پُرو کتاب

 

(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک ۱30): منصوره حسینی­‌شعار، دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش­‌شناسی:

اتفاق افتاده که با همسر، دوست، خواهر و یا حتی تنهایی بروید برای خرید؟ این فرایند برای خرید مواد غذایی، وسایل آرایشی و بهداشتی، ظرف و ظروف خانه و وسایل تزئینی و پوشاک بسیار اتفاق می­افتد. با دقت همه مغازه ­ها را یکی یکی می­گردیم. همه لباس یا ظروف را یکی یکی بررسی و در نهایت یکی را انتخاب می­کنیم. هزینه آن را که ممکن است زیاد هم باشد پرداخت می­‌کنیم گاهی حتی فقط به خاطر مارک بودن جنس مورد نظر کلی باید پول هزینه کنیم. به محض رسیدن به منزل هم اولین کاری که می­کنیم ظرف و ظروف را با وسایل خانه سِت کرده و کلی برانداز می­کنیم که آیا با چیدمان منزل ما جور شده؟ آیا با رنگ دیگر وسایل، همخوانی دارد؟ و یا لباس را سریع پُرو می­کنیم تا ببینیم با دیگر لباس­ها سِت شده. چقدر اهمیت می­دهیم که کوچکترین اشکالی وجود نداشته باشه و چقدر دوست داریم افرادی که نتیجه کار را می­ بینند، از این سلیقه ما تعریف و تمجید کنند. اما آیا برای شما اتفاق افتاده که وقتی قرار خرید دارید مسقیم بروید توی یک کتابفروشی و کلی با دقت و حوصله کتاب­ها و عناوین آنها را بررسی کنید و کتابی که با روحیه و اخلاق و علایق شما سازگار و هماهنگ هست را انتخاب کنید؟ توی همان کتابفروشی هم آن را پُرو کرده و بعد از پرداخت هزینه ­اش خوشحال از پیدا کردن کتاب مورد نظرتان برگرید منزل و ... به محض رسیدن برای اطمینان از خرید کتاب، مجدداً آن را با حوصله توی خانه پُرو کنید! و با افتخار از انتخابتان لبخند بزنید و برای دیگران هم تمامی وقایع را تعریف کنید.

 

لذتی بسیار شیرین که فقط باید آن را تِست کرد. حسی مبهم که با به خاطر آوردنش دو چندان می­شود، دوست داری برای بقیه هم تعریف کنی که چی خریدی؟ چقدر پول پرداخت کردی؟ از کجا خریدی و ... با آب و تاب کتاب را هم تا جایی که خوانده­ ای تعریف می­کنی.

 

برای ما مهم است که بقیه از فن بیان، طرز صحبت کردن با دیگران، برخورد و ادب و احترامی که ما، خانواده ما و بخصوص فرزندان ما برای دیگران قائلیم تعریف کنند اما خودمان تلاش نمی­‌کنیم که مطالعات ما با اخلاقیات و خلق و خوی­مان هماهنگ باشد. توجه نمی­کنیم که اکنون لازم است برای این بخش خاص از زندگی ­ام، کارم یا خانواده ­ام یک کتاب جدید بخوانم تا با دیگر بخش­های زندگیم سِت شود و همخوانی داشته باشد. اگر هم کتابی می­خوانیم قبل از مطالعه آن را  پُرو نمی­ کنیم که ببینیم به شخصیت ما می­ خورد یا نه؟ وقتی با انبوهی از کتاب­ها در کتابفروشی مواجه می­شویم با وجود تمایل به خواندن همه آنها،  باید دست به انتخاب بزینم. دیروز یک کتاب را پُرو کردم خیلی به زندگی ­ام می ­آمد. از کتابخانه امانت گرفتمش و الان کلمات آن کتاب زیبا دارد بخشی از زندگی­ام را برجسته­تر می­کند. مهربانی، بخشش، دوست­ داشتن و گذشت ... ( نادر ابراهیمی، چهل نامه کوتاه به همسرم، تهران: روزبهان،1388).

