یکی نبود قصه‌ها

 

(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک:۱31): شهرزاد مقصودی نسب، دانشجوی دکتری دانشگاه تهران

 

کودکی شاخه‌های گل در دست، از ماشینی به ماشین دیگر می‌رود. سعی می‌کند که توجه راننده و سرنشینان را به خود جلب کند تا شاید بتواند شاخه گلی بفروشد!

این کودک چند ساله است؟ 5، 6، 7 یا 8 سال؟ نمی‌دانم! او هر روز تا نیمه‌های شب در خیابان‌ها مشغول کار است و شب در گوشه‌ای ناپدید می‌شود.

کتابی برای کودکان گروه سنی «الف» یا «ب» یا... منتشر شده است.

آیا کودک گل‌فروش هم در میان کودکان گروه سنی «الف» یا «ب» یا ... قرار می‌گیرد؟ بله، او هم کودک همین گروه‌های سنی است.

 

آیا او هم می‌تواند به این کتاب دسترسی داشته باشد؟ ....

 

سی و چهارمین کنگره بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) که سال 2014 (19-22 شهریور 1393) در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد، با انتخاب عنوان «آیا منظور از همه واقعا همه است؟» به این موضوع توجه داشته که همیشه بخشی از مخاطبان به منابع مناسب و مورد نیازشان دسترسی نخواهند داشت.

 

اما چه راه‌حلی وجود دارد که «منظور از همه کودکان واقعا همه کودکان» شود؟

شاید باید ناشران، والدین، آموزش و پروش و .... کاری کنند!!!!

بله همه این‌ها باید کاری کنند اما ما، کتابدارانی که می‌توانیم مروج خواندن نیز باشیم، باید چه کنیم؟ آیا ما می‌توانیم با فعالیت‌های ترویج خواندن یک اثر را برای همه مخاطبانش دسترس‌پذیر کنیم؟

 

من از یک عضو جمعیت مستقل امداد دانشجویی-مردمی امام علی (ع)، تجربه‌ای زیبا شنیدم. او نه کتابدار بود و نه مروج خواندن اما سعی کرده بود، کاری برای کودکان کار انجام دهد. او به جای اینکه پولی به این کودکان بدهد (می‌دانیم که پول‌هایی که به این کودکان می‌دهیم، برای رفاه آن‌ها هزینه نخواهد شد)، از وقت خودش به آن‌ها هدیه می‌کند.

 

چندی پیش او در میان کودکان کار شاهنامه ‌خواند. از هیچ کس نخواست که ساکت بنشیند و به او گوش دهد. فقط داستان ضحاک را بلند خواند. کم کم توجه کودکان به او جلب می‌شود. از او می‌پرسند ضحاک کیست؟ او می‌گوید: ضحاک پدری است معتاد به شیشه که بچه‌هایش را کتک می‌زند. این توصیف برای بچه‌ها آشنا است! بسیاری از آن‌ها تجربه مشابهی داشته‌اند و می‌توانند تصور کنند که پدر معتاد به شیشه چگونه است. آن‌ها می‌خواهند بیشتر درباره این ضحاک بشنوند! و داستان ضحاک برای بچه‌ها خوانده می‌شود. حالا می‌شود درباره شاهنامه و فردوسی نیز با این بچه‌ها صحبت کرد و بعد نوبت قصه‌های دیگر می‌رسد.

 

این تجربه، برای من مثل یک راهنما است. راهنمایی کاربردی و عملی که می‌توان از آن برای اینکه همه، همه شوند، استفاده نمود:

 

  • اگر قرار است ترویج خواندن کنیم باید خودمان دوستدار ادبیات و اهل مطالعه باشیم و از آن لذت ببریم.
  • هیچ وقت نمی‌شود کسی را مجبور به کتاب خواندن کرد. باید با جامعه همراه و هم کلام شد. به نیازهایشان توجه کرد و متناسب با آن منابع خواندنی را انتخاب نمود.
  • ترویج خواندن یک کار گروهی و مشارکتی است. مشارکتی میان مروج و مخاطب. هیچ کس بالاتر از دیگری نیست. تجربه‌ای است که برای مروج و مخاطب لذت‌بخش است و هر دو در خلال آن از یکدیگر می‌آموزند.
  • ترویج خواندن یک فعالیت مستمر، بدون توقف و بی‌پایان است.

