حاشیه ای بر رویداد مشترک فرهنگی ایران و مجارستان

 

(لیزنا: گاهی دور گاهی نزدیک ۲۱5): صالح زمانی، مشاور امور بین الملل سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران: یکی از برنامه هایی که همواره در دفتر امور بین الملل کتابخانه دنبال می کنیم برگزاری برنامه های مشترک با نهادهای مرتبط با حوزه کتابداری و اطلاع رسانی است. ابتدای این ایده مربوط به فعالیت های مشترک کتابخانه ملی با انجمن کتابداری ایران بود که خوشبختانه تا امروز ادامه دارد. چند هفته پیش هم خانم محمدی از کتابداران علاقه مند و پرکار کتابخانه وزارت امور خارجه تماس گرفتند و طرح همکاری مشترکی را پیشنهاد دادند. ظاهرا ایشان سال گذشته و طی یک پروژه کاری، مجموعه نسخه های فارسی در آکادمی علوم مجارستان را فهرست کرده بودند. پس از چاپ این فهرست توسط انتشارات بریل، ایشان تمایل داشتند که این کتاب در ایران هم رونمایی شود. ایده خوب و شایسته ای بود که این فهرست هم در کنار سایر فهرست های موجود نسخه های فارسی در کشور قرار بگیرد. در جلسه ای که  هفته های پیش با آقای کمالی، رییس کتابخانه وزارت خارجه، و خانم محمدی داشتم اعلام کردند که این برنامه می تواند همزمان با سفر آقای استفان مونوک، رییس آکادمی علوم مجارستان،  به تهران باشد. طبیعتا دلیل موجهی بر عدم مشارکت کتابخانه ملی در این برنامه نمی دیدم. به ایشان اعلام کردم که برگزاری نمایشگاه نسخه های فارسی و همین طور برخی اسناد مشترک میان دو کشور را ما پشتیبانی می کنیم. همین طور اقدامات اولیه برای تدوین یک توافق نامه با آکادمی مجارستان را هم شروع کردیم. قرار شد برنامه ملاقات با مسئولین سازمان و یک ضیافت ناهار  و البته نشست هم اندیشی با کتابداران ایرانی را هم ما انجام دهیم.

در نهایت پس از برنامه ریزی های صورت گرفته، روز سه شنبه، دهم مهرماه به عنوان رویداد اصلی در این پروژه مشخص شد. قرار بر این بود که هیات مجارستانی پس از بازدید از فرهنگستان علوم، حدود ساعت یازده صبح وارد سازمان شوند و برنامه ها آغاز شود. برنامه کاملا سر وقت به پیش رفت. در ابتدای ورود آقای پروفسور مونوک، بازدید کوتاهی را از مجموعه تالارهای کتابخانه تنظیم کردیم. از نکته های قابل توجه این است که در طول یک سال و نیم گذشته، هر زمان که میزبان میهمانان و هیات های خارجی بودیم، تقریبا همگی از ساختمان و بنا و معماری کتابخانه ملی شگفت زده می شدند. این بار آقای مونوک هم استثنا نبود و کلی از این بازدید خرسند و متحیر شده بود. در طول بازدید سوال های فنی و تازه ای می پرسید. می گفت از مهم ترین چالش های چنین بنای مهمی، نگهداری و حفاظت از آن است و معتقد بود این استانداردها در بسیاری از کتابخانه های دنیا رعایت نمی شود. مونوک قریب به ده سال هم رییس کتابخانه ملی مجارستان بوده است. همین الان هم رییس کمیته ملی حافظه جهانی این کشور است. از شخصیت های مهم فرهنگی در این کشور است. نکته جالب این بود که امسال هم میزبان رییس کتابخانه ملی این کشور، آقای توسکا بودیم و با آنها تفاهم نامه ای هم امضا کردیم. در طول بازدید از بودجه و وضعیت آکادمی پرسیدم. می گفت بودجه خیلی خوبی برای خرید آثار دیجیتال دارند که حدود 13 میلیون یورو است. خیلی زیاد و قابل توجه است. بودجه کتابخانه ملی مجارستان که مقیاس کوچک تری نسبت به کتابخانه ملی دارد را حدود 15 میلیون یورو ارزیابی کرد.

طبق برنامه، ملاقات پس از بازدید انجام شد. به دلیل عدم حضور رییس سازمان، دکتر خسروی به امور سازمان می پردازد. بنابراین از قبل هم اعلام کرده بودیم که خانم بروجردی در سفر هستند. از پیچیدگی های زیست اداری و سازمانی در این کشور وجود اخبار نادرست و شایعه گونه است. تعجب می کنم از حجم شایعاتی که چند روز اخیر نسبت به سفر خانم دکتر تولید شده است. ایشان به دلیل رسیدگی به مساله ای شخصی همانند سال های گذشته در سفر هستند و مثل همه کارمندان دولت می توانند از مرخصی استفاده کنند. مضاف بر اینکه این سفر باید حتی سال گذشته انجام می شد که به دلیل تراکم کاری نتوانستند این سفر را انجام دهند. سال گذشته هم در ابتدای انتصاب ایشان در کتابخانه ملی، شایع شده بود که بروجردی به زودی به وزارت علوم می رود در حالیکه وقتی به ایشان این خبر را گفتم، کلی خندید و گفت که من خبر ندارم مگر جای دیگری تصمیم رفته باشند. در نهایت ایشان در مرخصی هستند و در صحت و سلامت به سر می برند و تا روزهای آتی هم از سفر باز می گردند. باری، دکتر خسروی در اتاق حوزه ریاست به استقبال مونوک رفت. در جلسه ملاقات نیز همکارانی از وزارت امور خارجه نیز حضور داشتند. جناب آقای شریف کاظمی از مرکز اسناد، جناب آقای کمالی، ریاست کتابخانه وزارت امور خارجه و سرکار خانم محمدی هم کتابخانه وزارت خارجه که همگی شان در این هفته ها تلاش و همکاری قابل تقدیری داشتند. آقای دکتر خسروی در ابتدای ملاقات ضمن خوش آمد گویی جمله زیبایی از بورخس نقل کرد به این مضمون که اوگفته است کتابخانه ها جایی شبیه به بهشت هستند. از این نقل بورخس استفاده کرد و گفت به بهشت ایران خوش آمدید. جالب بود برایشان. در ادامه ملاقات دکتر خسروی از ویژگی های کالبدی و محتوایی کتابخانه ملی گفت که برایشان جالب بود. مونوک، خودش کتابدار است و از ادبیات موضوع با خبر است. کتابدار فهیم و کهنه کاری است. در صحبت هایش به نکته جالبی اشاره کرد. به نظرم تفاوت دیدگاه ما و آنها در همین اشاره او نهفته است. اشاره کرد که کتابخانه ملی یک نهاد فرهنگی و متصل به جامعه است. سهم خودش و کتابخانه را از دولت جدا کرد. صریح گفت که دولت ها می آیند و می روند و ما کتابداران و کتابخانه ها می مانیم. همین نگاه هاست که می تواند محصولی چون آکادمی علوم مجارستان را متولد سازد.

در زمینه ثبت میراث مستند در فهرست حافظه جهانی یونسکو هم گفت و گو کردیم. مونوک رییس کمیته کلی حافظه جهانی مجارستان هم هست. این اتفاق بسیار مهمی است که ما بتوانیم ظرفیت های لازم برای ثبت مشترک را با مجارستانی ها دنبال کنیم. بعد از ملاقات هم آقای دکتر خسروی با ایشان تفاهم نامه ای را امضا کردند. این نهمین تفاهم نامه خارجی و دومین تفاهم نامه با یک نهاد فرهنگی مجارستانی در سال جاری است که امضا می شود. تا پایان سال بناداریم تا تعداد تفاهم نامه را به دوازده مورد ارتقا دهیم که البته ممکن است بیشتر هم شود. این رکورد در تاریخ کتابخانه ملی سابقه نداشته است. خدا کند ادارات کل و معاونت های مربوطه بهره برداران خوبی از این تفاهم نامه ها باشند. حتی در این تفاهم نامه ها فضا برای مشارکت بخش های غیر دولتی هم فراهم است. تا به امروز در زمینه این بهره برداری ها چندان فعال عمل نکردیم. به هر حال آنچه از دست ما بر می آید همین بسترسازی ها و توسعه روابط خارجی بر پایه دیپلماسی فرهنگی است. بعد از ملاقات و امضای تفاهم نامه هم، ناهار میهمان سازمان بودند.

برنامه بعد از ناهار بلافاصله پس از وقفه ای چند دقیقه ای با بازدید از بخش خطی و موزه آغاز شد. از قبل هماهنگ کرده بودیم که برخی از آثار خوشنویسی را هم در دسترس قرار دهند. مونوک و خانم کلشنی (رییس بخش شرق شناسی آکادمی) ظاهرا علاقه زیادی به آثار خوشنویسی دارند. در میان برنامه بازدید، به سمت سالن همایش ها رفتم تا وضعیت چینش تابلوها در نمایشگاه را بازدید کنم. متاسفانه به طور غیر قابل استفاده ای چینش کرده بودند. خودم نقشه ورود خروج به نمایشگاه را طراحی کردم و تابلو ها را چیدم. قرارمان ساعت 2 برای افتتاح نمایشگاه بود که خوشبختانه همه به طور نسبی سر موقع رسیدند. آقای دکتر خسروی و خانم دکتر دورا  به طور مشترک روبان ورودی را بریدند. تصاویر مهم ترین بخش های نسخه های فارسی موجود در آکادمی انتخاب شده بود و در تابلوهایی کوچک بر روی سه پایه به نمایش درآمده بود. مونوک تک تک تابلوها را با دقت می دید. همراهی اش می کردم و بعضا توضیحاتی می داد. عاشق تماشای این نسخه ها بود. دراین نسخه ها تاریخ هنر، فرهنگ، ادبیات و سیاست ایرانی را دنبال می کرد بیش از آنکه محو نفاست و جذابیت های ظاهری شود. مشخص است که یک خادم فرهنگی است. به دنبال اشاعه فرهنگ ایرانی و شرقی است. مساله اش کشف روابط این نسخه ها و چگونگی پیوند دو ملت با هم است. یک کلمه از ارزش های مادی این نسخه ها نگفت. طبیعی است که برای کاسبی نیامده است. گاهی اوقات آن قدر از اعداد و ارقام نسخه های خطی می شنوم که متاسفانه اصل داستان به فراموشی سپرده می شود. خلاصه که بازار شام است این بازار نسخه ای خطی که خود داستان مفصلی دارد. در انتها گفت می تواند دیجیتال نسیاری از نسخه های عربی را هم به ما بدهد تا در نمایشگاهی دیگر نمایش دهیم. در جلسه نشست هم خانم دورا و وکلشنی سخنرانی کردند. انتظار داشتم لااقل حضور کتابدران پر رنگ تر باشد. مونوک گفته بودم که دوست دارم به جای سخنرانی گفت و گو و پرسش و پاسخ داشته باشیم. متاسفانه شرمنده اش شدم!