کد خبر: 22873
تاریخ انتشار: یکشنبه, 18 بهمن 1394 - 09:06

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

کتاب از جنس کودک امروز

لیا عرفانی
کتاب از جنس کودک امروز

 

(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک: ۱۴4): لیا عرفانی، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی

 

میان هیاهوهای روزمرگی، بودن در کنار کودکان و نوجوانان مثل خنکای نسیم صبحگاهی روحت را می نوازد. به دنبال انجام یک پژوهشبا عنوان " نقش فناوری های جدید در خلق تجربه کودکی"که بنا بود برای همایش کودکی در ایران آماده شود[1] به کتابخانه کانون پرورش مشهد (شعبه فلسطین، کتابخانه ای در منطقه ای با خانواده هایی مرفح با شرایط خوب اقتصادی) به میان بچه ها رفتم و با آنها به گفتگو نشستم. بحثم با آنها در خصوص فناوری و کتابخانه ها بود. بچه ها منتظر بودند تا کلاس نقاشی شان خالی شود و گروه قبلی از کلاس خارج شوند تا آنها بروند داخل.

 

بجای خواندن کتاب دور هم نشسته بودند و با تبلت و گوشی هایی که همراه خود آورده بودند[2] بازی و صحبت می کردند،فرصت را غنیمت شمردم و به جمع آنها که مشغول صحبت و تبلت بازی بودند رفتم و سوالم را با این جمله شروع کردم: " سلام بچه ها! من می خوام چندتا سوال در مورد تبلت و کتاب ازتون بپرسم کمکم می کنید به جوابم برسم" بچه ها با سوال من انگار منتظر بودند با هیجان گفتند:"تبلت خیلی خوبه آدم خسته نمی شه" و در جواب سوال من که پرسیدم: "بچه ها چرا دیگه بچه هایی مثل شما دوست ندارن کتاب کاغذی بخونن و بجاش ترجیح می دن با تبلت و گوشی بازی کنند؟" هر کسی یک جوابی داد جوابهایشان تلنگری بود بر تمام کودکی های من! یکی از بچه ها گفت: "مگه بدون تبلت می شه بازی کرد یا کتاب خوند؟" "آدم حوصله اش سر می ره کتاب کاغذی بخونه" و حتی یکی فراتر رفته و می گفت : " من هفته پیش تو بازار یه نرم افزار با کمک دوستم درست کردم که دو هفته ای صد هزار تومن پول به جیب زدیم" و من دوباره ازشون پرسیدم: "اگه اینطوریه چرا کتابخونه میاین؟ خب تو خونه که راحت تره واسه بازی با تبلت!" پاسخشان جالب و عجیب بود، انگار خودشان هم نمی دانند بدنبال چه هستند! گفتند: "همش بازی هم آدم حوصله اش سر می ره! اینجا مربیاش خیلی مهربونن، آدم کلی می خنده، تاتر می بینه، فیلم می بینیه، نقاشی می کشه، شعر می خونه، کاردستی درست می کنه و اردو می ره" در میان گفته هایشان همه کارهای کتابخانه جای خود را در میان بچه ها یافته بود بجز کتاب، این یار دیرین من، بجز کتابهای نابی که فقط خاک می خوردند و چشم براه بچه ها بودند و چه مظلومانه مقهور کودکان شده بودند! من همچنان به این فکر می کردم اینهمه تفاوت نسل را چگونه باید ترمیم کرد. از بچه ها پرسیدم با تبلت کتاب هم می خونید و اونها گفتند" نه آدم خسته می شه و حوصله اش سر می ره از همه مهمتر دستت درد می گیره و من با شوخی گفتم: "مگه وقتی بازی می کنین وزن تبلت کمتره نسبت به زمانی که کتاب می خونین؟ و ادامه دادم آها شاید فکرای نویسنده کتاب باعث می شه سنگین تر بشه!"پاسخ تنها لبخندی بود که تحویلم دادند و من در اندیشه تفاوت کودکی خودم با اینها در یک مکان واحد با همان ساختار و فعالیت های قدیم بودم. از 6 سالگی عضو کتابخانه کانون پرورش بودم. تمام کتابهایش را با تصاویر رویش کاملا به خاطر دارم: فسقلی، احمد و نی نی، خواهر بزرگ خواهر کوچک، لک لک ها بر بام، احمد و ساعت، خانه حاج رحیم کجاست، ستاره هالی، گل آفتابگردان، خاطرات شیرین، اردوهای تابستانی کانون، مسابقاتش، فیلم دیدن در کانون، بازی با اسباب بازی هایی که هیچ جا پیدایشان نمی کردی! الان که بعنوان کارمند کانون هستم هنوزم با بن های کانون اسباب بازی های ناب آن زمان را می خرم که هنوز هم برای کودکانی که به مهمانی خانه ام می آیند طعم شادی و لذت دارد انگار من هنوز بخشی از وجودم در کانون و لذت هایش مانده. کانون برایم حکم یک عبادتگاه را داشته و دارد هنوز هم که بعنوان کارمند وارد آن می شوم همان حس و حال را دارم. بخاطر شرایط زندگی و کارمند بودن والدینم از 6 سالگی علیرغم نداشتن سواد خواندن و نوشتن عضو کانون شدم کتابها را ساعتها ورق می زدم و داستان پردازی می کردم حتی آخر وقتها کمک کتابدار می کردم و از روز تصاویر کتابها، کتابهای از امانت بازگشته را سر جایش می گذاشتم. حس قشنگی بود وقتی سالهای بعد بعنوان کتابدار در کنار همان کتابدار کودکی ام و اینبار بعنوان همکار واقعی کار می کردم.

 

بعدها به واسطه همین کتابها و کلاسهای کانون در سن راهنمایی که کمی بزرگتر شده بودم تمام کتابهایم که حدود 250 عنوان بود (آنوقت ها کیهان بچه ها فقط شنبه ها در شهرستان ها توزیع می شد و من هر شنبه بی تاب خواندنش بودم و سالها همراهش که آنها نیز جزئی از کتابخانه ام بودند) را با توجه به آنچه در کتابخانه دیده بودم مرتب کردم برایشان جیب و کارت با کاغذ و چسب ساختم، لیبل کاغذی رویشان زدم و به ترتیب قد مرتبشان کردم (تنها سیستم رده بندی بود که آن زمان به ذهنم رسید). بزرگترین بچه محله بودم و بقول مادرم سر دسته همه بچه های کوچه! موقعی که والدینم منزل نبودند در خانه ما به روی بچه ها باز بود و آنها کتابهایم را امانت می گرفتند و من در دفترچه ای که بنام دفتر امانت ساخته بودم نامشان را می نوشتم در ازای تاخیر بیش از یک هفته امانت 1 تومن جریمه می گرفتم، جریمه ها را در قلکی می ریختم و هر زمان که به مشهد سفر می کردم با پولهای جمع شده کتاب جدید می خریدم، برادرم هم عضو کانون بود او بر خلاف من که عاشق کتاب و کلاس کاردستی کانون بودم به گوههای تاتر کانون علاقه داشت و بعد امانت گرفتن کتاب بچه ها با توجه به کتابهای کتابخانه برایشان نمایش اجرا می کرد. وقتی به گذشته نگاه می کنم نمی دانم قرار است برای کودکان آینده با این تفاوت نسل و نگاه چه اتفاقی بیفتد. من هر چه دارم از کتابهایی است که در دوران کودکی و نوجوانی در کانون خوانده ام و آموخته ام که در کنار کودکی برای فردای بزرگسالی اندوخته ای بردارم کودکان امروز که کودکی نکرده اند وقتی بزرگ شدند و به پشت سر خود نگاه می کنند آیا مثل من از کودکی کردنشان لذت خواهند برد؟ در میان بچه های تبلت به دست در کتابخانه پشت میز کتابدار مانده ام که چه باید کرد؟ دغدغه من کتابدار امروز به روز شدن کتابخانه است تا بتوانم کودکان سرزمینم را با آنچه سزاوار آن هستند پرورش دهم اما افسوس که کتابدار و کتابهای خاک خورده کانون یک طرف مهجور افتاده ایم و کودکان امروز و تبلت های رنگارنگ در بالاترین پله قدرت همچنان یکه تازند!

 



[1]. بدلیل مشغله زیاد کتابخانه ها در تابستان متاسفانه نتوانستم اصل مقاله را برای همایش کودکی ارسال نمایم.

[2]. البته در بقیه مراکز کانون به این درجه وفور تبلت و گوشی در میان بچه ها نیست ولی باز هم شرایط کتاب خواندنشان یکسان است و همه به گونه ای فراری از خواندن مستقل، اگر مربی شرایطی مثل روشهایی برای کتابخوانی فراهم کند بصورت غیر مستقیم و غیر مستقل بدشان نمی آید کتاب بخوانند و لی در غیر این صورت خیر. بیشتر ترجیحشان بر انجام سایر فعالیت های کتابخانه کانون است (کانون در مراکز خود 32 عنوان فعالیت را انجام می دهد).

برچسب ها :
رضا احمدی
|
iran
|
1394/11/26 - 08:51
0
3
داستان کتاب نخوانی والدین تاحل نشود وضع به همین گونه خواهد بود
بابایی
|
Iran
|
1394/11/24 - 09:56
0
3
در همه صحبتها و نظرها یک چیز را ندیدم کتابخوانی والدین. در نوشته دوستی خواندم که "ما والدين. اميدوارم با آموزش روش صحيح مطالعه بتوانيم كودكانمان را..." که مضمون نظرهای دیگری هم همین بود. یعنی می خواهیم روشی پیدا کنیم که بچه هایمان بخوانند.
عذرخواهی می کنم که یادآوری می کنم. شما احتمالا همه بزرگتر از من و استاد من هستید. ولی همه روشهای تربیتی می گویند که تربیت فرزند،‌تربیت دوباره پدر و مادر است. بچه روش نمی خواهد و نصیحت هم اصلا نمی خواهد،
پدران و مادران عزیز ، واقعا می خواهید بچه تان بخواند؟ واقعا این را می خواهید؟ از جان و دل میگوئید؟ خودتان شروع کنید به خواندن.
پاسخ ها
کتابدار
| Iran |
1394/11/24 - 13:28
درود بر جناب بابایی
خودمان بخوانیم تا کودکانمان بخوانند و بزرگ شوند
کتابدار
|
Iran
|
1394/11/21 - 14:38
0
2
وقتی از سنین پایین، 2 یا 3 سالگی برای اینکه بچه هارا رو از سر خودمون باز کنیم (البته بعضی از پدر مادر ها) می شونیمشون پای تلویزیون و گوشی و ..... و برای بچه وقت کتاب خوندن یا قصه گفتن یا نمایش بازی کردن نمیذاریم و برای استفاده از این وسایل جدید هیچ محدودیتی گذاشته نشه، خب اوضاع بهتر از این نمیشه!!!!!!!
و باید هم الان این همه به فکر فرو برید که قراره چی به سر بچه های امروز بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
راهله نقيبيان
|
Iran
|
1394/11/20 - 11:27
0
2
با تشكر از دوست خوبم خانم عرفاني عزيز
دنياي بدون كتاب و خوانش امروز شده است دغدغه اصلي ما والدين. اميدوارم با آموزش روش صحيح مطالعه بتوانيم كودكانمان را از دنياي پرهياهوي فناوري (بدون استفاده درست)نجات دهيم.
سپاس
حسینی
|
United Kingdom
|
1394/11/19 - 16:13
0
3
از سوی دیگر، کتابداران و کتابخانه های عمومی و کانون باید دارای انواع بازهایی باشند که بچه ها ضمن استفاده از تبلت یا ابزارهای دیجیتالی دیگر، یادبگیرند که به مهارتهای سواد اطلاعاتی مجهز شوند.
حسینی
|
United Kingdom
|
1394/11/19 - 16:12
0
0
تجربه شما بیانگر این واقعیت است که امکانات و شرایط عوض شده است. اما به معنی این نیست که کتاب ارزشمند نیست یا جامعه آینده نیازمند کتاب نیست. در نوشته شما آمده است که بچه ها از روی تبلت هم کتاب نمی خوانند یا از خواندن آن خیلی راضی نیستند. این نکته بیانگر این است که از کودکی خانواده ها ذهن بچه ها را به تفکر و بازی با کلمات در محملی مثل کتاب عادت نداده اند. مشکل اصلی این است که خانواده خود کتاب نمی خواند، تا بچه ها افزون بر لذت بردن از تبلت و بازی رایانه ای از خواندن نیز لذت ببرند. راه حل اساسی تغییر رفتار والدین است.
خالقی
|
Iran
|
1394/11/18 - 23:49
0
2
سلام. به نکته خوبی اشاره کردید. خیلی از ما والدین با دادن تبلت و ... به کودکانمان خودمان را راحت کرده ایم. این وسیله جای کتاب و کتابخوانی و بازی و حتی گفتگوی ما با فرزندانمان را به ظاهر پر کرده است. هم پدر است هم مادر هم دوست هم ... . حال در کنار این همه کودک تبلت به دست مشکل من این است که فرزندم را قانع کنم استفاده از تبلت برایش مفید نیست!
کتابدار جنوب فارس
|
Cyprus
|
1394/11/18 - 11:04
0
4
سلا خسته نباشید من هم یک کتابدارم البته در کتابخانه عمومی این مشکل مثل ویروسی همه گیر شده به نظر من جامعه باید با علم روز پیشرفت کنه اما با روشی صحیح کتاب معجزه پیامبر ماست باید راهکاری پیدا کنیم که دوباره بچه ها به سمت وسوی کتاب علاقه نشون بدهند همین مشکل کتابنخوانی زمانی که تلویزیون هم اختراع شد وجود داشت والان تبلت وموبایل وهزار جور وسایل ارتباطی ودیداری دیگر با توی کتابخونه ها منابع متنوع با شکل وشمایل متنوعی بزاریم بچه ها عاشق تنوع هستند
کتابدار
|
Iran
|
1394/11/18 - 09:58
4
7
مرفه به نظرم درسته نه مرفح !
پاسخ ها
درست
| Iran |
1394/12/05 - 08:48
سلام؛ اشخاصی که منفی دادند،سری به لغتنامه بزنن.تشکر
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: