پیاز پژوهش: به مناسبت هفتۀ پژوهش

لیزنا (گاهی دور / گاهی نزدیک: 67)،حسن محمودی، دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه فردوسی مشهد:

حین جستجوهایی که در اینترنت انجام دادم کتابی را با عنوان «روش های پژوهش برای دانشجویان بازاریابی» پیدا کردم که به نظرم جالب آمد. این کتاب شامل بخش های مختلفی از جمله، ماهیت پژوهش های مدیریت و بازاریابی، تحلیل انتقادی مرور نوشتار، استفاده از داده های ثانویه، شناسایی موضوع پژوهش، درک فلسفه و رویکردهای پژوهش، تنظیم طرح و ساختار پژوهش، اخلاق پژوهش، انتخاب نمونه، گردآوری داده ها، و تجزیه و تحلیل داده های پژوهشی (کمی و کیفی) است. در هر یک از بخش های این کتاب نکاتی مطرح شده است که در کتاب های روش تحقیقی که قبلا خواندم ندیده بودم (البته شاید سایر دوستان قبلا خوانده باشند). اما مطلب جالبی که در این کتاب بود و مبنای این نوشته نیز قرار گرفت مدلی است که تحت عنوان «پیاز پژوهش[1]» آمده است. این مدل در حقیقت، فرایندهای انجام پژوهش را نشان می دهد. بر اساس این مدل یک پژوهش از لایه های مختلفی تشکیل می شود که در آن هر لایه متاثر از لایۀ بالاتر است. این لایه ها عبارتند از: 1) لایۀ فلسفه های پژوهش 2) لایۀ رویکردهای پژوهش 3) لایۀ راهبردهای پژوهش 4) لایۀ انتخاب روش های پژوهش 5) لایۀ افق زمانی پژوهش 6) لایۀ شیوه ها و رویه های جمع آوری داده ها.

 

مدل پیاز پژوهش (Saunders et al., 2009)

 

لایۀ اول نشان دهنده جهان بینی و نوع نگاه پژوهشگر به جهان است. هر پژوهش به یک شالوده یا بنیاد برای مطالعه نیاز دارد و پژوهشگران باید از جهان بینی هایی که به صورت ضمنی در مطالعۀ خود استفاده می کنند، آگاه باشند. بر اساس این لایه نوع نگاه پژوهشگر اثبات گرا به پدیده یا شیء مورد مطالعه متفاوت از نوع نگاه پژوهشگر واقع گرا، تفسیری و عمل گرا و ... خواهد بود. البته هر پژوهشی ممکن است بر یک یا تعدادی از فلسفه های پژوهشی استوار باشد. در لایۀ دوم بسته به نوع جهان بینی فسلفی که پژوهشگر اتخاذ نموده است، می تواند برای مطالعۀ پدیدۀ مورد نظر از دو رویکرد قیاسی یا استقرایی استفاده نماید. در رویکرد قیاسی، فکر از طریق معلومات کلی، مجهولات جزئی را کشف می کند، یعنی از کنار هم گذاشتن واقعیات پذیرفته شده و استنتاج یک نتیجه از آن حاصل می شود (نتیجه گیری از کل به جزء). در این استدلال چنانچه مقدمه ها درست باشند نتیجه ها هم الزاماً درست خواهند بود. این رویکرد، به پژوهشگر کمک می کند تا با استفاده از نظریه های موجود پدیده هایی را که به وقوع می پیوندد پیش بینی کند. در نقطه مقابل، استدلال استقرایی یعنی رسیدن ذهن از جزء به کل.

 

در این رویکرد فکر با استفاده از معلومات جزئی و برقراری ارتباط بین آنها حکم کلی را استنتاج می نماید. در این رویکرد، مشاهده ها بر رویدادهای مشخصی در یک طبقه صورت می گیرد و سپس بر اساس مشاهده حوادث یا رویدادها، استنباط در مورد تمام طبقه ها انجام می شود. در لایۀ سوم نیز پژوهشگر بر اساس انتخابی که در هر یک از لایه های بالاتر داشته، می تواند استراتژی های متفاوتی را به کار برد. استراتژی یا طرح تجربی، استراتژی پیمایشی، استراتژی مطالعه موردی، استراتژی اقدام پژوهشی، استراتژی نظریۀ داده بنیاد، استراتژی قوم نگاری و استراتژی مطالعات آرشیوی یا تاریخی. البته در اکثر کتاب های روش تحقیق به ویژه در زبان فارسی از این استراتژی ها به عنوان روش یاد شده است، روش پیمایشی، روش قوم نگاری و .... که به نظر نویسنده این کتاب، درست تر آن است که واژۀ استراتژی به کار رود. همچنین لازم به ذکر است که برخی از استراتژی ها ذکر شده در حوزۀ مطالعات کمی است و برخی در حوزه مطالعات کیفی است، که این امر اساس لایه چهارم را تشکیل می دهد. در لایۀ چهارم پژوهشگر از حیث توسل به کمی سازی رفتار پدیده مورد نظر، می تواند هر یک از روش های کمی، کیفی یا ترکیبی را اتخاذ نماید. در روش کمی، داده هاي متناسب با موضوع به صورت كمي و عددي تبديل مي شوند که داده هاي كمي معمولاً از طريق پرسشنامه گردآوري مي شوند.