 

 

 هنگامی که یک مدل پوشاک یا یک رنگ خاص مد می­شود می­توانیم تن بقیه ببینیم و شاید بدون پرسش در مورد جزئیات آن، ما هم آن را بخریم. اما در مورد کتاب چه؟ چرخه حیات اطلاعات و دانش شامل فرآیندهای تولید، توزیع و مصرف است. ترویج و تعمیم فرهنگ کتابخوانی میان اقشار مختلف جامعه مستلزم نیازآفرینی است.  با نیازآفرینی و مشارکت همه در این مهم، برای مراجعه به کتابخانه­ و مصرف این کالای فرهنگی چرخه حیات دانش را متوقف نکنیم. و با معرفی کتاب­های خوب و مناسب، به دیگران نیز اجازه بدهیم آن را برای زندگی خودشان پُرو کنند.

 

انگیزه نوشتن این سطور از آنجا نشأت می­ گیرد که دیروز یکی از اعضای 13 ساله به کتابخانه ما مراجعه کرد و کتاب "مدیر مدرسه اثر جلال آل احمد" را درخواست نمود. از او پرسیدم از برنامه خندوانه اسم این کتاب را شنیدید؟ کتابی که آقای جوان معرفی کرد؟ اول خندید بعد گفت بله و کتاب را امانت گرفت و رفت. جای بسی خوشحالی است که رسانه جمعی در پربیننده ­ترین برنامه تلویزیونی، کتاب معرفی می­کند و افراد را به کتابخانه ها می­فرستد و در ایجاد انگیزه برای مطالعه به کتابداران و کتابخانه­ ها کمک می­کند. معرفی کتاب، داستان خوانی، اهدای کتاب به مهمانان، طرح سوال و اجرای مسابقه از محتوای کتاب، پرسش از مهمانان درباره اسم و خلاصه آخرین کتابی که خوانده ­اند و بخش پیشنهاد آخر هفته ­ای برنامه خندوانه که معرفی کتاب است و... از اقداماتی است که در برنامه خندوانه که یکی از پربیننده ­ترین برنامه­ های تلویزیونی با رویکردی فرهنگی است، اتفاق می­ افتند. برنامه­ ای که بخش مهمی از فرهنگ کتابخوانی و عادت به مطالعه را به طرق مختلف به بیننده القا می‌­کند. بیننده­ ای که فردای آن شب، شاید عضو کتابخانه محله خود شود. کتابفروشان و ناشران به تماشای برنامه توجه نشان داده و منتظر عناوینی هستند که بعد از معرفی در برنامه خندوانه، آن را تهیه و در کتابفروشی خود جهت پاسخ به مراجعان، قرار دهند.

 

از خندوانه تا کتابخانه چقدر مسافت است؟ اینکه چه مدت زمانی طول می­‌کشد تا بیننده خندوانه برای عمل به پیشنهاد آخر هفته ­ای برنامه، به کتابخانه مراجعه کند؟ پیشنهاد ما گذراندن ساعتی در طول هفته در کتابخانه عمومی نزدیک محل زندگی یا کتابفروشی­ها و کسب آگاهی و اطلاع از تازه ­های نشر، عناوین جدید و معرفی شده، و سپس آسوده و فارغ از زمان و مکان، تورق و پُرو آنهاست. نماینده نشر افق (سیامک علی‌آبادی)، در نمایشگاه کتاب گفت: "چیپس و پفک تبلیغ دارند؛ ولی کتاب نه و توقع دارند مردم کتاب هم بخوانند. ناشران برای تبلیغ آثار خود حاضر به پرداخت هزینه‌ هستند، ولی فضایی برای این کار وجود ندارد". آیا برنامه خندوانه می­تواند آغازی برای برنامه­ های مشابه باشد که با آن ب­توان به گسترش فرهنگ کتابخوانی امیدوار بود. بنابراین بیایید اکنون که دیگران تجربیات خود را در مورد کتاب­های مفید خوانده شده به رایگان در اختیار شما قرار می دهند (به عنوان نمونه برنامه خندوانه) شما هم حداقل سعی کنید آنها را پُرو نمایید شاید آن کتاب مناسب شرایط زندگی شما باشد.