان نرم‌افزار درد دلهای بسيار دارند. و من به‌عنوان اتمي از نقطه‌اي که بر روي اين ضلع واقع شده‌ام (البته به قول مضمون از ابوسعيد ابوالخير آن اتم هم شماييد و ما هيچ نيستيم) مي‌توانم بگويم که از شرح رفتار تعاملات انساني و اداري نهاد با افراد، که خواه کتابدار باشد يا مدير عامل شرکت و يا مدير پروژه، همين بس که احتمالاً مدت زمان انتظار افراد پشت درب اتاق يک مدير يا معاون يا مشاور يا کارشناس هم جزء سرانۀ مطالعه محاسبه مي‌شود!

 

من، تنگِ دلم يا که جهان تنگ شده                يا ساز زمانه، خشن‌آهنگ شده

سنگي که نهاد در چنين راه، عزيز                  سرتاسر جاده‌ام پر از سنگ شده



[1] . مدیر پروژه راه اندازی و پشتیبانی نرم افزار مدیریت کتابخانه در شهرداری تهران از سال 1388 تاکنون، مدیر پروژه راه اندازی نرم افزار مدیریت کتابخانه در نهاد کتابخانه های عمومی  از سال 1390 تا 1392، مدیر پروژه راه اندازی و پشتیبانی نرم افزار مدیریت کتابخانه در دانشگاه پیام نور از سال 1391 تاکنون.