کد خبر: 14640
تاریخ انتشار: جمعه, 29 فروردين 1393 - 09:58

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

آخرین اخبار

« گابریل گارسیا مارکز» درگذشت

      «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده برجسته کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات شامگاه پنج‌شنبه (28 فروردین) در سن 87 سالگی درگذشت.
« گابریل گارسیا مارکز» درگذشت

 

به گزارش لیزنا، مارکز که در ماههای گذشته بیمار بود و مدتی در بیمارستانی در مکزیکو سیتی بستری شده بود، شامگاه پنج شنبه ( 28 فروردین) در سن 87 سالگی درگذشت.

 

او برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان " صد سال تنهایی" چاپ ۱۹۶۷ می شناسند که یکی از پر فروش ترین کتابهای جهان است.

 

این نویسنده برجسته اسپانیایی زبان از حدود ۳۰ سال پیش در مکزیک زندگی می‌کرد.

 

دو سال پیش، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج می‌برد و دیگر نمی‌نویسد.

 

او گفته بود برادرش گاهی به او زنگ می‌زند و سوال های بدیهی می‌پرسد. به گفته او "گابو (نام خودمانی گابریل) مشکل حافظه دارد؛ گاهی گریه می‌کنم چون فکر می کنم که دارم از دستش می دهم."

 

"عشق سالهای وبا"،‌ "گزارش یک مرگ" و "ژنرال در هزارتوی خود" از دیگر آثار گابریل گارسیا مارکز است.

 

مارکز: زندگی و آثار

 

او در سال ۱۹۲۷ با نام کامل گابریل خوزه گارسیا مارکز متولد شد و پدربزرگ و مادربزرگش او را در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا بزرگ کردند. او بعدها در اولین کتاب خاطراتش با عنوان "زنده ام که روایت کنم" نوشت که دوران کودکی سرچشمه الهام تمام داستانهای وی بوده است.

 

تحت تاثیر پدربزرگش که شخصیتی آزادیخواه بود و در هر دو جنگ داخلی کلمبیا شرکت کرده بود آگاهی سیاسی پیدا کرد.

 

مارکز از مادربزرگش داستانهای مردمی و سحر و جادو را آموخت. او برای مارکز خردسال با زبانی بسیار خشک و جدی قصه هایی در مورد اجداد مرده خانواده، ارواح و اجنه تعریف می کرد. مارکز بعدها برای نوشتن مهمترین کتاب خود از همین داستانها الهام گرفت.

 

گارسیا مارکز که به شدت تحت تاثیر ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی، بود، اولین کتاب خود را در ۲۳ سالگی منتشر کرد که از سوی منتقدان با واکنش مثبتی روبرو شد.

 

ایده اولیه برای نوشتن اولین فصل کتاب "صد سال تنهایی" در سال ۱۹۶۵ وقتی که مشغول رانندگی به سمت آکاپولکو در مکزیک بود به ذهنش رسید. او در همان لحظه اتومبیل خود را سر و ته کرد و به خانه برگشت، خود را در اتاقش حبس کرد و مشغول نوشتن شد. تنها مونس او در آن ماه ها شش بسته سیگار در روز بود.

 

یک سال و نیم بعد خانواده اش ۱۲ هزار دلار قرض بالا آورده بود اما خوشبختانه او کتاب هزار و سیصد صفحه ای خود را تکمیل کرده بود و می توانست آن را به چاپ بسپارد.

 

تمام نسخه های چاپ اول "صد سال تنهایی" به زبان اسپانیایی در همان هفته اول کاملا به فروش رفت. در ۳۰ سالی که از اولین چاپ این کتاب گذشت بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است.

 

از آثار مارکز به خاطر نثر غنی آن در منتقل کردن تخیلات سرشار نویسنده به خواننده ستایش شده است. اما برخی از منتقدان، آثار او را اغراقی آگاهانه و توسل به افسانه و مارواء طبیعت برای گریز از ناآرامی و خشونت های جاری در کلمبیای آن دوران می دانند.

