کد خبر: 20338
تاریخ انتشار: شنبه, 06 تیر 1394 - 12:01

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

رادیوی قدیمی خانه پدری و روزگار ما

پروانه مدیرامانی
رادیوی قدیمی خانه پدری و روزگار ما

 

(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک 123): پروانه مدیرامانی، آموزشگر و کتابدار کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی مشهد:

 

روز جمعه 25 ارديبهشت است و در حياط  خانه نشسته ام. درحال مرور برخی صفحات روزنامه روز قبل هستم. در يکي از صفحات چشمم به عنواني خورد که تلنگري شد بر اين نوشته.

 

آشتي با امواح خاطره انگيز درياي صدا: براي نجات راديو که هر روز مهجورتر مي شود. (1) خواندن همین جمله کافی بود تا ذهن و فکر و روحم  پرواز کند به گذشنه ها. گذشته هایی خاطره انگیز همراه با  رادیوی قدیمی خانه پدری.

 

زماني بود که گوش سپردن به راديو عادتي روزانه بود. صداي راديو هميشه در زمينه خانه جريان داشت و دريچه اي بود براي مردم به دنياي پيرامون:  به فرهنگ و آداب و رسومي که جريان دارد،  به کوچه و خيابان و زندگي که در کنار زندگي خودمان جريان داشت.  فقط گوش مي سپرديم  و  زمان کمتری براي تماشاي تلويزيون اختصاص مي داديم.  اين جمله که (راديو رو روشن کن ببينيم  چي ميگه...)  برای شما همسالان و بزرگترهای بنده آشنا نيست؟

 

 تقريبا اکثر مردم راديوهاي کوجک و جمع و جوري داشتند که همه جا در همه زمان در دسترس بود. رفيق شفيقي بود که الان فقط خاطره است. خاطره قصه گویی های روز جمعه رادیو/ داستان های شب رادیو/ موسیقی ها و ...... ترکیب سه عنصر صدا، موسیقی و کلام دنیایی می آفرید به دور از هرگونه ملال و دلتنگی.

 

اما این همه مقدمه چینی چرا؟  جهان ما جهان اصوات است.  بي ترديد راديو ابزاری فرهنگی و مفيد در افزايش تمرکز شنيداري مان بود و هست و نيز قوه تخيل و تصويرسازي مان را پرورش مي داد و البته هنوز هم مي دهد. درواقع شنيدن  يادمان مي داد.

 

این همان ویژگی است که نگارنده را به نوشتن این مطلب جلب کرد. در این روزگار ما شنونده هاي خوبي نيستيم. روز به روز بي حوصله تر می شویم  براي شنيدن  و البته خوب شنيدن . امروزه  جلوه هاي بصري ابزاري مانند تلويزيون ، که البته قديمي تر است و اينترنت و ماهواره و بطور کلي رسانه هاي تصويري تمام دنياي مان را احاطه کرده، فقط تماشا مي کنيم هاج و واج ! راه هرگونه تخيل و تصويرسازي  تقريبا بسته شده! تلفن همراه نبدیل شده به انيس و مونس مان در هر کوي و برزن. اگر روزی این مونس نباشد ، درست حس يک گمشده در بيکران  هستي را داريم!  گمشده ای با همان دو چشم گشاده و سرگردان ! انگار از تماشا کردن سیری نداریم٬ چشم ها در حدقه می گردد و دنبال می کند، بی لحظه ای مکث برای گوش دادن.

 

مگر نه اينست که انسان پنج حس اصلي  دارد و براي تعادل و توازن هر پنج حس بايد فعاليتي هماهنگ داشته باشند.  آیا ما به طور کامل پنج حس را  استفاده می کنیم؟ حس بينايي مان را تقويت کرده ايم اما شايد ديگر رويايي نبينيم.  فقط از خدا و خالق گلایه می کنیم در حالی که تبارک الله احسن الخالقین هستیم. "آیا شنونده خوبی هستید و در گفت‌وگو با دیگران با دقت به سخنان آنها گوش‌ می‌دهید؟ آستانه تحمل شنوایی شما در گوش‌سپردن به گفته‌های اطرافیان چنددقیقه یا حتی چندثانیه است؟ آیا دقت كرده‌اید كه بین گوش‌دادن و شنیدن تفاوت زیادی وجود دارد؟می‌دانید كه بدون گوش‌دادن دقیق به دیگران، ارتباط موثر و مثبت با آنها برقرار نمی‌شود و بسیاری از مشكل‌های فردی، بدگمانی و جدال‌های خانوادگی به‌دلیل بی‌اعتنایی و نشنیدن پیام افراد به‌وسیله یكدیگر به وجود می‌آید؟ (2)

 

شنوایی از جمله حواسی است كه بلافاصله پس از تولد شروع به كار می‌كند . زیرا نوزاد به محض تولد می‌تواند صداها را بشنود كه این خود یكی از واکنش های طبیعی نوزادان است و  در شش ماه دوم زندگی، به وضوح قادر به رویت اشیاء است . البته شنوایی آخرین حسی هم هست  كه در هنگام خواب حساسیت خود را از دست می‌دهد.

 

 "گوش  های ما مسئول دو حس حیاتی اما کاملا متفاوت هستند: شنوایی و تعادل. صداهای تشخیص داده شده از طریق گوش ها ، اطلاعات اساسی را درباره محیط خارجی به ما می‌دهند و  اجازه می‌دهند با روش های پیچیده‌ای چون گفتار و موسیقی ارتباط برقرار کنیم. علاوه بر این گوش ها در حس تعادل ما نیز سهم دارند. درک ناخود آگاه وضعیت بدن در فضا به ما اجازه می‌دهد تا بایستیم و حرکت کنیم بدون آنکه زمین بخوریم. (3)

 

یعنی اگر با هوشياري و دقت به  صداهای پیرامون مان در خانه / اداره / مهماني / کلاس .......گوش بسپاريم٬  لایه هاي مغزي مان نيز تقويت شده  و صاحب گوشی دقيق و با هوش خواهیم  شد. به ويژه حس شنوائی در تقويت و تکوين  سخن گفتن و ایجاد ارتباط با دیگران اهمیت دارد. مرکز دریافتِ صدا (گوش) با مرکز تولیدِ صدا (حنجره) ارتباطی مستمر و پویا دارد.

 

مي گويند  حسي دور سنج است یعنی حسی آگاهي دهنده است . اصوات جهان ما را در برگرفته اند، این در حالی است که اغلب ما نسبت به مفهوم آنها و تاثیری که بر ابعاد باطنی ما دارند، بی توجه هستیم (4) .

 

شايد دليلي که این روزها باعث مي شود ما آدم ها گرفتار نوعي گيجي و ساده تر بگویم حواس پرتي هستیم٬ همين کم توجهي و  دقیق و باعلاقه نشنيدن است. زیرا علاقمندي  واشتیاق به شنيدن مطلبی باعث تمرکز بیشتر و درنتیجه دقت بیشتر در  مشاهده و تجزیه و تحلیل  مي شود و مطالب بهتربه خاطر سپرده می شود. اگر اصل یا قانون ۸۰/۲۰ پارتو[1] اقتصاددان ایتالیایی را وام بگیریم و آن را درمقوله یک گفت و شنود خوب نیز تعمیم دهیم،  بهتر است که مخاطب مان  ۸۰ درصد از مواقع و خودمان ۲۰ درصد مواقع صحبت کنیم، یعنی صبوری کنیم. زیرا بر این نکته آگاهیم که یک شنونده فعال  بدون گرفتن اطلاعات کافی از اطرافیانش نمی تواند موفق شود. خوب شنیدن و دقت در سخنان گوینده، یک هنر است.  

 

گوش كن ، دورترين مرغ جهان مي خواند/ شب سليس است، و يكدست ، و باز.

شمعداني ها و صدادارترين شاخه فصل ، ماه را مي شنوند.

گوش كن، جاده صدا مي زند از دور قدم هاي ترا. (سهراب سپهری)

 

منابع

  1. "آشتي با امواح خاطره انگيز درياي صدا: براي نجات راديو که هر روز مهجورتر مي شود". روزنامه خراسان: جیم، 1394/02/24
  2. علم الهدایی، حسن. .. و گفتن کی بود مثل شنفتن؟. قابل دسترس در: http://tebyan-zn.ir/news-papers/blest_family/serendipity_family/family_serendipity_secret/2012/3/20/56167.html
  3. " آیا با قانون هشتاد بیست آشنا هستید؟" . قابل دسترس در: http://www.daneshnamah.com/success-guide/484-20-80-law
  4. جلیلیان،فریبا. 1384.  نگاهی به نقش صوت در دنیای درون.  فصلنامه علوم باطنی، ش4و5.
  5. "اصل پارتو". قابل دسترس در: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%84_%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88   


[1] Pareto principle

برچسب ها :
***
|
Iran
|
1399/12/16 - 07:53
0
1
عالی بودددددد
شرف
|
Iran
|
1394/07/18 - 13:07
0
0
سپاس فراوان پروانه عزيز.
چه زيبا گفتيد آنچه همه مي دانيم و نمي دانيم...

بشنو اين ني چون حكايت مي كند... مولانا هم شنيدن را آغازگر كتاب مثنوي اش گذارده.

