نشست متفاوت کتابخوان

 


(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک:129): قاسم موحدیان، کارشناس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان زنجان

 

نیم ساعتی به آغاز مراسم مانده بود که من به سالن رسیدم. ذوق داشتم زودتر در نشست حاضر شوم و درباره این نشست بیشتر بدانم چون اولین بارم بود در نشستی که به معرفی کتاب می پردازد حاضر می شدم وقتی وارد سالن شدم بیشتر ذوق کردم خیلی از صندلی ها پر بودند و انگار همه دوست داشتند حضور داشته باشند. حاضران در نشست اغلب با کتاب بیگانه نبودند و یک جورایی اهل کتاب بودند از نویسنده و خبرنگار فرهنگی و کتابدار گرفته تا کتابخوانان و دوستاران کتاب. اولین برنامه ای بود که می دیدم کتابداران نقش مهمی در اجرای برنامه دارند و این موضوع حس خوبی بهم میداد راستش را بخواهید دلم کمی پر بود از نشست ها و جلسات پرشمار قبلی. چون در اغلب نشست ها و جلسات روسا و مدیران محترم اینقدر سخنرانی های وزین و آمارهای جورواجور می دادند و ما هم یک در میان تشویقشان می کردیم و یه جورایی داشت باورم میشد که نقش من در مراسمات همان تشویق کننده و پر کردن صندلی هاست هر چند گفته بودن به سخنرانی ها با دقت گوش کنید و هر کتابدار لازمه که از آمار و اطلاعات کتابخانه ها مطلع باشه و من هم رو حساب همین حرف حسابی که میزدن به دقت گوش میکردم ولی هیچ وقت نتوانستم تعداد صندلی ها و متراژ کتابخانه ها را حفظ کنم مسئولان محترم آمار می دادند و با نمودارهای صعودی و تصاویر و جداول چشم نواز رشد کتابخانه ها را نشان می دادند و ما در حالی که قد کشیدن نمودارها را نظاره بودیم از اینکه داریم رشد می کنیم! کلی مشعوف میشدیم و تشویق پشت سر تشویق بود که حواله رئیس میشد و احساس من این بود که رئیس هم در همین حد راضی است و زیاد پاپیچ اینکه ما از آمارهای گفته شده چیزی دستگیرمان شود نبود ما تشویقشان میکردیم و ایشان هم با شکسته نفسی تمام کتابداران را در این موفقیت های عظیم سهیم می دانستند خلاصه همه با هم خوش بودیم! و این بود روال اغلب جلسات و نشست ها و همایش ها و سمینارها و هر برنامه ای که در اداره کتابخانه ها داشتیم.

اما نشست کتابخوان انگار با جلسات قبلی متفاوت بود از دکور و طراحی صحنه و اجرا گرفته تا سین برنامه همه متفاوت بود و فقط تنها شباهتش شاید این بود که مطابق معمول جلسات قبلی کمی با تاخیر شروع شد و هنوز از مقامات تعدادی نیامده بودند و در اواسط برنامه آمدند و البته با تعارفات و تشریفات رسمی و هدایتشان به سمت صندلی های ردیف مخصوص!، کمی هم سالن را بهم ریختن و حواس حاضران پرت شد.

 

شروع برنامه بسیار رسمی بود و همین مساله کمی استرس به ارایه دهندگان وارد میکرد البته رفته رفته بهتر شد اولین کتاب باعنوان "حکایت زمستان" به موضوع جنگ و دفاع مقدس می پرداخت و ارایه دهنده سعی داشت با روایت بخش های جالبی از کتاب، نظر مخاطبین را جلب کند. کتاب دوم داستان مشهور شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری بود. شازده کوچولو داستان خلبانی است که هواپیمایش در صحرای بزرگ آفریقا سقوط می کند و آنجا پسرکی بر او ظاهر می شود که انگار از سیاره دیگری می آید پسرک با گل سرخ اش قهر کرده و از سیاره خودش خارج شده است و در راه رسیدن به زمین از چندین سیاره دیگر نیز عبور کرده است این کتاب را خیلی قبل ترها خوانده بودم. ارایه دهنده از کتابداران فعال و باذوق بود و با بیان روانی که داشت توانست فضای داستان را بار دیگر در ذهنم زنده کند و هرچند خیلی زود ارایه اش تمام شد ولی من دیگر با شازده کوچولو همراه شده بودم و داشتم در سیارات سیر می کردم و کلی کیفور بودم که معرفی کتاب بعدی شروع شد و من هم به سرعت از فضای سیارات شازده کوچولو به سالن نشست برگشتم و به معرفی کتاب بعدی گوش فرا دادم. هر یک از ارایه دهندگان می خواستند با روش های مختلف معرفی را جذاب تر کنند و از سخنرانی های کسل کننده خبری نبود من هم از هر کدام نکته ای را می گرفتم و یادداشت می کردم دو سه کتاب هنوز مانده بود ولی دیگر ذهنم خسته شده بود کتابهای متفاوتی ارایه میشد و هر یک موضوع جالبی داشتند ولی احساس میکردم تعدادشان بیشتر از ظرفیت من برای شنیدن در یک جلسه بود و ترجیح میدادم تعداد کمتری کتاب را با معرفی مبسوط تر می شنیدم. به هر حال برنامه به موقع و بدون هیچ حاشیه اضافی تمام شد و این از نقاط قوت اش بود. درپایان دو کتاب نظرم را جلب کردند و من آنها را در برنامه مطالعاتی گذاشته ام تا حتما مطالعه شان کنم البته بقیه کتابها هم خوب بودند و این نشست باعث شد با چند عنوان کتاب در موضوعات مختلف آشنا بشوم  و اطلاعات کتابشناسی ام بیشتر شود من فکر می کنم  برای اینکه یک کتابدار خوب باشیم حتما لازمه قبلش یک کتابشناس خوب باشیم.

 

چند نکته هم درباره برنامه به ذهنم رسید که در اینجا می آورم و البته اینها صرفا برداشت شخصی من است و این پیشنهادات را می توان بیشتر مورد بررسی قرار داد و از همه همکاران تقاضا دارم نظر خود را در این رابطه بنویسند:

 

1)  نظم خوبی بر نشست حاکم بود و این نظم و انضباط نشست کتابخوان را از دیگر برنامه ها متمایز می کرد. طرح دکور، طراحی بنر، تیم ضبط برنامه و غیره را قبلا نهاد انجام داده بود و علاوه براینکه کلی در وقت و انرژی نیروهای استان صرفه جویی میشد و لازم نبود که ما در استان کلی بخودمان فشار بیاوریم و با تراوشات فکری طرحی نو دراندازیم خلاصه اینکه بقول دوستان کلاس برنامه خیلی بالا بود و از این بابت سپاسگذارشانیم.

 

2)  اغلب کتابداران تجربه کمی از ارایه اینچنینی کتاب داشته اند و فکر می کنم لازم است در این کار مهارت و تجربه بیشتری کسب کنند این نشست ها شروع خوبی بودند و انگار قرار هست تداوم داشته باشد و اغلب کتابداران نیز در فکر انتخاب کتاب و مطالعه و ارایه بودند و حتی برخی ها که قبلا خیلی درگیر اینجور برنامه ها نمی شدند و سر ساعت به کتابخانه می آمدند و سر ساعت می رفتند و وظایف محوله را به نحو احسن انجام می دادند به فکر فرو رفته بودند و انگار نوبتی هم باشه بالاخره نوبت ارایه به آنها هم خواهد رسید و این اتفاق خوبی بود که همه کتابداران انگیزه برای مطالعه پیدا کنند.

 

3)      اینکه کتابداران به عنوان یکی از گروههای مرجع به معرفی کتاب بپردازند بسیاراهمیت دارد و تداوم این برنامه می تواند علاوه بر ایجاد انگیزه برای مطالعه بیشتر و جدی تر در کتابداران، احساس مفید بودن و رضایت درونی را در بین کتابداران تقویت نموده و در افزایش منزلت و جایگاه اجتماعی شان موثر باشد. کتابداران هنوز از تصورات نادرست و کلیشه ای جامعه رنج می برند. نتایج پژوهش ها و بررسی ها نشان می دهد با وجود افزایش سطح سواد و آگاهی عمومی، بسیاری از مردم هنوز درک درستی از کار کتابداران و حرفه کتابداری ندارند و این مساله محدود به کشور ما یا کشورهای جهان سوم نیست. به طور مثال واسیلاکاکی و مانیارو(2014)[i] در پژوهشی متون مختلف را از سال 2000 تا 2013 بررسی کردند و نتایج پژوهش نشان داد عموم مردم و حتی دانشجویان تصویر کلیشه ای منفی از کتابداران دارند.