 

در پرسشنامه ها با استفاده از طيف هاي مختلف از جمله ليكرت، بوگاردوي، ترستون و... جملات و سوالات محقق تبديل به اعدادي مي شوند كه پاسخگويان با انتخاب گزينه مورد نظر در واقع عددي را به محقق ارائه مي كنند و محقق از طريق اين اعداد به نتيجه گيري مي پردازد. در روش كيفي، داده ها نه به صورت اعداد بلكه به شكل جملات، نشانه ها و علايم، رنگ ها، حركات چهره و رفتار افراد و معمولاً به روش هایی مانند مصاحبه و مشاهده داده ها جمع آوری می شوند. اين داده ها كمتر قابليت تبديل شدن به عدد را دارند، به همين علت به همان شكل كه گردآوري شده اند مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند. در روش های ترکیبی نیز بنا به نوع موضوع و پژوهش ممکن است از هر دو روش کیفی و کمی استفاده شود. لایه پنجم نیز نشان دهندۀ، مطالعۀ پدیدۀ مورد نظر در یک مقطع زمانی خاص یا در یک دورۀ زمانی طولانی تر (چند مقطعی) است. اکثر مطالعات اکتشافی، توصیفی و تبینی که یک پدیده خاص را در یک بازۀ زمانی خاص مورد مطالعه قرار می دهند از نوع تک مقطعی اند و پژوهش هایی که داده های مربوط به یک پدیده را در فواصل زمانی مختلف بررسی می کنند مانند مطالعات روند پژوهی، مطالعه نسلی و مطالعه پانل، از نوع پژوهش های چند مقطعی هستند. در لایه ششم نیز پژوهشگر بسته به اینکه در لایه های بالاتر چه رویکرد، استراتژی، و روشی را به کار گرفته باشد از شیوه های مختلفی برای گردآوری و تجزیه و تحلیل داده های پژوهش استفاده می کند. مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و ... از جمله شیوه هایی است که برای گردآوری داده ها ممکن است مورد استفاده قرار گیرد. البته در برخی از پژوهش ها ممکن است به طور همزمان از چند شیوه برای گردآوری داده ها استفاده شود.

 

در حقیقت بنا به این مدل، فلسفه و جهان بینی پژوهشگر، پایه و اساس پژوهش را شکل می دهد، چرا که هر یک از مراحل بعدی پژوهش از انتخاب رویکرد پژوهش تا جمع آوری و تحلیل داده بر اساس جهان بینی و نگرش پژوهشگر صورت می گیرد. از این رو، پژوهشگران می بایست در ابتدای هر کار پژوهشی، مبنای فسلفی کار و نوع نگرش و جهان بینی خود را مشخص سازند.

 

با جستجوهای اجمالی که در بین کتاب های روش تحقیق فارسی انجام دادم متوجه شدم که دانایی فرد و همکاران (1383) نیز بر اساس مدل ساندرز و همکاران، با اندکی تغییر مدل زیر را به عنوان مدل پیاز فرایند پژوهش ارائه کرده اند.

 

 

مدل پیاز فرایند پژوهش (برگرفته از: دانایی فرد و همکاران، 1383)

 

این مدل نیز همانند مدل بالاست با این تفاوت که سه لایه (لایه 2 و 5 و 7) به آن اضافه شده است. در لایه دوم، به چهار نوع اصلی پژوهش در حوزه علوم طبیعی و اجتماعی اشاره دارد، پژوهش بنیادی، پژوهش کاربردی، پژوهش ارزشیابی، پژوهش توسعه ای. در لایۀ پنجم پژوهشگر می تواند بر حسب صبغه پژوهشی، پژوهش را از نظر مکانی به صورت آزمایشگاهی، کتابخانه ای و میدانی انجام دهد. لایه هفتم نیز، نشان دهنده اهداف پژوهش است. بر اساس این لایه، هر کدام از این استراتژی ها اهداف غایی خاصی دنبال می کنند. استراتژی های کمی در پی توصیف و تبیین؛ استراتژی های کیفی به دنبال مکاشفه و فهم؛ و استراتژی های ترکیبی با توجه به نوع طرح، توصیف و تبیین، فهم و اکتشاف را همزمان دنبال می کند.

 

خلاصه کلام این که، پژوهش بدون پیاز حکم اِشْکِنه[2] بی  پیاز را دارد.

 

 برای کسب اطلاعات بیشتر به منابع زیر مراجعه نمایید.

 

Saunders , Mark ; Lewis, Philip; Thornhill, Adrian (2009). Research methods for business students. Fifth edition. Harlow: Pearson Education.

 

دانایی فرد، حسن؛ الوانی، مهدی؛ آذر، عادل (1383). روش شناسی پژوهش کمی در مدیریت: رویکردی جامع. تهران: صفار، اشراقی.

دانایی فرد، حسن؛ الوانی، مهدی؛ آذر، عادل (1383). روش شناسی پژوهش کیفی در مدیریت: رویکردی جامع. تهران: صفار، اشراقی.

کرسول، جان دبیلو (1391). پویش کیفی و طرح پژوهش: انتخاب از میان پنج رویکرد (روایت پژوهی، پدیدارشناسی، نظریه داده بنیاد، قوم نگاری، مطالعه موردی). ترجمه حسن دانایی فرد و حسین کاظمی. تهران: صفار، اشراقی.

 



[1] . The research onion

[2]  اِشْکِنه غذای محلی بویژه در خراسان که پیاز جزء اصلی آن است!