 

فعالیت‌های ترویجی در کشور ما گسترده و زیاد نیستند. اما از همین اندک‌ها می‌توان بسیار آموخت. می‌توان کتاب و منابع خواندنی را برای کودکان دسترس‌پذیر نمود و کم کم به انجام کارهای بزرگ و در سطح ملی نیز امیدوار شد.

 

خانم‌ توران میرهادی در کتاب «کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه» از تجربه اداره مدرسه فرهاد و آقای یحیی مافی و خانم معصومه سهراب در کتاب‌ «تجربه‌های مدرسه‌داری اولیا، مربیان، فرزندان» از تجربیات اداره مدرسه مهران نوشته‌اند. بخش مهمی از این تجربه‌ها مربوط به اداره کتابخانه و فعالیت‌های گوناگونی است که برای ترویج خواندن در این مدارس انجام شده است. فعالیت‌هایی که هنوز هم بسیار بکر و قابل اجرا هستند. این تجربیات نشان می‌دهند که می‌توان کتاب‌ها را برای دانش‌آموزان مدارس نیز دسترس‌پذیر نمود. من از مطالعه این دو کتاب درباره ترویج خواندن بسیار آموختم:

 

  • نباید منتظر بودجه‌ای هنگفت، وسایل کتابخانه زیبا و مدرن و .... ماند! حتی نباید منتظر کتاب ماند (خانم معصومه سهراب به دلیل اینکه در زمان مدرسه مهران تعداد کتب منتشر شده برای کودکان بسیار اندک بود، خود به ترجمه کتاب‌های مناسب کودک از زبان انگلیسی و فرانسه اقدام نمود). باید شروع کرد و قدم اول را برداشت.
  • در ترویج خواندن باید خلاق بود. در این دو مدرسه فعالیت‌های زیادی مثل بالماسکه کتاب، اجرای نمایش براساس کتاب‌های خوانده شده، بحث و گفتگو و... انجام شده است.
  • فعالیت ترویجی به زمان نیاز دارد. در کوتاه مدت قابل اجرا نیست. باید تجربه کرد و تجربیات را هر بار بهبود بخشید.
  • باید آنچه را که تجربه شده، به اشتراک گذاشت.

 

در کشور ما شورای کتاب کودک به آموزش و تربیت مروج خواندن می‌پردازد. در یکی از شماره‌های فصل‌نامه داخلی شورای کتاب کودک مروجان کتابخوانی (سال 41: شماره 4، زمستان 1382)، این مروجان از تجربیات خود نوشته‌اند. مقالات، گفتگوها، گزارش‌ها و کتاب‌های معرفی شده در این شماره از فصل‌نامه نیز برای آشنایی با فعالیت‌های ترویج خواندن بسیار موثر است. در وب‌سایت کتابک[1] نیز بخشی با عنوان تجربه‌های ترویج خواندن وجود دارد. در این بخش فعالیت‌های ترویجی که در ایران و سایر کشورها اجرا شده است، معرفی شده. با مطالعه مطالب این بخش دیدی وسیع و گسترده درباره تنوعی که فعالیت‌های ترویجی می‌توانند داشته باشند و چگونگی دسترس‌پذیر نمودن منابع برای همه کودکان، به وجود می‌آید.

 

حتما شما که این یادداشت را می‌خوانید نیز تجربه‌هایی در ترویج خواندن داشته‌اید. شاید برای خانواده، دوستان، اقوام و یا در محل کارتان. بیایید این تجربه‌ها را با هم به اشتراک بگذاریم و گام‌های کوچمان را برداریم تا منظور از همه همه شود.



[1] Ketabak.org