 

4)  شرکت کنندگان درنشست یک دست نبودند. کتابداران و اعضای کتابخانه ها و اهالی فرهیخته شهر تا مقامات شهری و فرهنگی استان حضور داشتند و اینها هر کدام ذائقه و نیازهای مطالعاتی متنوع داشتند. هرچند که اکثریت با کتابداران بود و البته سطح و علایق  مطالعاتی کتابداران نیز مطمنا یکدست نبود. اکثریت مشتاقانه جذب معرفی های متنوع و بعضا خلاقانه شده بودند ولی بودند اندکی انگشت شمار که انگار صرفا برای حضور آمده بودند. کنار من نیز نوجوانی با پدرش نشسته بودند و با کنجکاوی آغاز نشست را انتظار می کشیدند ولی بعد از چند ارایه برخاستند و رفتند انگار نتوانسته بود با کتابهای معرفی شده ارتباط برقرار نماید و حق هم داشت این نشست بیشتر برای بزرگترها بود. امیدوارم برای نوجوانان، حتی کودکان و اقشار مختلف نشست های ویژه ای داشته باشیم اینجوری بهتر میشه کتابهای مناسب اون قشر را معرفی کرد. حتی میشه ما این نشست ها را در دانشگاهها، مدارس، حوزه های علمیه، و خیلی جاهای دیگر و با مشارکت خود آنها برگزار کنیم اینجوری به جامعه هدف نزدیکتر شده ایم و با توجه به یکدست بودن مخاطبین انتخاب کتاب ها برای ارایه در نشست نیز هدفمند تر خواهد شد و جدای از اینکه طنین موج کتابخوانی را گسترده تر و ماندگارتر می کنیم و باعث جلب نگاهها به کتاب و کتابخوانی می شویم به شکل گیری تشکل های کتابخوان و گروههای سیرمطالعاتی در مراکز مختلف نیز کمک می کنیم.

 

5)  چند نفر از نویسندگان شهر که من می­شناختم در نشست حضور داشتند و پس از مراسم با دونفرشان صحبت کوتاهی کردم. انگار کلی از این نشست خوششان آمده بود و دوست داشتند کتاب شان در این نشست معرفی شود و به نظرم برای مخاطبین خیلی جذاب باشد که نویسنده نیز در مراسم باشد و خودش و یا فرد دیگری کتابش را معرفی کند، هرچند که معرفی کتاب در حضور نویسنده بسیار سخت است. من فکر می کنم دعوت از نویسندگان برای حضور در نشست کتابخوان یک جور تکریم نویسنده نیز هست. همین طور برای نویسندگان نیز بسیار جالب خواهد بود که با مخاطبین روبرو شود و واکنش مخاطبین را درباره اثرش ببیند. البته این مساله جای بحث دارد اینکه معرفی هفت دقیقه ای یک کتاب نویسنده را راضی می کند یا نه؟ و توقعاتی که یک نویسنده از این نوع نشست ها و نحوه معرفی کتابش دارد آیا در این نشست می توان به آن توقعات پاسخ داد؟

 

6)    در دستور العمل برگزاری این نشست ها یکسری موضوعات عامی مشخص شده اند، موضوعاتی از قبیل قصه و رمان، روانشناسی، دفاع مقدس، انقلاب اسلامي، تغذيه و بهداشت عمومي و به نظر می رسد می توان گستره این موضوعات را بسط داد و با توجه به محدود نبودن دایره مخاطبین این نشست ها، کتابهایی انتخاب گردند که طیف بیشتری از مخاطبین را جذب نمایند. موضوعاتی مانند انواع هنرها، فرهنگ بومی مناطق، زندگی مشاهیر و سفرنامه ها، اقتصاد، ورزش و حتی فلسفه از موضوعاتی هستند که علاقمندان خوبی در کتابخانه ها دارند. این موضوعات در دستور العمل ذکر نشده بودند و بهتر است مدنظر قرار گیرند.

 



[i] . Vassilakaki, Evgenia; Moniarou-Papaconstantinou, Valentini(2014). Identifying the prevailing images in library and information science profession: is the landscape changing?. New Library World. Vol. 115 No. 7/8, pp. 355-375.