قصه عصر جمعه، براي من هم زماني براي خيال پردازي روي موج صدا بود...با يادآوري اش چقدر دلتنگش شدم...
آزاد پاکنژاد
|
Iran
|
1394/04/17 - 02:35
0
3
درود بر شما برای این تذکار و یادآوری به جا
شاید بارها از پدربزرگها و مادربزرگ هایمان شنیده ایم، "شنیدن، ادب است"، اما امروزه، این نوع ادب انگار رنگ باخته است.

طبق تحقیقات علم ژنتیک، بخش شنوایی جنین 24 ساعت قبل از بخش بینایی شروع به رشد می کند و جالب اینجاست که تنها عضوی است که 24 ساعت پس از مرگ نیز زنده است! و این امر با آیات سراسر حکمت قرآن، بی ارتباط نیست که هرجا از حس های بشری صحبت به میان آمده، اول شنیدن و سپس دیدن ذکر شده است. برای مثال: ((وجعلنا لهم سمعا وابصارا وافئده)) و ((ختم الله علي قلوبهم وعلي سمعهم وعلي ابصارهم غشاوه)).
کاظم حافظیان رضوی
|
Iran
|
1394/04/14 - 15:39
0
3
خانم مدیر امانی سپاس به خاطر نوشته ای متفا وت با نوشته های خاص . اما سالها پیش که هنوز دنیای کلمات قصار وایبری چشممان را کر نکرده بود قطعه زیبایی خواندم با این مضمون : " حرف زدن عادت است و گوش دادن هنر " یاد داشت بسیار زیبای شما مرا همچنان بر این اعتقاد پای بر جا نگه خواهد داشت.
ابراهیم عمرانی
|
Iran
|
1394/04/10 - 13:47
0
2
قسمت دوم

