صعود در رتبه و سقوط در محتوا

لیزنا (گاهی دور/گاهی نزدیک: 5)، دکتر یزدان منصوریان، دانشیار گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه خوارزمی: بسیاری از مجله‌های علمی در تلاشند تا امتیازهایی نظیر «علمی–ترویجی» یا از آن بهتر «علمی-پژوهشی» را کسب کنند. در راه کسب این امتیاز نیز مسابقه‌ای پنهان و آشکار در جریان است و متولیان نشریه‌ها از یکدیگر سبقت می‌گیرند. اما پس از اخذ این درجه‌ها و رتبه‌ها گویی مسابقه به پایان رسیده و برخی از مجله‌ها، خسته از راه دشواری که سپری کرده‌اند، وارد مرحله‌ای می‌شوند که می‌توان آن را مرحله پس از صعود به قله نامید. مرحله‌ای که در آن به تدریج نشانه‌هایی از افول در محتوای برخی از مجله‌ها ظاهر می‌شود. البته بدیهی است که این رخداد یک قاعده فراگیر یا عام نیست که برای همه مجله‌ها رخ دهد و کم نیستند مجله‌هایی که قبل و بعد از کسب رتبه خوب و خواندنی هستند. اما در برخی از مجله‌ها - بنا به دلایلی که در ادامه خواهد آمد - کسب رتبه جدید پیامدهایی به دنبال دارد که در نهایت منجر به کاهش کیفیت خواهد شد و چه بسا پس از مدتی امتیاز به زحمت به دست آمده را به آسانی به باد دهد.

برای تبیین این موضوع شاید لازم باشد ابتدا به اهداف و انگیزه‌هایی که در این رتبه‌بندی‌ها وجود دارد توجه کنیم و سپس به بررسی دلایل این صعود و سقوط تدریجی بپردازیم. به سخنی دیگر، باید دید هدف از این رتبه‌بندی‌ها چیست و این هدف چگونه محقق می‌شود. معمولاً نخستین هدف از رتبه‌بندی مجله‌های علمی «اعتبار بخشی» به آن‌هاست. زیرا اعتبار هر نشریه علمی وابسته به عوامل متعددی است که یکی از مهمترین آن‌ها برخورداری از تأیید سازمان‌های معتبر است.

برخی از این سازمان‌ها دولتی و برخی غیردولتی‌اند. مثلاً وزارت‌خانه‌ها و دانشگاه‌های دولتی سازمان‌هایی هستند که به تبع جایگاه قانونی خود می‌توانند به نشریه‌های منتخب خود اعتبار بخشند. در کنار آن‌ها نهادهای غیر دولتی علمی و حرفه‌ای نظیر انجمن‌های تخصصی نیز با توجه به جایگاه خود قادرند در فرایند اعتبار بخشی نقش ایفا کنند. معمولاً نیز رتبه‌بندی بر اساس معیارهای مشخصی انجام می‌شود و هر نشریه که بتواند از معیارهای مذکور برخوردار باشد، در فهرست عناوین معتبر قرار می‌گیرد.

هدف دوم «استانداردسازی» است که طی آن مجله‌های علمی حداقل معیارهای پذیرفته شده را در فرایند داوری، پذیرش و انتشار مقاله‌ها رعایت کنند. هدف سوم نیز فراهم آوری امکان مقایسه نشریه‌هاست که بر اساس آن بتوان چند نشریه را با هم مقایسه و سپس رتبه‌بندی کرد. نتایج این رتبه‌بندی‌ها نیز کاربردهای متعددی دارد که خود نیازمند بحث مستقل و مفصلی است که با توجه به مجال اندک این یادداشت، فعلاً به آن نمی‌پردازیم.

بنابراین، همانطور که می‌بینید همه اهداف پیش‌بینی شده در این زمینه منطقی و البته مفیدند، اما باید دید چرا برخی از مجله‌ها پس از اخذ رتبه‌ به تدریج دچار افت کیفیت می‌شوند. مشاهدات نویسنده حاکی از آن است که حداقل هفت دلیل عمده در این زمینه وجود دارد که عبارتند از:

  1. همانطور که در مقدمه نیز گفته شد، کسب رتبه جدید همچون پایان یک راه دشوار و رسیدن به قله است. در نتیجه نقطه توجه متولیان مجله از تلاش برای «بهتر شدن» به «بهتر ماندن» معطوف می‌شود که معمولاً با لختی درنگ برای حفظ وضع موجود همراه است. همین وقفه کوتاه خود مقدمه‌ای برای افت‌های احتمالی در آینده نزدیک است بی آنکه اثر آن در ابتدا آشکار باشد.
  2. کسب رتبه جدید مجله را در موقعیت تازه‌ای قرار می‌دهد و نخستین واکنش به این موقعیت تازه از سوی جامعه مخاطبان دیده خواهد شد. زیرا انتشار مقاله در چنین نشریه‌هایی برای نویسندگان امتیازهایی به ارمغان خواهد آورد و بدیهی است که برای کسب این امتیاز رقابت تازه‌ای شکل می‌گیرد. در نتیجه ناگهان بر تعداد مقاله‌های ارسالی به نشریه افزوده می‌شود. بدیهی است که افزایش آثار ارسالی حجم کار بیشتری برای بررسی و داروی آن‌ها می‌طلبد که گاه خارج از توان مجله است.
  3. انگیزه‌‌های افراد برای انتشار مقاله در این مجله‌ها متفاوت با گذشته خواهد بود. زیرا قبل از کسب امتیاز فقط افرادی برای این مجله‌ها مطلب می‌نوشتند که از انتشار آن مطالب انگیزه‌ای درونی داشتند و در جستجوی امتیازهای ناشی از آن نبودند. بدیهی است سخنی که از دل برآید بر دل نیز خواهد نشست و همین انگیزه درونی قوی همچون ابزار مطمئنی برای نظارت بر کیفیت مجله عمل می‌کرده است. ابزار رایگانی که امروز مجله از دست داده است. به همین دلیل ارتباطی ارگانیک میان نویسندگان آثار و جامعه خوانندگان وجود داشته که پس از اخذ رتبه جدید به نوعی از تعادل قبلی خارج می‌شود. گاهی نیز به دلیل هجوم ناگهانی آثار فراوان به دفتر مجله، نویسندگان قدیمی در این هیاهو فراموش می‌شوند یا ناچارند در صفی طولانی برای پذیرش آثارشان قرار گیرند. مشکل اصلی این است که متولیان مجله نیز به راحتی نمی‌توانند نویسندگان راستین را از سوداگرانی که فقط با هدف کسب امتیاز وارد این میدان شده‌اند تشخیص دهند. البته فرایند داوری معیار مهمی برای تشخیص سره از ناسره است. اما به دلیل مشغله فراوان داوران یا گاهی ناآشنایی آنان با معیارهای داروی برونداد داوری چندان رضایت‌بخش نیست.
  4. مجله‌ای که تازه امتیاز علمی – پژوهشی گرفته است ناچار است برای حفظ آن سیاست‌های تازه‌ای اتخاذ کند که بر ماهیت مجله تأثیر خواهد گذاشت. مثلاً از این پس مجاز به پذیرش و چاپ نقد کتاب و آثار ترجمه‌ای نیستند و در پذیرش مقاله‌های مروری نیز محدودیت دارند. در نتیجه پس از کسب رتبه جدید ناگهان مجله از نقدهای خواندنی، ترجمه‌های مفید، آثار مروری و گزارش‌های خواندنی و ارزشمند تهی می‌شود. حذف این اجزاء از بدنه مجله به معنای از دست دادن تعداد فراوانی از خوانندگان علاقه‌مند است.
  5. سردبیران بسیاری از مجله‌ها فرصت و فراغتی برای نگارش «سخن سردبیر» ندارند. در نتیجه به تدریج بخش مهمی مانند سخن سردبیر از برخی مجله‌ها یا حذف می‌شود یا خشک و بی‌روح است. گویی فقط قرار بوده که چند صفحه‌ای به سخن سردبیر اختصاص یابد و باید مطلبی در آن درج شود. در نتیجه ارتباط مجله با خوانندگان کمرنگ خواهد شد. زیرا سخن سردبیر جایی است که خواننده می‌تواند دیدگاه‌های کلی درباره سیاست‌های مجله را بخواند.
  6. بر خلاف بسیاری از مجله‌های عمومی جای بخشی با عنوان نامه به سردبیر یا چیزی شبیه آن در این نشریه‌ها خالی است. در نتیجه امکان تعامل مستقیم خوانندگان با متولیان مجله از بین می‌رود و انعکاسی از دیدگاه های آنان در مجله دیده نمی‌شود.
  7. به دلیل تقاضای فراوان برای انتشار مقالات مستخرج از پایان‌نامه، پس از مدتی مجله عملاً به گزارشی از پایان‌نامه‌ها تبدیل می‌شود و خوانندگان خود را با آثار بسیار مشابه و با فرمتی یکسان روبرو می‌بینند و این یکسانی و یکنواختی از جذابیت مجله می‌کاهد.

برآیند هفت عامل قبلی، رابطه مجله با جامعه خوانندگان را به تدریج کمرنگ می‌کند و نگاه مجله بیش از آنکه به آنان و نیازهایشان باشد، متوجه دیدگاه اعضاء کمیته‌ای است که این اعتبار را به مجله بخشیده است و در صورت عدم توجه به معیارهای مطرح شده می‌تواند این امتیاز را لغو کند. در نتیجه هر روز فاصله مجله با جامعه خوانندگان بیشتر می شود. زیرا متولیان مجله بیش از آنکه نگران توجه به نیازهای آنان باشند، نگران حفظ رتبه‌ای هستند که به زحمت به دست آمده است. با توجه به مورد فوق تصور کنید اگر تمام مجله‌ها بخواهند این مسیر را تا انتها طی کنند و همگی علمی – پژوهشی باشند. آنگاه چه محمل و رسانه‌ای برای انتشار نقد کتاب، مقاله‌های ترجمه‌ای، آثار مروری، گزارش رویدادهای علمی و تعامل خوانندگان با متولیان نشریه‌ها باقی خواهد ماند؟

فراموش نکنیم که مجله‌های علمی فقط برای انتشار گزارش‌های پژوهشی ایجاد نشده‌اند. مجله نهادی اجتماعی و جایگاهی برای تعامل و تبادل نظر است. سهم خوانندگان در محتوای این منابع باید همواره محفوظ باشد تا زنجیره ارتباط میان مجله و جامعه خوانندگان گسسته نشود. امید است که متولیان نشریه‌های ادواری علمی در همه رشته‌ها به همان اندازه که در راه کسب رتبه‌های علمی کوشا هستند در حفظ تعامل خود با جامعه خوانندگان نیز کوشا باشند. ضمن آنکه به خاطر داشته باشیم در نهایت آنچه به هر اثر اعتبار می‌بخشد، محتوای آن است و نه رسانه‌ای که آن را منتشر می‌کند. زیرا اگر رسانه‌ای اعتبار داشته باشد، این اعتبار از رهگذر برخورداری آن از آثار گرانسنگی بوده که تا کنون منتشر کرده است.