اصحابنا و مجموعه منابع الکترونیک

لیزنا، عقربک ساعت آرا: از دانشکده ادبیات زنگ زده اند که بانک Engineering Index  قطع شده؟ خبر دارید؟

عرض می کنم: بله آقای رئیس، چند روزه که هر بار دیدمتان گفتم که تهدید کرده اند قطع می کنند، و می پرسم، فرمودید از کجا زنگ زده اند.

اصحابنا می فرمایند: دانشکده ادبیات!! از دفتر رئیس دانشکده بود، قول دادم سریع جواب می دم.

عرض می کنم: دانشکده ادبیات را با Engineering Index چکار، اونهمه بانکهای خودشان را خریده ایم، اصلا استفاده نمی شه، هر بار لاگ می گیریم (بزرگان می فرمایند تحلیل تراکنش ولی خوب اینجا جاش نیست چون ما در بخش اصحابنا هستیم) فقط به پول زبون بسته ای باید فکر کنیم که به جیب این ناشرا و کارگزارا می ریزیم.

اصحابنا فرمایند: والله می دم همین امروز اون کتابچه خط کشک مجموعه سازیتو بندازن تو چاه فلان و بهمان تا خیالتو راحت کنن. پسرِ آقای دکتر خیلی هم بچه باهوشی بود ولی مهندسی صنایع دانشگاه آزاد تنب متوسط قبول شده، لابد رفته مقاله ای چیزی بگیره، بسته بوده حالا برو یک فکری بکن ببین می تونی وصلش کنی بعد از مدتها یک چیزی از دانشکده ادبیات از ما خواسته اند.

عرض می کنم: زنگ زدن به شرکت فایده ای ندارد. پول پارسالشون هم پرداخت نشده، امسال هم تا حالا دو قسطش گذشته و هیچی ندادیم، از من قبول نمی کنن، کارگزارش می گه هیچی زیر بار نمی رن.

می پرسند: مال کدوم کارگزاره؟

عرض می کنم: مال شرکت روراستیان

اصحابنا آه بلندی می کشند و می فرمایند: ای بگندی شانس، میون پیغمبرا جرجیس از کار دراومد، همیشه با این روراستیان و سلامتیان مشکل گیر می کنیم، حالا اگر مال شرکت بخیه کاران صدیق یا مال شرکت رفیق بازان همدم بود، الآن زنگ می زدی دو سوت وصلت می کردن منتتم داشتن.