کفه اول خیلی مادرانه است، چیزهایی را داریم می گیریم، در مغاک ذهن فرو می بریم، فرصت داریم با آن دمساز شویم، و از خود بر آن بیفزائیم، آن را بپروریم و در همه این احوال تا لحظه وضع، آن را با خود حمل می کنیم
برای بیرون فرستادن حس، نوشته یا حرف، کلی با خودتان کلنجار می روید تا آن را بتوانید سالم و پرورده و سنجیده بر زمین بگذارید و به اندازه درد زایمان باید رنج بکشید واین رسم کمیاب شده.
در میان اطرافیان بیشتر گوینده و سخنور می بینم تا شنونده. شهوت حرف زدن، نوشتن و فقط مطرح شدن به هر قیمتی، گوش شنوا نیست. وقتی گوش شنوا نباشد و نتوان چیزی ذخیره کرد، آیا همه گفته ها و نوشته ها قرار است از مخزنی تهی بیرون بیاید؟ چیزی وجود ندارد که بتوان عرضه کرد. فشاری پشت ذهن برای بیرون فرستادن نیست، بنابراین مجبور به سزارین می شوند و نطفه ای خام را به عنوان موجودی تازه بیرون می دهند که در بیشتر مواقع ناقص است.
شنونده های خوب خیلی کمیاب شده اند، افسوس.
پاسخ ها
مدیرامانی
| Iran |
1394/04/13 - 09:41
درود بر شما و سپاس برای چنین نگاه موشکافانه و آموزنده .
در کتاب اداي دين به سهراب و ياد ياران قديم، جلال خسروشاهي، موسسه ي انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1379، ص 43 آمده: شبي كه سهراب در شهر بنارس هند ميان آوازهاي شبانه ي پرندگان، صداي عجيب مرغي ناشناس را شنيده بود، این شعر را سرود: گوش كن ، دورترين مرغ جهان مي خواند...... همان ترسیم دقیق خط سیر یک حرکت و زایندگی است یعنی گوش سپردنی فعال که همه حواس انسان درگیراست. البته اگر قرار است این زایندگی به گفته شما” سالم و سنجیده “باشد و میوه ای کال نباشد! مگر عهد بسته ایم که در این روزگارفقط ذهن خوانی کنیم و دانای کل شویم؟ قرارمان براین بیقراری ها نبود و نیست.
ابراهیم عمرانی
|
Iran
|
1394/04/10 - 13:47
0
3
قسمت اول
با سلام
کمتر به خودم اجازه می دهم که نظر زیر نوشته های دوستان بگذارم چون به اندازه کافی پر حرفی می کنم ولی این نوشته نه از آن جنس بود که بتوانم از آن بگذرم.
خانم مدیر امانی عزیز. عالی بود
تاکید نوشته شما را بر بیشتر شنیدن و خوب گوش کردن برداشت کردم، متاعی که این روزها بسیار کم است.
از نگاه بنده هم خوب شنیدن، خوب احساس کردن و خوب خواندن در یک کفه ترازویی هستند که در کفه دیگرش گفتن، حسی را منتقل کردن و نوشتن قرار دارد.
فتحی
|
Iran
|
1394/04/09 - 13:42
0
6
باسلام
مطالب بنیه علمی و پژوهشی خاصی داشت .که این برگرفته ازمطالعات کتابدار عزیزمدیر امانی می باشد نهاد کتابخانه های عمومی نیزکه درجهت به روز کردن اطلاعات کتابدارن تاکید می کنند شاید کتابداران این نهاد نیز مانند خانم مدیر امانی مطالعات سازمانی و عمومی خود را با مطالعه منابع مختلف گسترش ببخشند . و به عنوان مشاورین موفق برای مراجعین عمل نمایند .
سیما مهذب
|
Iran
|
1394/04/08 - 07:52
0
1
با درود. بسیار زیبا، بجا و شایسته به نکته ای مهم اشاره کردید. شنونده بودن و گوش سپردن به جهان بیرون. با آرزوی توفیق روزافزون در همه عرصه های زندگی
نسیم
|
Iran
|
1394/04/07 - 10:13
0
5
چه کسی بود صدا زد سهراب،آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ
ممنون از متن زیباتون،حال و هوای اصیل روزگار گذشته تداعی گردید ،حال و هوایی که فقط در خاطره ها باقیست.ممنون
پاسخ ها
پروانه مدیرامانی
| Iran |
1394/04/08 - 08:35
جدای از خاطره های خوب و قدیمی رادیو ٬ هدف اصلی ام در نگارش این یادداشت٬ تاکید بر این است که در حال حاضر٬ ما شنونده هاي خوبي نيستيم. روز به روز برای شنیدن بي حوصله تر می شویم. بی لحظه ای مکث برای گوش دادن و تفکر٬ شب را روز و روز را شب می کنیم. در تعاملات اجتماعی مان پاسخ طرف مقابل از قبل در ذهن مان آماده است٬ گفتگو نمی کنیم بلکه با ذهن کلنجار می رویم. ارمغان همين کم توجهي و دقیق و باعلاقه نشنيدن٬ نوعي گيجي و ساده تر بگویم حواس پرتي های امروزی است که گریبانگیرمان شده.
امیر احد مستشاری
|
Germany
|
1394/04/07 - 09:20
0
5
با سلام نوشته ای در عین حال با پایه های علمی و حسی که به روزهای گذشته سوق پیدا میکردی ممنون بسیار عالی
کریمی
|
Iran
|
1394/04/07 - 00:25
0
3
باسلام، خیلی خوب بود، موفق باشید
حسینی
|
Iran
|
1394/04/06 - 18:28
0
2
به نظرم گوش دادن مهارتی است اکتسابی. این مهارت را از همان مراحل آغازین زندگی باید تقویت نمود. بسیاری از پدران و مادران و بزرگترها روی این مهارت هیچ توجهی ندارند و برای ایجاد وتقویت آن برنامه ای ندارند، به طور کلی به مهارت گوش دادن و ساز و کار تقویت آن آگاهی ندارند.
فرهنگ کلی عامه مردم نیز به آن بی توجه است. خیلی وقت ها حرف می زنیم، بدون اینکه دقت کنیم که مخاطب چه اندازه روی گفته های ما تمرکز دارد.
این مورد در کلاس درس هم اتفاق می افتد.
بهترین راه برای آگاهی از میزان توجه فرد به گفته شما، درخواست تکرار از طرف مقابل است. من این مورد را بارها در کلاس به کار برده ام و سبب شده است دانشجویان بیشتر دقت کنند.
مریم عدالتی
|
Iran
|
1394/04/06 - 13:43
0
1
همکار گرامی سرکار خانم مدیر امانی عزیز
خیلی تشکر از مطلب جالبی که نوشته اید. هم به نحوی یادآوری گذشته ، رادیو و قصه های روز جمعه و ... شد و هم اهمیت حس شنوایی را به خوبی بیان کرده بودید.
حمیده حاجی امیری
|
Iran
|
1394/04/06 - 13:37
0
3
مطلب بسیار جالب و زیبایی بود، یه جورایی ادم را به حال و هوای دوران کودکی می برد.
با تشکر
زهرا جنگی
|
Iran
|
1394/04/06 - 13:32
0
3
با سلام . متن بسیار جالبی بود. جانا سخن اززبان ما میگویی. واقعا یاد آن دوران به خیر . البته من هنوز که به خانه پدری میروم همچنان رادیو قسمت اعظم وقت مادرم را پر میکند و دقیقا همین "رادیو را روشن کن ببینم چی میگه " را هنوزم هم خوشبختانه میشنوم.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: