داخلی
»مطالب کتابداری
»سخن هفته
من با مجموعهسازی یک بعدی مخالفم؟؟!!!!!: یادداشتی بر مجموعهسازی در کتابخانههای عمومی
لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: روزی روزگاری یک جوان 60 ساله از همه جا بی خبر روبروی یکی از ارکان سودآور اسبق نهاد کتابخانهها نشست و چنان بر گنبد و باروی زرین زیبایی که ایشان ساخته بود نواخت که به ناگاه ایشان که ارزش زر را خوب میشناخت، خود با حرکتی حیرتانگیز گنبد زر را با هر دو دست از جا کند و بر مرفق حریف کوفت، یعنی ناچار شد بکوبد. میدانید، مجبور بود. او ناگاه به یاد حربه قدیمی تکفیر افتاد و به او گفت تو با اسلام مخالفی و البته حریف هم که کاملا عصبانی به نظر میرسید از این ترفند نترسید و جا نزد و در جواب جناب ایشان عرض کرد من با اسلام مخالف نیستم بلکه با برداشت امثال شما از اسلام مخالفم. حالا این دو تا را درحالیکه یقههایشان در دست یکدیگر است روی سن ولشان کنید تا زودتر برویم سراغ استاد اسدی، جالب بود که استاد اسدی بلافاصله در سایت مطلب را منعکس، نه ببخشید منقلب کرد، و ضمن شرح ماوقع این مناظره به اینجای قصه که رسید قلم را اندکی کج گرفت و نوشت ......... در اینجا بود که جناب سودشناس فرمودند که تو با اسلام مخالفی و حریف هم پاسخ داد خیر من با کتابهای اسلامی مخالفم!!!!!البته بگذریم که بنده نفهمیدم ایشان با کدام گوششان این مطلب را شنیده بودند؟ چون آدم بالاخره یا باید با گوش راست بشنود یا گوش چپ !!! ولی به هر حال این مثل بدان آوردم که نوشته امروز مرا از دنده مخالفت با کتابهای اسلامی تفسیر نکنید و مرا تکفیر نکنید. من با کتابهای اسلامی در حد فهم خودم، علایق خودم و شناخت از کشوری که در آن زندگی میکنم، مخالف نیستم. دقیقتر بگویم من مخالف خرید این همه کتابهای اسلامی برای کتابخانههای عمومی کشور (نهاد، شهرداریها و کودک. مساجد در این مورد استثنا هستند) هستم، آن هم در شرایطی که اثبات بسیار کم استفاده شدنشان خیلی ساده است، و اثبات هزینه فایده نبودن این میزان خرید در جهت ترویج منابع اسلامی.
امروز مقاله ای را برای داوری میخواندم که درباره پراکندگی موضوعی کتابهای کتابخانههای ... شهر ... و ارتباطش با مخاطبان و اعضای کتابخانههای آن شهر بود.
به مرور آثار پیشین که رسیدم، هرچه تحقیقات خارجی بود، بیشترین میزان خریدها و بیشترین میزان خواندهها و تقاضاها در همه کشورهای مورد بررسی، رُمان بود و داستان و ادبیات روز دنیا. به مرور آثار پیشین فارسی که رسیدم در بیشتر موارد، بیشترین خرید کتابهای کتابخانههای عمومی در ایران در رده 297 یعنی دین اسلام بوده و از همین مجموعه و در کتابخانههای مختلف بین 91 تا 97 درصد مجموعه خریداری شده رده 297 حتی یک بار هم امانت نرفته است. من هم کار در کتابخانههای عمومی قبل از انقلاب ایران و کتابخانههای عمومی سالهای اخیر فرنگ را دیدهام و میزان کتابهای امانتیشان را به یاد دارم و اسنادی هم از میزان تقاضای مردم وجود دارد، و هم کتابخانههای عمومی فعلی خودمان را. میخواهم این آمار را با اجازه شما عزیزان تأئید کنم و بگویم: تجرُبَتُن.
دانشمندی را نقل کنند که دود چراغ بسیار خورده و روز شب در خواندن و نوشتن بود و همواره در نور شمع و پیه سوز به خواندن مشغول. نیمه شبی که در کتابی سخت فرو رفته و مشغول بود در صفحه ای و در میانه مطلبی این جمله را خواند که کسی که ریشش خیلی دراز باشد احول است. سرش را از کتاب برداشت و دنباله ریش خود را که بالای نافش بود دستی کشید و باور نکرد که این نوشته را درست خوانده باشد و فکر کرد که بیخوابی متوهمش کرده است. کتاب را به یک دست و شمع را به یک دست گرفت که با دقت آن را دوباره بخواند. کتاب و شمع را نزدیک صورت آورده بود و به دنبال جمله بود که آتش بر ریشش گرفت و او کتاب و شمع را انداخت و آتش را از ریش خود بسترد. کمی که آرام گرفت و شمع را دوباره افروخت. کتاب را گشود و جمله را مجدد پیدا کرد و در حاشیه، روبروی آن نوشت: تجربةُ (تجرُبَتُن)
حالا اگر به این مقاله گرامی که امروز خواندم و به این آمارها باز گردم باید در حاشیه یافتههای این مقاله بنویسم تجربتن یا به زبان دیگر: تأئید میکنم. بله با اجازه دوستان عرض میکنم با استفاده از سابقه طولانی آشنایی با کتابخانههای عمومی کشور هنوز در بسیاری کتابخانهها اجازه سر زدن به مخزن بسته را پیدا میکنم و هربار بر سبیل تفرج و تفاُل از رده 297 کتابی بیرون میکشم که ببینم امانت رفته است و باز در حاشیه پیشانی مینویسم تجربتن اِگِین (یعنی دوباره همان تجربه).
دوستی داشتم از قبل از انقلاب که سالهای سال مدیر مجموعهسازی نهاد پس از انقلاب بودند و اکنون بازنشسته هستند. در کتابخانه شماره یک شهرکرد به ایشان برخوردم (تابستان 1365). او را صدا کردم و به میان کتابها بردم و رده 297 را به او نشان دادم و در پیش چشمانش کتابها را یکی یکی از قفسه درآوردم و نشانش دادم که حتی یک بار هم امانت نرفته اند و آن روز پرسیدم چرا؟ و امروز هم بعد از 28 سال میپرسم چرا؟ ای کسانی که برای حفظ بیتالمال سینه چاک میکنید، چرا؟
28 سال یا بهتر بگویم 36 سال زمان کمی برای دست کم 10 مدل تجربه مختلف در این امر و ثبت نتایج و تصمیم مجدد نیست؟ بارها (از همان 1365 بگیرید) گفتهایم و نوشتهایم که این کار خطا است ولی ادامه یافته. چرا؟ چرا این کار ادامه دارد؟ چرا مدلهای دیگر تجربه نمیشود و همیشه در بستههای ارسالی به کتابخانههای تهران و شهرستانها پر از کتابهای اسلامی است که هزاران مانند آنها در کتابخانهها وجود دارد و کسی نمیخواند؟
از من اگر بپرسید مطمئن باشید که خواهم گفت این بار تقیه برای حفظ مومن است نه ایمان. من نه آقای انصاری لاری را انسان کمهوش و حواسی شناختهام نه مدیران بعد از ایشان یعنی نه آقای معینفر را و نه آقای ملکاحمدی و نه آقای واعظی را و نه آقای مختارپور گرامی را. هنوز قضاوت در مورد روش و کار آقای مختار پور غلط و بیانصافی است و مسلما این عزیز باید در جایی که قرار گرفتهاند، مسلط شوند تا بتوانند سیاستگذاری کنند و سیاستهای خودشان و نهاد تحت امرشان را اعلام کنند. درمورد ایشان این مرقومه فقط حکم یادآوری دارد که آگاه باشند ولی آن چهار بزرگوار دیگر در این مورد میتوانند بفرمایند داستان چیست؟
اشتباه بودن روش اثبات شده بود. دور ریختن پول ملت مظلوم با این روش دستکم برای من اثبات شده. عرض کردم که در سال 1365 به اطلاع مدیر مجموعهسازی نهاد رسانده شده بود و هیچ عقل سلیمی نمیتواند باور کند که باز هم کتابهای رده 297 خریداری شود و در قفسهها خاک بخورد و حتی یک بار هم امانت نرود. بنابراین بنده دقیقا فکر میکنم کسانی که این روش را ادامه میدهند به فکر ایمان نیستند به فکر مؤمنان هستند. فکر میکنم که فروش کتاب به کتابخانههای عمومی یک رانت است و به همین علت مدیران نهاد نمیتوانند در برابر آن مقاومت کنند و مجبور میشوند وقتی از دفتر فلان مهربان زنگ میزنند کتاب را خریداری کنند. و الّا با این افرادی که در نهاد آمدند و شناختیمشان، بعید میدانم که فکر کنند که با این کار تفکر اسلامی را در جامعه عمیقتر میکنند. یا با این کار مطالعه کتابهای اسلامی را افزایش میدهند، با اینکار فرهنگ اسلامی را گسترش میدهند. با این خریدها شئونات اسلامی را توسعه میدهند. من فکر میکنم بیشتر جیب کسانی که این کتابها را مینویسند با این کار پر میکنند و اینگونه نویسندگان بیشتر تشویق میشوند که این کار را ادامه دهند.
در کشوری با 80 میلیون جمعیت که تیراژ کتاب به 500 نسخه کاهش پیدا کرده، فروش 1200، 2000 تا 3000 نسخه در ابتدای کار به کتابخانههای عمومی غنیمتی است باور نکردنی. نهاد محترم اگر بفرمایند که کتاب مرا هم برای کتابخانههای خود میخرند، مطمئن باشید که من دنبال ناشر نمیدوم، این ناشرخواهد بود که دنبال من میدود. من خودم سرمایه پیدا میکنم و کتابم را چاپ میکنم و به نهاد میفروشم. این میشود سود خالص بدون خواب سرمایه.
جناب آقای مختار پور گرامی، شما که خود ناشر بودهاید، میدانید چه میگویم و از وضعیت نشر در کشور مطلع هستید. خدا را خوش نمیآید این همه هزینه و انرژی صرف شود و کتابهایی در کتابخانههای عمومی گردآوری شود که هرگز خوانده نشوند. و مانند دَرِ مسجد بشوند که حتی نشود وجینشان کرد. دَرِ مسجد البته و به راستی فواید بسیار دارد، آیا این کتابها هم دارند؟ من مجموعههای مورد بحث امروز خودم را دیدهام، شاید 10 درصد از آنها در من که هنوز دوست دارم بخوانم، انگیزه ایجاد میکنند و باقی سرمایهگذاری پرسود آقایانی است که میدانند کتابهایشان خریده میشود.
عمرانی، ابراهیم. «من با مجموعهسازی یک بعدی مخالفم؟؟!!!!!!!! یادداشتی بر مجموعهسازی در کتابخانههای عمومی». سخن هفته لیزنا، شماره 195. 20 مرداد 1393.
گاهی نگاه به دور دست و گاه به پیش پااست.
با نگاه پیش پاهی فرمایش شما درست است،مخاطب خوراک روز می خواهد ،رمان می خواهد آن هم از نوع عامه پسند ویا...
اما آیا اندیشیده ای که مثلا در 100 سال آینده که فرزندان من و شما به کتابخانه ها که میراث مانداگار ما هستند ورود کنند کدامیک از این آثار به کارشان خواهد آمد؟
داستان های عشقولانه و آب دوغ خیاری 100 سال گذشته یا به اصطلاح خودتان رده 297 بدون متقاظی؟
قضاوت با شما
"من مخالف خرید این همه کتابهای اسلامی برای کتابخانههای عمومی کشور هستم، آن هم در شرایطی که اثبات بسیار کم استفاده شدنشان خیلی ساده است".
آقای عمرانی؛ در دوره اصولگراها تعداد اندکی کتب دینی مناسب - از میان خیل عظیم کتابهای خوب دینی- به کتابخانه ها راه یافت. اما یک سئوال: چرا بسیاری از کتب دینی پرفروش و پرمخاطب، در کتابخانههای عمومی امانت نمی روند؟ آیا به این دلیل نیست قشر مهمی از جامعه ما عضو کتابخانه ها نیستند؟ آیا بهتر نیست به جای چماق کردن امانت کم کتب دینی، به فکر جذب آنها به کتابخانه ها باشید؟ البته اگر دغدغه اسلام و انسانیت دارید نه سکولاریزم!
پاینده باشید همه همکاران فهیم ومحجوب و ساکت من، در هر کجای ایران.
ممنونیم که جامعه طراز اول کتابداری ایران به ابراز عقیده صریح در حوزه کتابخانه های عمومی میپردازد. راستش وضعیت مجموعه سازی در نهاد از این حرفا گذشته. طی 6، 7 سال اخیر در کنار همه این اشتباهات یه اشتباه عجیب غریب دیگه هم داشت پا میگرفت که حیرت آور بود: تغییر اجباری ذائقه مخاطب!!!!یا علم من ناچیز و ناقصه یا.....
اصلا برفرض که این امر اتفاق افتادنی باشه، چرا باید اتفاق بیفته؟ چرا باید عوض کنم؟ من قبلا کارشناس فرهنگی بودم، جالبه که بدونید به ما میگفتن باید شاعر بسازیم!!!! کسی که نمیدونه شعر تراوش ذهن شاعره و ساختنی نیست سالها در سطح کلان برای کل کشور تصمیم گرفته!!!
جناب عمرانی عزیز، دکتر افشار گرامی و همه بزرگان رشته محجوب و مهجور ما، بین کتابداران سراسر کشور افراد باسواد و باذوق و سلیقه و دارای دانش و قوت مدیریت کم نیستند، دریغ از همه سالهایی که به باد رفت و کسی باور نکرد این همه توانایی همکاران مارا که معجزه گر بوده و هستند در زمینه کاری خود. عزل و نصب مدیران نهادی شروع شده! واقعا از 6000 نفر یک نفر پیدا نبود معاون بشه؟
فقط اول یه نکته بگم که الان رده 900 فکر کنم از دین بیشتر داره غوغا میکنه (منظور کتب مربوط به جنگ تحمیلی و مباحث مرتبط )ولی چند سال دیگه باید بدون حتی یه بار ورق خورد جمع بشه
نکته اصلی : من یک الگوریتم پیشنهاد دادم که واقعا سازنده بود ولی ما انقدر این پایین هستیم که صدامون بجایی نمیرسه من گفتم توی نرم افزار سامان یه الگوریتم بزارن وقتی یه نفر از یه کتابخانه خاص عبارتی رو جستجو کرد و کتابش پیدا نشد اون عبارت به یه قسمتی بره (توی دیتابیس )به عنوان کتابهای درخواستی بعد بیان کتابدارها اون عبارت رو نگاه کنن اگه کتابی بود که موجود نیست توی کتابخونه اونو سفارش بدن و اگه موجود هست بیان براش ارجاع با کلید واژه مذکور ایجاد کنن و با این شیوه میشه هم مجموعه خوبی داشت هم اینکه دقیقا نیاز مخاطب سفارش داده میشه وا البته شیوه های زیاد دیگه ای هست که کو گوش شنوا
البته اکه بخواین میتونم همین مسئله رو با شرح و تفصیل بیشتری ارسال کنم
موفق باشید
به امید اجرایی شدنش
متأسفانه به نظر می آید رویه های قبلی ادامه دارد. البته هنوز کتاب جدیدی برای ما نیامده اما از مسئولین خواسته بودند در ماه مبارک زمضان بالای هر نام اداری که ارسال می کنند حدیثی در مورد ماه رمضان بنویسند!!!!!!!!
از حالا هم سرمایه گذاری کلانی برای میلاد حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) تدارک دیده اند و با این نیروی کم توقع دارند جشن، مسابقه، قصه، نمایشگاه کتاب و ... برگزار کنیم. شما بگویید هزینه چندین هزار پوستر تمام رنگی که هر ماه ارسال می کنند چه قدر می شود. اگر بودجه ندارند که حقوق کتابداران را پرداخت کنند پس چرا این همه اصراف؟ در تأیید صحبت شما در نرم افزار سامان گزینه ای به نام کتاب های پر مخاطب وجود دارد هر چند در کتابخانه ما تعدادی کتاب دین(297) به امانت می رود ولی بیش از 90 درصد رمان فارسی (در کل ادبیات)و کتاب کودک به امانت می رود.
کاش اساتید به فکر باشند
اینطوری بهتر نیست دکتر افشار عزیز؟
از دور دستبوس شما هستم استاد عزیزم
بی کیفیتی مجموعه کتابخانه های نهادی، بدترین تبلیغ برای این کتابخانه ها بوده؛ به نحوی که:
1.بعضی از افراد جامعه، هرگز حاضر به عضویت در کتابخانه های نهادی نشده اند؛
2. بسیاری از اعضا حاضر به تمدید عضویت نشده اند؛
پس مجموعه تک بعدی، باعث جذب و تمدید اعضای تک بعدی شده است
1. اگر نیاز اعضا به قرائتخانه!!!!! کتابخانه های نهادی نبود و
2. اگر عضویت های رایگان به مناسبتهای مختلف نبود و
3. اگر موارد تخفیف عضویت مانند زیر پیش دبستانی و زیر 14 سال و غیره نبودند:
تعداد واقعی اعضای جذب شده به این مجموعه های تک بعدی، مشخص میشد
ضمنا کتابداری ک نیازهای اولیه اش تامین نیست، را به مجموعه تک بعدی اضافه کنید
نبود کتابهای مورد نیاز را بعضا با سایر کتابهای نه چندان پرمخاطب پر کرده ایم. این آمار ها احتمالا نتواند حق مطلب را ادا کند. بعضا کتابی که برای مسابقه گذاشتیم به امانت می رفت ولی دو ساعت بعدش بر می گشت. این پروژه نیاز به پژوهش میدانی دارد و از طریق پرسش از ستاد یا سامانه سامان آماردرستی! از آب در نمی آید
واقعا کی اهمیت میده
فقط میفهمن که مخاطبینشون .... نیستن و میفهمن همین و اینه نتیجه این اعتراضات همین
احسنت
گل گفتین آقای عمرانی
بلکه به حرف شما که پیشکسوت این رشته اید گوش کنن
ما که حتی اگر حلق خود را پاره کنیم کسی به کسی نیست
پیروز و سربلند باشید
ثانیا: به جز رمان و کتاب های کمک درسی و تا حدودی روانشناسی، بقیه حوزه ها هم چنین وضعی دارند یعنی کمتر امانت می روند و طبیعی است که نمی توان کتابخانه عمومی را از سایر کتب محروم کرد و فقط رمان برای آن خرید...
دوست عزیز اولا به جز چند تفسیر و کتاب خواص دینی بقیه کتابها دینی امانتی خوبی ندارند و اون چند مورد هم به خاطر مسابقات و نیازهایی هستش که توسط ارگانهای مختلف از جمله خودمون ایجاد میشه مثلا مسابقه تفسیر سوره فلان میزان خوب باید کتاب تفسیر امانت بره ثانیا ما که نگفتیم رده دین مطلقا تعطیل بشه گفتیم به اندازه بیاد ( خیر الامور اوسطا ) و بعدشم شمایی که میگین بقیه رده ها هم حالشون همینجوره خوب خیلیاشون مراجعه کننده دارن ولی کتابشون موجود نیست و ... که بحث زیاده
بروند معتاد شوند؟
یا ماهواره تماشا کنند؟
یا در خیابان ها بدون هدف پرسه بزنند؟
کتابخانه عمومی وظیفه رسیدگی ب نیاز عموم جامعه را دارد از اسمش هم مشخصه
اگر چهار مدیر قبلی که با توجه به فیلترهای ایمانی و اعتقادی موجود به مدیریت برگزیده شدهاند و چنان رفتار کردهاند که به قول شما هدر دادن اموال بیتالمال بوده چه دلیلی دارد که مدیر جدید نیز از راه آنان عدول کند؟ اعتقاد من این است که حتماً دلیلی داشته که به آن شیوه عمل کردهاند و درست به همان دلیل مدیر جدید هم به شیوه خلف خود در این خصوص عمل خواهد کرد. بر این باورم که اگر شما هم به جای آن 4 مدیر عزیز و این عزیز جدیدتر هم بنشینید به همان سبک و سیاق عمل خواهید کرد مگر آنکه بگویید نه من مثلاً استعفا میدهم که البته امر دیگری است!
بنابر این دارید اشتباه میکنید که به این مدیران گیر میدهید و از آنان پاسخ میطلبید. اگر میتوانید(!) به بررسی آن دلیلی بپردازید که منجر به چنین تصمیماتی شده است، میتوانید؟ به قول کردهای عزیز گمانکم!
مدیران می توانند درست عمل بکنندبه شرط اینکه بخواهند، ما از عملکرد درست و اصلاحات بجا حمایت می کنیم.
من خواهش دیگری هم از آقای مختارپور داشتم. لطفا برای مناطق خاص کتابهایی که به زیرسوال بردن مقدسات اهل سنت پرداخته یا به آنها بی احترامی می کند، ارسال نفرمایید. نمونه ی بارز آن همان مسابقه ای است که بعد از اعتراض همکاران از سایت بوکی حذف شد. این آثار را لطفا در ایستگاه ها هم توزیع نکنید و در صورت امکان جمع آوری نمایید. این امر نیروی دافعه ی شدیدی در کتابخانه های ما ایجاد می کند و در حقیقت تیشه ای است که به ریشه وحدت اسلامی آنهم در بحبوحه ی ظهور گروه های تکفیری در کشور وارد می کنیم.
ضمن تشکر فراوان از برادر عزیز آقای عمرانی که واقعیتهای موجود را میبینند وتذکار میدهندبه عرض میرساند که کتابخانه های عمومی بایستی محل نگرش ها وسلایق متفاوت باشند واین حرف به معنای این نیست که مثلا کتابهای ترویجی گروهکهای انحرافی مثل داعش و...وارد کتابخانه بشود بلکه ضمن خرید کتابهای به اصطلاح "مفیدومناسب "کتابهای دیگری خریداری بشود خدا میداند که چقدر مخاطبان کتابخانه ها وحتی کتابداران عزیز از این سیاستها مکدر هستند -فرهنگ را برخورد آرا ومنظر ها وافق های متفاوت فکری میسازد
اگر کتابخانه ها باید محل نگرش ها و سلایق متفاوت باشند و ما نباید عقاید مختلف را با یک اعتقاد مورد قضاوت قرار داده و از کتابخانه ها حذف کنیم! چرا نباید کتابهای ترویجی داعش هم برای تضارب آرا وارد کتابخانه ها شود؟ شما خودت دچار همان عقیده ای هستی که به آن اعتراض می کنی! چطور ورود کتب ترویجی لیبرالیزم در اشکال مختلف آن (رمان، روانشناسی و...) لازم است اما داعش نه!؟ تمام حرف حزب الله همین است که تفکر صحیح باید ترویج شود. البته ما باکی از تضارب آرا نداریم اما در مقام ترویج حق نداریم پول و امکانات مردم را بر ضد خودشان استفاده کنیم. حرفهای بنده به معنای تایید گندکاری بعضی به اصلاح اصولگرایان نیست.
ای قربون زبونتون و قلمتون
کاش کتابهای دینی به درد بخور بود اینقدر با سوگیری نوشته نشده بود، منابع اصیل بود البته در بخش تاریخ معاصر و دفاع مقدس و خاطره نویسی اقوام شهدا هم کم کم داره همین اتفاق می افته
مجموعه سازی های کتابخانه باید حتما اصلاح شود
و به صورتی هم اصلاح شود که با تغییر افراد امکان تغییر سیاست مجموعه سازی و باندبازی و خرید کتابهای فلان کس وجود نداشته باشد.
لطفا آن را به ما کتابداران واگذار کنید
ما منتظر اصلاحات میمونی هستیم
کتابخانه ما نیز پر است از ... کتابهایی که از سال 81 تا حالا یک بار هم به امانت نرفته است... مخاطب امروز ما دنبال کشف تازه هاست.. متناسب با روز ... چرا نباید کتابهای پرفوش جهانی را ما هم بهره مند شویم.. حتی مسابقات سایت بوکی هم اکثرا از این نوع کتابهاست... کتابدارها را مجبور میکنند هر کدام 50 نفر اجبارا در مسابقات شرکت کنند. و ما هم دست به دامن دوست و آشنا میشویم که کد ملی بده به جات مسابقه شرکت کنم!!!! چی بگم!!
به والله كه چنين است
البته بنده شخصابارمانهاي فارسي بعضا بي سروته كه چيزي جز عشقهاي ابكي ندارند مخالفم
امامگرميشود به مخاطبي كه اولين بارمراجعه كرده تحميل نظركرد بلكه ابتدابابد به نظراواحترام گذاشت وتامين نظركرد وسپس ذوق وسليقه اوراآرام آرام درمسيردرست وآگاهي هدايت كرد
براي كودك تازه ازشيرمادرگرفته غذاي سنگين خطرناك است،مخاطب اولين كتابخانه ها هم چنينندوفرهنگ زمان ميطلبد
با نوشته شما موافقم
پاینده و سلامت باشید