داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک: 153): روحالله سلیمانیپور: دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
نوستالژی نخستین سالهای درس و مدرسه و حس عاطفی خوشایند ما نسبت به نخستین آموزگارانمان پیوسته با ما میماند. پایهٔ دانستهها و آموختههای ما از شاگردی آموزگاران و استادان در سراسر دورههای تحصیل است و بر اساس عاطفه و اخلاق، خود را همواره وامدار و سپاسگزار معلمان و استادانمان میدانیم. چه بسا پیشهٔ معلمی و شیوهٔ آموزش کودکان، سالها بر همین سبک و سیاق بماند و تا دنیا دنیاست سر تعظیم در پیشگاه مقام معلم فرود آید؛ اما با همهٔ اینها ناگزیریم این واقعیت را بپذیریم که در روزگار ما شیوهٔ یادگیری و آموزش، و داستان تعلیم و تربیت، یکسره رنگ و آهنگی دیگر یافته است. نقش سنتی معلم تغییر کرده و فرایند و فضای آموزش و یادگیری دگرگون شده است. امروز دیگر سرنوشت نسلها تنها در مدرسهها و تنها به دست معلمان رقم نمیخورد. اگر چشمها را درست باز کنیم، در عصر اطلاعات، درس و مدرسه و معلم، معنا و مفهومی دیگر گرفته است. به مدد فناوریهای جدید، و در پی نظریهها، شیوهها و ابزارهای نوین آموزش و یادگیری، همهجا کلاس درس است و هر لحظه در حال یادگیری و آموختنیم؛ و همهکس میتواند معلم و آموزگارِ ما باشد. امروز دیگر آموزش و یادگیری، زمان و مکان نمیشناسد.
هفتهٔ معلم گذشت. نویسندگان بسیاری در وصف و مدح مقام معلم، مقاله پرداختند و سخنرانان بیشماری در تقدیس و تکریم مقام معلم داد سخن دادند. احتمالا خوانندهٔ این نوشته هم انتظاری جز این ندارد. آری، کسانی که وظیفهٔ حساس آموزش نسلها را بر عهده دارند همواره شایسته ارج و احترامند، اما شاید وقت آن رسیده که از کلیشهگویی و کلیشهنویسی درباره معلم و تقدسبخشی به مقام و منزلت او دست برداریم و در چنین روزهایی چشمها را بگشاییم و آموزش و آموزگاری را مطابق واقعیتهای امروز ببینیم و برای دشواریها و پیچیدگیهای آن چارهای بیندیشیم.
مفهوم سواد در روزگار ما دیگر تنها مهارت خواندن و نوشتن نیست و فرایند تربیت، تنها در فراگیری و عمل به چند آموزهٔ اخلاقی خلاصه نمیشود. درست است که خواندن و نوشتن، هنوز پایهٔ بسیاری از آگاهیهای دیگر است و بسیاری از آموزههای اخلاقی همچنان لازم و محترم شمرده میشود، اما شهروند امروز مهارتهای بسیاری باید بیاموزد تا بتواند بر دشواریهای زندگی پیچیدهٔ امروزین چیره گردد و زندگیِ سلامت و امن و آسودهای داشته باشد. بر همین اساس، یادگیری، فرایندی پایانناپذیر شناخته میشود، و «یادگیریِ مادامالعمر» ضرورت یافته است. همه، از کودکی تا کهنسالی، پیوسته باید دانش تازه بیاموزند و بر آگاهیها و مهارتهای خود بیفزایند. دیگر نمیتوان آسودهدل، سرنوشت کودکان را تنها به دست مدرسهها و آموزگاران سنتی سپرد و به همان شیوههای آموزشیِ گذشته بسنده کرد و انتظار معجزه داشت.
در گذشته، علم و دانش به افرادی خاص محدود میشد و جز اهل علم، دیگران خود را بینیاز و برکنار از بسیاری دانشها و آگاهیها میدیدند. خواندن، نوشتن، و اندیشیدن به عدهای اندک واگذاشته میشد و بقیه سر در کاروبار خود داشتند؛ اما در روزگار ما، دروازههای دانش و آگاهی و اندیشه به روی همه گشوده شده است. امروز افزون بر دانش و آگاهیهای تخصصی، مهارتهای عمومی و متنوعی از قبیل سواد اطلاعاتی، سواد دیجیتالی، سواد رسانهای، سواد سلامت، و حتی سواد علمی برای تکتک افراد جامعه، در هر حرفه و شغل و مقامی ضرورت یافته است. همه ناگزیرند مهارتهای فردی خو را پیوسته توسعه دهند. افراد جامعه با هر نقش و جایگاه اجتماعی، برای فائق آمدن بر مشکلات و پیچیدگیهای زندگی، چارهای جز فراگیری مهارتهایی اساسی با عنوان «مهارتهای زندگی» ندارند. مهارتهایی از قبیل مهارت تصمیمگیری، مهارت حل مسئله، مهارت خودآگاهی، مهارت همدلی، مهارت برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، مهارت غلبه بر استرس، مهارت تفکر خلاق، و مهارت تفکر انتقادی. آشکار است که آموزش بسیاری از این مهارتها بیرون از عهدهٔ آموزگاران و فراتر از قلمرو مدرسههای سنتی است. در عصر اطلاعات، آموزش این مهارتها در شبکهٔ پیچیدهای از ابزارهای دیجیتالی و برنامههای رایانهای، تلویزیون و اینترنت، رسانههای اجتماعی، و در فضایی کاملاً متفاوت از گذشته صورت میپذیرد. قلمرو یادگیری، گسترش یافته؛ فرایند آموزش، پیچیده و متنوع شده؛ و کار آموزشگری، از مدرسه و معلم سنتی بسی فراتر رفته است. با این وصف، آموزگاران عصر اطلاعات برای ایفای نقشی مؤثر در فرایندهای آموزشی جدید، با دشواریهای فراوانی روبهرو هستند. امروز، آموزگاران برای همراه شدن با جریان شتابناک تحولات در عرصهٔ آموزش، ناگزیر از کوششی نفسگیر و بیوقفهاند. کوشش برای بهروزرسانی دانش، تخصص، و مهارتهای خود و سازگاری هرچه بیشتر با محیط آموزشی جدید.
اگر در گذشته تنها معلم، محور و مدار آموزش بود، امروزه از شیوهٔ آموزشیِ دانشآموز محور، سخن میرود. اگر در گذشته درک حضور استاد و آموزگار در فرایند آموزش، ضروری به شمار میآمد، امروز از یادگیری بدون نظارت معلم سخن به میان آمده است؛ از آموزش هوشمند، آموزش از راه دور، و فراتر از همهٔ اینها، خودفراگیری. با رواج تفکر انتقادی، دیگر جزماندیشیِ گذشته بیاعتبار شده و گفتههای استاد و آموزگار، حرف اول و آخر نیست. از نقش کلیدی معلم و تأثیر راهنماییهای او در شتاب فرایند آموزش و یادگیری نمیتوان چشم پوشید، اما امروز نقش شفاهی و گفتاریِ معلمان به نقش نوشتاری تبدیل شده، آموزگاران و استادان به جای تعلیم به روش سنتی، وظیفهٔ راهنمایی و همراهی دانشآموزان و دانشجویان را بر عهده میگیرند. این روزها دانشآموزان و دانشجویان به مدد نیروی جوانی و مهارت بیشتر در استفاده از فناوریهای دیجیتالی، مشارکتی آشکار و تعیینکننده در فرایند آموزش دارند. دوران تحصیل و یادگیری، به مدرسه و دانشگاه محدود نمیشود و تا پایان عمر ادامه دارد. دیروز آموزش و آموزشگری، هنر و مهارت شمرده میشد، امروز از هنر «یادگیری» گفتوگو میشود. در گذشته معلمان و آموزگاران و استادان فقط آموزش میدادند اما امروزه، خود نیز باید پیوسته مشغول یادگیری و توسعهٔ مهارتها باشند.
در میان دگرگونیهای شگفتانگیزی که در سالهای اخیر به لطف و یُمن فناوریهای نو در بسیاری از عرصههای فرهنگی و اجتماعی رخ داده است، سرنوشت مدرسه و معلم، بیشباهت با سرنوشت کتابخانه و کتابدار نیست. با توسعهٔ فناوری اطلاعات و ارتباطات، دیگر کتابداریِ سنتی نمیتواند پاسخگوی نیازها باشد. برای سازگاری با فضای جدید، فناوریهای دیجیتال کاملاً با کتابداری درآمیخته است. کتابخانههای دیجیتال و بدون دیوار روی کار آمده، و اینترنت، دسترسی کاربران به کتابها و دیگر منابع اطلاعاتی، و جستوجو در کتابخانهها را از راه دور و بهطور باورنکردنی آسان کرده است. کتابدار سنتی جای خود را به کتابدار سایبری (Cybrarian) با دهها مهارت و توانمندی جدید سپرده و کتابداران، وظایف تازهای بر عهده گرفتهاند. در عرصهٔ آموزش نیز تحولات اساسی متأثر از فضای سایبری، در جوامع گوناگون با شتابی متفاوت در حال رخ دادن است. مدرسههای بدون دیوار و آموزگاران سایبری، دیر یا زود جای مدرسهها و معلمان سنتی را خواهد گرفت.
داوری دربارهٔ نیک و بد این دگرگونیها آسان نیست و فرصت و مجالی دیگر میطلبد، اما در این نیز تردیدی نیست که برای کاستن از آسیبهای ناشی از این دگرگونیها، تا دیر نشده چارهای باید اندیشید. آشکار است که سازگاری با چنین تغییرات بنیادین و گستردهای، مستلزم همآهنگیِ مجموعهای از عوامل انسانی و سازوکارهای اجتماعی است؛ و البته پیش از همهٔ اینها، مستلزم پذیرفتن این تحولات، دست برداشتن از تعصب، و حاکم شدن اندیشهای پویا بر نظام آموزشی کشور.
اکثر به اتفاق کتابخانه مدارس تهران تا آنجا که من میشناسم در حال نابودی است .
من هم معلم کتابدار بودم . اما متاسفانه متاسفانه ققط شعار میدهیم عمل تا شعار متفاوت است .
نمونه آن کتابخانه هنرستان موسیقی با لینک همین وب سایت :
http://www.lisna.ir/Away/12331-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%B3
%DB%8C%D9%82%D8%A7%D8%B1
r.soleimanipour[at]gmail.com
لطف می فرمایید به چند مورد از مهارت های کتابداران سایبر!! اشاره بفرمایید؟؟؟
مقاله زیر هم میتواند راهگشا باشد:
http://www.ala.org/acrl/sites/ala.org.acrl/files/content/conferences/pdf/marion.pdf
درباره مهارتهای کتابدار سایبری هم باید گفت کتابداران برای انجام وظایفشان در فضای سایبری، ناگزیرند مجموعهٔ متنوعی از مهارتها را فرابگیرند. البته تعداد و تنوع این مهارتها به نوع کار کتابداران در محیطهای مختلف بستگی دارد. اما بر روی هم، شماری از مهارتهای مورد نیاز کتابداران سایبری از این قرار میتواند باشد:
مهارت کار با سیستم کتابخانهٔ خودکار
معماری اطلاعات
آشنایی با ابزارهای دیجیتال کتابشناسی
مهارت استفاده از انواع رایانهها
آشنایی با اصول آموزش از راه دور
مهارت کار با کتابخانه دیجیتال
مهارت کار با منابع الکترونیک
آشنایی با زبانهای برنامهنویسی
مهارت طراحی وبسایت
جستوجوی اینترنتی
آشنایی با شبکههای رایانهای
کار با منابع چند رسانهای
و...