در راهروهای دانشکده: آقای فلانی (کتابدار)
عرض می کنم: سلام جناب استاد. خوب هستید؟ بفرمائید.
می فرمایند: کتابخونه رو اسمشو نگذارید کتابخونه دانشکده، بگذارید کتابخونه پلیمر.
عرض می کنم: چی شده آقای دکتر؟ می فرمایند، دستتون درد نکنه لیست کتابهای تازه تان رو رو میل فرستاده بودین و دیدم.
عرض کردم: روی صفحه وب کتابخانه هم هست.
با کمی طعنه می فرمایند: دیدم، بله آقا همه اش پلیمر بود، بابا شیمی حد اقل ده تا گرایش دیگه ام داره.
عرض می کنم: استاد لیست خرید از نماینده گروه به ما اعلام می شود و ما فقط بررسی موجودی و بررسی بودجه می کنیم و چیزی غیر از خواسته گروه نمی خریم.
می فرمایند: نماینده دانشکده شیمی در کمیته کتابخانه کیه؟
عرض می کنم: جناب آقای دکتر پلیمریان و .... ناگهان خودم متوجه می شوم که مغالطه کجا رخ داده، نه این استاد عزیز ما در جلسه های شورای دانشکده شیمی، نماینده شان در کمیته را می شناخته و نه آن خیر دیده جز نیازهای بخش خودش ، چیزی به کتابخانه داده.
می آیم و به رئیس کتابخانه منتقل می کنم.
اصحابنا می فرمایند: نگران نباش، تا بوده همین بوده سال دیگه دکتر معدنی نماینده گروه می شه و جبران می کنه و سال بعد هم دکتر آلی میاد و بعدشم دکتر تجزیه نماینده دانشکده شیمی می شه و... و ظرف یک دوره دهساله مجموعه متوازن خواهد شد. و من با شرمندگی از روی ساراسویک و یورلند دفترچه خط مشی را پشت سرم پنهان می کنم و به بخش مجموعه سازی برمی گردم.