 

ناآرامی و خشونت های سیاسی، خانواده به عنوان یک عنصر وحدت بخش، ترکیب آن با شور مذهبی و باور به مارواء طبیعت روی هم رفته سبک ادبی شاخص مارکز را به هم بافته اند. آثار وی نظیر "پدرسالار" و یا "ژنرال در هزار توی خود" به خوبی تقویت انگیزه های سیاسی او در واکنش به تشدید خشونت در کشورش کلمبیا را نشان می دهند.

 

او پس از نوشتن مقاله ای در مخالفت با دولت کلمبیا به اروپا تبعید شد. وقتی که کتاب غیر داستانی "سفر مخفیانه میگل لیتین به شیلی" را در سال ۱۹۸۶ نوشت، حکومت دیکتاتوری ژنرال پینوشه ۱۵ هزار نسخه از آن را در آتش سوزاند.

 

او به نوشتن آثاری که گرایش به جناح چپ سیاست در آن مشهود بود ادامه داد. مارکز با فرانسوا میتران رییس جمهور سوسیالیست فرانسه در دهه ۱۹۸۰ دوستی نزدیکی داشت و مدتها نیز از دوستان نزدیک و حتی نماینده فیدل کاسترو، رهبر سابق کوبا، بود.

 

گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۸۲ جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد و بنیاد نوبل در بیانه خود او را "شعبده باز کلام و بصیرت" توصیف کرد.

 

سالهای پایانی

با وجود سرو صدایی که به خاطر فعالیت های سیاسی او به پا شده بود، با انتشار کتاب "عشق سالهای وبا" در سال ۱۹۸۵ موقعیت وی به عنوان یک نویسنده بزرگ بیشتر تثبیت شد. این کتاب نیز به یکی از آثار ادبی بسیار پرفروش در دنیا بدل شد و داستان آن عشق وسواس گونه و قوی یک مرد به زنی است که بالاخره پس از گذشت ۴۰ سال به سرانجام می رسد.

 

گارسیا مارکز از نامزد خود، مرسدس بارچا، در سیزده سالگی تقاضای ازدواج کرد. مرسدس تقاضای وی را به سرعت پذیرفت. آنها در سال ۱۹۵۸ ازدواج کردند و بیش از نیم قرن با یکدیگر زندگی کردند. بخش اعظم این سالها را در مکزیک گذراندند؛ هر چند در اواسط دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۷۰ مدتی هم در کشورهای اروپایی ساکن بودند.

 

گارسیا مارکز به دلیل دفاع از حکومت فیدل کاسترو که از نگاه گروه کثیری از روشنفکران و نویسندگان به مرور به یک رژیم خودکامه بدل شده بود، وارد بحث های تندی شد که یکی از نمونه های برجسته آن مجادله اش با سوزان سونتاگ، نویسنده معروف آمریکایی، بود.

 

به خاطر دفاعش از حکومت کوبا او مدتی حق ورود به آمریکا را نداشت. دولت آمریکا بعدها در این تصمیم خود تجدید نظر کرد و مارکز بارها برای معالجه سرطان غدد لنفاوی به کالیفرنیا سفر کرد.

 

به مرور خلاقیت و توان نویسندگی او رو به کاهش گذاشت. در ژانویه ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست داده است.

 

میراث او مجموعه بزرگی از کتابهای داستانی و غیرداستانی است که با پیوند دادن افسانه و تاریخ در آن هر چیز ممکن و باورکردنی می نماید.

 

تمام داستانهای وی به نثری نوشته شده اند که از نظر رنگارنگی و جاذبه غریبشان فقط می توان آنها را با کارناوالهای آمریکای جنوبی مقایسه کرد.

 

 

 

 

 

برچسب ها :
ناشناس
|
Iran
|
1393/01/29 - 23:16
0
0
عجب آزادی در آمریکا!
سر چارلی چاپلین هم بلای مشابه اومد که حق ورود به کشورش را ندادند.
واقعا رمانهای بی نظیری دارد.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: