کد خبر: 38152
تاریخ انتشار: شنبه, 15 دی 1397 - 16:35

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

شرحی بر یک دیدار

منبع : لیزنا
صالح زمانی
شرحی بر یک دیدار

(لیزنا: گاهی دور گاهی نزدیک ۲۲7) : صالح زمانی، دکترای جامعه شناسی از دانشگاه بروکسل: چند روز پیش با هماهنگی دوست فرهیخته ام، جناب آقای دکتر رزم‌آرا، به دیدار استاد آذرنگ در مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی رفتیم. این دومین بار است که با ایشان ملاقات می‌کنم. عمده بحث‌ها پیرامون وضعیت کتابداری در ایران، گذشته و آینده آن است که تمایل دارم این مباحث را با برخی افراد دنبال کنم. دریچه آشنایی من با حوزه کتابداری (علم اطلاعات و دانش‌شناسی) عمدتا از طریق ایفلا و ضرورت های بین المللی این حرفه بوده است. در طول دو سال گذشته به واقعیت هایی رسیده ام که باعث شد پیگیری برخی سوال ها در ذهنم پررنگ شود. از مهم ترین موارد این است که آنچه با عنوان حرفه و دانش کتابداری در ایران می بینم با آنچه ایفلا از آن با عنوان اصول کتابداری و علم اطلاعات مطرح می کند فاصله دارد. دریافت این وضعیت پس از شرکت در ایفلای 2018 ملموس تر شد. به نظرم رسید که باید بسط چرایی این واقعیت را اگرچه با قدری تاخیر- دنبال کنم و به دنبال آن بیشتر با برخی چهره ها به گفت و گو بنشینم. در کتابخانه ملی هم سعی کردیم در تغییر رویکردهای سنتی کتابداری اقداماتی انجام دهیم و فهم جهانی از روندهای کتابداری و علم اطلاعات را به جریان سیاست گذاری نزدیک کنیم، هرچند... .

باری، در این ملاقات از خانم پازوکی هم خواستم که حضور داشته باشد و در گفت و گوها به غنای این جلسه کمک کند. خوشبختانه همکاری ما در آی بولتن تجربۀ بسیار خوبی شده است و پیشرفت این نشریه نیز به جهت بازخوردهای داخلی و خارجی موفق به نظر می رسد. در این مسیر انعکاس دقت و مهارت ایشان در حوزه جامعه و کتاب کاملا مشهود است. از ابتدا یکی از اصول راهبری آی‌بولتن این بود که تلاش کنیم آرام آرام به فراتر از جامعۀ کتابداری بیاندیشم و ذیل نسبت‌اندیشی میان جامعه، فرهنگ و کتاب بیشتر کار کنیم.

در این دیدار نیز باتفاق دربارۀ مباحث گوناگون پیرامون کتاب و کتابداری صحبت کردیم که به نظرم رسید می تواند برای جامعه مخاطب خواندنی باشد. اگرچه مدت گفت و گو کوتاه اما بسیار ثمر بخش بود. ابتدای دیدار از اتصال نشر به کتابداری شروع کردیم. آقای آذرنگ هم معتقد بود که به نظر می رسد در این زمینه اتفاق خاصی نیفتاده است و علم اطلاعات باید به نظریه ها و فرضیات نشر نزدیک شود. این بحث بیشتر متمرکز بر مقوله آموزش است که هم در بخش رسمی و هم در بخش غیر رسمی به آن توجه نمی شود. آقای آذرنگ تاکید داشت که کتابخانه ها به عنوان منبع اطلاعات باید به کانون نشر مبدل شوند. در واقع این را به عنوان یک رسالت جدید در نظر داشتند که امروزه کمتر مورد توجه قرار می گیرد. در این بحث خانم پازوکی از مغفول مانده های حوزه دانش سخن گفت. به اعتقاد او تحولات فناوری و تمرکز بر آن در این رشته سبب شده است تا مساله نشر از دستور کار خارج شود. قدرت گرفتن دیتا بیس های متعدد این وضعیت را وخیم‌تر ساخته و احتمالا از این رو وضعیت نشر مساعد به نظر نرسد. در ادامه این بحث استاد آذرنگ در پاسخ به نکته خانم پازوکی به فلسفه تکنولوژی و مکتب جبر فناوری اشاره کردند. به نظرم تیزبینی خاصی به خرج دادند. فرضیه این مکتب این است که وقتی فناوری می آید الزاماتی را تحمیل می کند. حال سوال اینجاست که در برابر این الزامات چه باید کرد؟ به نظرم می رسد بخشی از چالش کتابداری در ایران از این نقطه آغاز می شود که ناآگاهانه مجبور به پذیرش امواج فناوری شده است. همین وضعیت سبب شده تا آرام آرام کتابداری به فن ورزی تقلیل داده شود. در این میان گفتم که البته این ادعای پر مخاطره ای است چرا که احتمالا کتابداران ایرانی به آسانی این واقعیت را نمی پذیرند. همه داستان از این جا آغاز می گردد و همین مساله سبب می شود تا رقابت در وجوه فناورانه کتابداری بر رقابت بر وجوه رویکردی آن غلبه پیدا کند. به نظر می آید که علم اطلاعات در ایران برخلاف وضعیتی که امروز در کانادا، ایالات متحده و یا حتی برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه وجود دارد فاقد «رویکرد» است. رویکرد در اینجا به معنی مشارکت، درک روح علم اطلاعات و بازیگردانی در سناریوی دانش است. این ضرورت در قدم اول نیازمند فهم زبان جهانی است. متاسفانه در بسیاری اوقات دارا بودن رویکرد به معنای بالا با بومی سازی های استاندارد در زمینه فهرست نویسی خلط می شود.

بحث دیگری که به آن پرداخته شد مربوط به نیازمندی های علم اطلاعات به ضرورت های بین رشته ای است. اشاره جناب آذرنگ به الزام درک و آشنایی یک کتابدار با جامعه شناسی، ادبیات، فلسفه و روان شناسی از دیگر نقطه های مشترک بحث ما بود. کاری به شعار و ادعاهای مرسوم نداریم اما واقعیت این است که کتابدار ایرانی فقط کتابدار است. این یک ضعف است درحالیکه کتابداری در دنیا و کتابدار حرفه ای، یک نیروی متخصص و آشنا به سایر حوزه های دانش است. این امر ضرورت تغییر در رویکرد ها در گام دوم استقرار نظام آموزشی بین رشته ای برای علم اطلاعات و دانش شناسی را بیشتر آشکار می کند. البته باید این نکته را مد نظر داشت که وضعیت سایر رشته های علوم انسانی در کشور نیز تقریباً به همین شکل است. مثلا، روانشناس نیز بدون درک فلسفی و اجتماعی نمی تواند به پژوهش بپردازد؛ سیاستمدار نیز چاره ای جز شناخت علوم همسایه ندارد. احتمالا ریشه این چالش مربوط به ناکارآمدی برنامه ریزی درسی در نظام آموزشی کشور است. راهکار این مسئله توجه به این نکته است که شبکه های غیر رسمی می توانند سکان تربیت کتابدار حرفه ای را به دست بگیرند و طرح جدیدی از یک حرفه مند کتابداری را طراحی و برنامه ریزی نمایند.

در ادامه این گفت و گو به این موضوع اشاره کردم که «کتاب» همچنان در جامعه ایرانی یک مساله است و نه راه حل. درست برعکس آنچه در کشورهای دیگر مشاهده می شود. اروپای قرن هجدهم در پی تحولات اجتماعی و فرهنگی توانست کتاب را از وضعیت چالشی خارج کند و آن به راه حل فرهنگی مبدل سازد. به نظرم می رسد این اتفاق هنوز در ایران نیفتاده است. وقتی از کتاب حرف می زنیم دامنه آن بسیار گسترده است. هم دانش کتابداری و هم نماد آگاهی بخشی و اطلاع رسانی و هم پدیده فرهنگی بودن آن مد نظر است. در همه این حوزه ها دارای تاخیر فرهنگی هستیم. هنوز به کارکردهای کتاب دست پیدا نکرده ایم. حرف های سنگینی زدم. خاصیت گفت و گوی با آذرنگ این است که خوب گوش می دهد. دقت می کند. تامل می کند. گاهی اوقات سکوت می کند. خیلی از این بحث ها را نمی شود در برابر خیلی ها مطرح کرد. در جلسه قبل در این رابطه بیشتر حرف زده بودیم.

در ادامه بحث تلاش کردیم تا چند نمونه اقدامات جامعه محور برای مواجه با این چالش ها را مرور کنیم. اقدام جامعه‌محور یعنی فعالیتهای داوطلبانه و بدون حمایت ساختارهای بالادستی. به عبارت بهتر، از پایین و با اتکا به حوزه عمومی. خانم پازوکی در اینجا نمونه خوبی را مثال زد به عنوان طرح «مدرسه زندگی [The School of Life]» که حدود ده سال پیش توسط آلن دو باتن فیلسوف جوان اروپایی تاسیس شد تا خلآ آموزش رسمی در حوزه فلسفه و روانشناسی  (که به زعم باتن دانشگاه قادر به برآوردن آنها نخواهد بود) را برطرف کند. می توان به شبیه سازی های این چنینی فکر کرد و تاخیرهای فرهنگی را کم کم پشت سر گذاشت. حتی در جامعه کتابداری ایران نیز چنین اقدامات مثبتی صورت گرفته است که به نظرم شورای کتاب کودک در زمره نامدارترین آنهاست. اقدامی لازم ولی ناکافی که باید احیا شود. در نهایت جناب آذرنگ به ضرورت نشر به عنوان کارکرد کتابخانه ها اشاره کردند. صراحتاً و موکداً گفت که موج اندیشه با نشر مهار می شود و تغییر (آنچنان که شرح آن رفت) جز از مسیر «نشر» (به انواع روشها و قالبها) ممکن نیست.

دیدار کوتاهی بود (کمتر از یک ساعت و نیم) اما ظرفیت های خوبی ایجاد کرد. اینکه در برخی حوزه ها با ایشان همدل بودیم اتفاق مبارکی است.

کمی هم از وضعیت نشریه انگلیسی زبان آی بولتن برایشان گفتیم. پنج شماره اخیر را هم برایشان آوردم تا دقیق ببینند و نظر بدهند. خیلی با اشتیاق از روند انتشار و تهیه مطالب سوال می کردند. خوشحالمان کرد با این همه توجهی که به نشریه داشت. گفتیم به دیده انتقاد ببیند.

در ادامه و تاحدی اتفاقی، بحث دیگری شکل گرفت که البته که چندان مرتبط با کتابداری نبود. معتقدم، یکی از کارهای ماندگار استاد آذرنگ، ترجمه کتابی از ریچارد رورتی، فیلسوف تحلیلی نو پراگماتیسم، با عنوان فلسفه و امید اجتماعی است. کتاب بسیار مهم و اثرگذاری است. اساسا نوع مواجهه رورتی و اندیشه های او با روشنفکران ایرانی یک مساله است. رورتی سال ۱۳۸۴ به ایران سفر کرد و خیلی از فیلسوف ها و روشنفکران ایرانی در برابر اندیشه روان و آسان او غافلگیر شدند. تاثیرات او از جان دیویی، جیمز و رالز و همین طور دیدگاههای ضد فلسفی و ضد افلاطونی اش او را به چهره ای شناخته شده در آمریکا بدل کرده که طی دو دهه اخیر زیر بنای مهمی را برای فلسفه نو پراگماتیسم فراهم کرده بود. در ایران تنها چند اثر از او ترجمه شده است که یکی از آنها همین کتابی است که آذرنگ آن را روانه بازار نشر کرده‌اند. مدتها بود که دوست داشتم که از او بپرسم که چه شد با رورتی و اندیشه اش مواجه شد؟ قدری پیرامون این مواجهه صحبت کردند و در ادامه از اندیشه روان و بیان آسان او گفتند. یادم می آید آن زمان که رورتی به ایران آمد سال آخر دانشجوی کارشناسی در دانشگاه تهران بودم. برای ما آن زمان جذاب بود تا رورتی را از نزدیک ببینیم. صحبت های مهمی کرد اگرچه به مذاق بسیاری از فیلسوف های ایرانی خوش نیامد. ویژگی اش آن است که فیلسوف تمام عیار است اما در عین حال ضد فلسفه. این رویکرد او حتی سبب شد تا در دانشگاه در دپارتمان فلسفه او را به کار نگیرند و او را طرد کنند. البته رورتی بزرگ تر از آن بود که حاشیه نشینی را بپذیرد. نو پراگماتیست ها تحولات بنیادینی را در فلسفه رقم زدند که در نوع خود بی نظیر بود. زبان را به جای فلسفه نشاندند و با روش های علمی درافتادند. از اولویت دموکراسی بر فلسفه سخن می راندند و به نوعی جهانشان فارغ از فیلسوف هایی است که به دنبال فهم حوزه خصوصی هستند. ساختار شکنی ها و در چارچوب قرار نگرفتن های درخشان رورتی را همیشه دوست داشتم. آذرنگ هم این روحیه فلسفی رورتی را ستایش می کرد. به هر حال فارغ از منظر کتابداری دوست داشتم گپی هم با مترجم یکی از مهم ترین آثار رورتی داشته باشم که خوشبختانه در این دیدار میسر شد. جالب است که در این بحث هم آذرنگ مجددا از پیوند ناگزیر ادبیات با فلسفه می گفت و در نهایت به این گزارۀ مشترک رسیدیم که علم در جهان معاصر به طرز غیر قابل باوری در هم تنیده شده است.

پس از این دیدار، همراه با شوقی مضاعف برای پی گیری مباحث طرح شده، به این فکر می کردم که ای کاش می شد گفتگوی ما با ایشان در حوزه کتابداری به صورت گپ و گفت های آزاد در فضایی فارغ از سلطۀ برخی ساختارها ادامه پیدا کند. امیدواریم که در آینده اتفاق های خوبی بیفتند.

پرستو نقدی
|
Iran
|
1397/10/23 - 16:22
0
6
"کتابدار ایرانی فقط کتابدار است. این یک ضعف است"
جمله بالا حقیقتی است دردناک، امید که از یکسونگری به سوی دانش چندوجهی قدم برداریم. با تشکر از شما برای انعکاس این مصاحبه لذت بخش
محسن زین العابدینی
|
Iran
|
1397/10/19 - 14:17
0
3
جناب آذرنگ نوشته های فراوان دارند، چه در کتابداری و چه در نشر و چه زمینه های مورد علاقه پیرامونی. یکی از مهمترین نوشته های ایشان، متن سخنرانیشان در مجمع عمومی انجمن در تاريخ‌ برگزاري‌: 28/11/1381 با عنوان «چشم‌اندازهاي‌ فردا و بازنگري‌ در وظايف‌ امروز ما»
در این مقاله که در مجموعه مقالات انجمن منتشر شده، با ذهنی باز و خلاقانه مسیر دقیقی برای حرکت انجمن ترسیم کرده اند. اگر می شد دوباره همه این مطالب را مکتوب کنند، قطعا نقشه راهی روشن و کاربردی برای جامعه کتابداری ترسیم می شد.
سپاس از شما و انعکاس این دیدار خوب
کاظم حافظیان رضوی
|
Iran
|
1397/10/17 - 17:14
8
4
با سپاس بسیار از آقای زمانی . دوست دارم حال که ایشان در میدان کتابداری و اطلاع رسانی ایران پای گذاشته اند و بحق با استادانی مانند آقای آذرنگ به گفتگو نشسته اند مطالعه ی مرور تاریخی آنچه در پنجاه سال اخیر آثار کتابداری ایران اعم از ترجمه و تالیف را در دستور کار خود قرار دهند و انتقادات سازنده ی خود را با اشراف بیشتر و مبتنی بر واقعیات بیان بفرمایند. بدون شک نگاه ایشان بعنوان یک ناقد از بیرون حرفه برای حرفه مندان و اندیشه ورزان این حوزه قابل مداقه خواهد بود. با آرزوی موفقیت برای دوستان محترم.
ایمان نریمانی
|
Austria
|
1397/10/16 - 09:50
0
10
عالی بود. از مطالعه این مطلب لذت بردم. به خصوص در بخشی که استاد آذرنگ به ضرورت « آشنایی یک کتابدار با جامعه شناسی، ادبیات، فلسفه و روان شناسی» اشاره کرده بودند.
لیلی وکیلی
|
Iran
|
1397/10/16 - 08:26
1
9
ممنون استفاده کردم
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: