داخلی
»مطالب کتابداری
»گزارش
بزرگداشت ابوالقاسمی، بزرگداشت خرمندی است
به گزارش خبرنکار لیزنا، دویست و هفتاد و دومین شب بخارا با همکاری گنجینه پژوهشی ایرج افشار و موقوفات افشار، انتشارات طهوری و مجله بخارا، به دکتر محسن ابوالقاسمی اختصاص داشت.
در این نشست محمدتقی راشدمحصل، استاد برجسته زبانشناسی ایران؛ ژاله آموزگار، پژوهشگر برجسته فرهنگ و زبانهای باستانی؛ تقی پورنامداریان، شاعر و پژوهشگر برجسته در حوزه ادبیات و زبان فارسی و سید احمد رضا قائم مقامی، استاد برجسته فرهنگ و زبانهای باستانی سخنرانی کردند.
این شب با همکاری دائمی و پیوسته مهدی اولیا برگزار شد و محمدرضا شفیعی کدکنی در این شب، میان حضار بود.
بورسهای تحصیلی که به نسل ما دادند، هیچ حرام نشد
ژاله آموزگار اولین سخنران این شب با اشاره به گروه فرهنگ و زبان باستانی دانشگاه تهران که محل خدمت و همکاری وی با ابوالقاسمی بود، گفت: این گروه، مادر گروهای بعدی این رشته به حساب میآید. همکاری و آشنایی من با ابوالقاسمی از بنیاد فرهنگ ایران آغاز شده است که به زودی به نیم قرن میرسد.
آموزگار افزود: این همکاری در پژوهشکده آن بنیاد ادامه داشت، سپس سالهای متمادی در دانشگاه تهران ادامه یافت و سرانجام چندسالی است که در دانشگاه آزاد با او همکاری میکنم. پس این صلاحیت را در خود میبینم که به بخشی از زوایای علمی و شغلی او اشاره کنم.
او با بیان اینکه در این جلسه میخواهد سه بعد شخصیتی ابوالقاسمی را آنچنان که خود دریافته است، با حضار در میان بگذارد، اظهار داشت: ابوالقاسمی به عنوان معلم، دانشمند و پژوهشگر و فردی عاشق ایران و زبان فارسی است. در بعد نخست، ما او را با بیش از 40 سال یا نیم قرن تدریس مداوم میشناسیم که از مدیریت بنیاد فرهنگ و تدریس در آنجا آغاز شد. پس از آن سالها به تدریس در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران پرداخت و با گروه ادبیات پارسی نیز غالبا همکاری داشت. او ضمن تدریس، مدیریت گروه فرهنگ و زبانهای باستانی را بر عهده گرفت و پس از بازنشستگی به خدمات آموزشی خود در دانشگاه آزاد پرداخت.
آموزگار درباره بعد دوم زندگی ابوالقاسمی گفت: وقتی به عنوان دانشجوی رتبه اول دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه تهران، محقق و دانشمند از بورس تحصیلی استفاده کرد و عازم انگلیس شد، پشتوانه ادبیات کهن زبان فارسی را با خود به همراه داشت. کسانی که زمینههای پیشین اطلاعات ادبی ما را کسب کرده بودند و با درسهای تخصصی دانشگاههای خارج کشور آمیختند، دانشجویان موفقتری بودند. ابوالقاسمی یکی از آنها بود.
وی افزود: بورسهای تحصیلی که به نسل ما دادند، هیچ حرام نشد. همه ما رفتیم، خوب درس خواندیم، زبان یاد گرفتیم و همگی برگشتیم و با صمیمیت به خدمات آموزشی و پژوهشی خود پرداختیم.
او درباره شیوه نگارش ابوالقاسمی گفت: در نگارش کتابها شیوه خاص خود را دارد، هرچه را درباره مطلب مورد نظر میداند، مینویسد و دانشجو را قدم به قدم جلو میبرد.
آموزگار در ادامه درباره بعد سوم شخصیت ابوالقاسمی اظهار داشت: به زبان فارسی و گسترش آن علاقمند است و به ایران و تمامیت ارضی آن عشق میورزد. شاید خیلیها با این ویژگی او آشنا نیستند و این برداشت شخصی من از سالها همنشینی با اوست. او تظاهری به این مواضع خود نمیکند ولی کمترین نشانهای را که نشان از صدمه به زبان فارسی و منافع ایران داشته باشد برنمیتابد. از آنجا که نسل ما حساسیت بیشتری به حفظ وجب به وجب ایران زمین، زبان فارسی و تمامیت ارضی آن دارد، این بعد ابوالقاسمی برای من احترام برانگیزتر است.
ابوالقاسمی را غافلگیرانه بازنشسته کردند
محدتقی راشدمحصل درباره جنبه خردمندی و فرزانگی ابوالقاسمی گفت: بزرگداشت ابوالقاسمی، بزرگداشت خرمندی است. برجستهترین ویژگی او سوای دانش گسترده در زبانهای ایران باستان، زبانهای کهن، عربی، فرانسه، انگلیسی، آلمانی و حتی روسی، حافظه قوی و نظمش است. هریک از شاگران خود را به صفتی، رفتاری یا چرایی خاص میشناسد. ابوالقاسمی با اینکه رسما استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران بوده است، در همه دانشگاههای مستقر در تهران تدریس کرده است و همچنین به کارهای پژوهشی و مدیریتی اشتغال داشته است. گرچه دانشگاه زودتر از آنچه باید و به صورت غافلگیرانه او را بازنشته کرد، و بیتردید با این رفتار نه تنها استادی نکتهدان را رنجانید که دانشگاه را از وجود او محروم نمود.
او درباره اقدامات ابوالقاسمی توضیح داد: ابوالقاسمی گرچه از استادان نسل دوم فرهنگ و زبانهای باستانی است، اما در برخی از دروس از جمله زبان اوستایی پایهگذار آموزش جدید این زبان است. نخستین بار شاگردان خود را با پژوهشهای جدید و استادان صاحب نام اوستاشناس آشنا و دانشجویان را همراهی کرد. در سال 45 تا 50 در گرایش زبانشناسی همگانی که دو گرایش زبانشناسی همگانی و زبانهای باستانی در یکدیگر ادغام نشده بود، غالب درسها به زبانهای باستان توسط او تدریس میشد. آثار پژوهشی ابوالقاسمی در نوع خود برای آموزش از ارزشمندترین کارهای اوست. او در سالهای متمادی تدریس، کار را به خوبی شناخت و بهترین شیوه را برای بیان آنها برگزید. ابوالقاسمی در نهایت ایجاز به توضیح مسائل علمی میپردازد و سخن او مصداق روشن خیرالکلام است.
راشدمحصل درباره آثار غیردرسی ابوالقاسمی گفت: آثار دیگر او اگرچه مستقیما درسی نیست اما در ارتباط با مطالب درسی است. از آن جمله، شعر در ادبیات باستان، که میتوان گفت تنها کتابی است که شعر ایران باستان را با دید علمی و شواهد دقیق بررسی کرده است. کتابهای دیگری از جمله ریشهشناسی، سرگذشت زبان فارسی و ریشه شهرهای فارسی و غیره، همه در جهت نیاز علمی و برای عموم فارسیزبانان قابل استفاده است. او سالها سرپرستی بخش لغت بنیاد فرهنگی ایران را برعهده داشته است. علاوه بر این با شاگران پیشین خود در سالهای پایان دهه 50 و آغاز دهه 60 انتشار لغتنامهای با عنوان قاموس را آغاز کرد که اگر ادامه مییافت میتوانست سودمند باشد.
وی درباره کارهای اداری و اجرایی بخشهای آموزش و دانشگاهی ابوالقاسمی اظهار داشت: او قائم مقام استاد خانلری در پژوهشکده فرهنگ ایران بود و در دو رشته فرهنگ و زبانهای باستانی و ادبیات فارسی دانشجو میپذیرفت. هر سال شماری از دانشآموختگان دوره کارشناسی ارشد رشته فرهنگ و زبانهای باستانی را برای تکمیل آگاهیهای مربوط به زبانهای کهن به اروپا فرستاد و بورسیهای برای زندگی دانشجویی برای آنها تهیه کرد. گرچه هیچ کدام آنها بازنگشتند، همه از نظر علمی شایستگی لازم را کسب کرده و به درجه علمی دکتری رسیدند.
راشدمحصل درپایان سخنان خود، بیان کرد: از دیگر طرحهای برجسته او تهیه برنامه آموزشی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری رشته فرهنگ و زبانهای باستانی است که در این زمینه از نزدیک با او همکاری کردم. و شاهد برنامهریزی و تلاش برای نشان دادن اهمیت این رشته برای اعضای ستاد انقلاب فرهنگی که برخی منکر اهمیت و مخالف بازگشایی مجدد آن بودهاند، هستم. همچنین ریاست گروه فرهنگ و زبان باستانی در دانشگاه تهران سالها با او بود.
او افزود: محسن ابوالقاسمی با این همه نیکی، زود خشم است ولی با همان زود خشمی، دل ایشان مهربان است.
مستبدی بسیار نرمخو و نرمخویی بسیار مستبد
تقی پورنامداریان مطالبی را خواند که به گفته وی خودسانسور شده و ترس محتسبخورده است. او از اتاق تاریک ابولقاسمی در زیرزمین، پوشش و ظاهر وی با توجه به اینکه او رئیس پژوهشکده است، تصویرسازی کرد و گفت: پژوهشکده هنوز شکل درست و حسابی به خود نگرفته بود. خانلری، رییس بنیاد فرهنگ ایران، پژوهشکده را تأسیس کرده بود تا در آنجا پژوهشگر تربیت کند، کاری که به نظر میرسید از دانشگاه تهران برنیامده بود.
او در ادامه افزود: همه فکر میکردند او فقط زبانهای باستانی را میداند و دانشجویان، بدون استثنا، به این فضلش معترف بودند. اما به تدریج همه فهمیدیم که او در زبانشناسی، تاریخ و بخصوص ادبیات، حتی بیشتر از دانشجویان این رشته، اشراف دارد و زبان انگلیسی و روسی و عربی را میداند. کمتر سؤالی بود که جواب ندهد. کم کم طوری شد که دانشجویان ادبیات حتی جرأت نمیکردند از او سؤال کنند، میترسیدند سؤالشان پرت و سخیف از کار در آید و شرمنده شوند. گمان کنم همین میزان از فضل و دانش بود که دانشجویان را علیرغم نزدیکی به استاد وامیداشت تا همواره با نوعی واهمه، فاصله میان خود و او را رعایت کنند.
پورنامداریان درباره ویژگیهای شخصیتی ابوالقاسمی گفت: مستبدی بسیار نرمخو و نرمخویی بسیار مستبد بود. به قانون و مقررات تا آنجا عمل میکرد که فایده داشته باشد و دست و پاگیر نباشد. در صورت لزوم باکی نداشت که فوقلیسانسی را سر کلاس لیسانس و حتی دکترا بفرستد یا تصمیمهایی بگیرد و عمل کند که با مقررات حسابداری و اداری جور در نمیآمد.
او افزود: ابوالقاسمی به شدت از نمایش و خودنمایی بیزار بود. با همه فضلی که داشت و دارد، به کتاب نوشتن چندان علاقهای نداشت. آثار او که نوشتنش با نوعی خواهش و تحمیل همراه بوده است اگرچه از عمق دانش و تخصص او حکایت دارد و نسبت به میزان فضل و دانش او نمونهای اندک از بسیار است. گویی که تألیف و تصنیف هم برای او نمایش بود که از آن پرهیز میکرد.
ابوالقاسمی اَوِستا را موضوع فیلولوژی کرد
احمدرضا قائممقامی با اشاره بر اینکه کمتر از سایر سخنرانان ابوالقاسمی را میشناسد، درباره او گفت: حافظه قوی او باعث شده است تا معلومات و محفوظات بسیاری در ذهن خود نگه دارد و این معلومان و محفوظات در علوم ما، از اهمیت بالایی برخوردار است. الان گویا ملاک سواد تغییر کرده ولی ملاک قدیمی هنوز معتبر است.
قائممقامی ادامه داد: گاه این سوال برایم پیش میآید که در فقه چرا باید او معلوماتی اینچنین داشته باشد؟
وی درباره سالهای تدریس ابوالقاسمی گفت: ابوالقاسمی 60 سال معلمی کرد، در این مدت شاگردان بسیار تربیت کرد و تدریس اوستا را متحول کرد. یک قدم به جلو بردن علم، کاری که او با اوستا کرد، برای هرکسی ممکن نیست. ابوالقاسمی اوستا را موضوع فیلولوژی کرد. تدریس او منحصر به اوستا نبود و کتابهایش در جهت تدریس آن بود. همانطور که از مقاله نوشتن پرهیز داشت، از کتاب نوشتن هم پرهیز داشت. کتابهای او کتابهای درسی است و درسی بودن آنها از اهمیت آن نمیکاهد.
او با اشاره به وضعیت نامناسب ریشهشناسی در ایران، اظهار داشت: یک جمله از ولتر نقل شده است که احتمالا از ولتر نیست ولی طنزش، طنز ولتر است «ریشهشناسی علمی است که در آن مصوتها هیچ نقشی ندارند و صامتها هم نقش اندکی دارند»، ریشهشناسی در ایران چنین وضعیتی دارد. اگر کسی جزوه ابوالقاسمی را درست بخواند، از چالههایی که ریشهشناسان گرفتارش میشوند در امان خواهد بود.
قائممقامی یکی از اهمیتهای کار او را ابتکاری دانست که در کار دارد و افزود: ظاهر کتابهای ابوالقاسمی ساده است ولی تالیف آنها ساده نیست.
محسن ابوالقاسمی نیز ضمن تشکر از حضار گفت که عرضی برای بیان ندارد و از سخنرانی امتناع کرد.
در ادامه جلسه کتابهای انتشارات موقوفات توسط مدیر انتشارات بنیاد به ابوالقاسمی تقدیم شد و علی دهباشی متن نوشته ابوالقاسمی درباره گروه زبانشناسی را قرائت کرد.
همچنین در این نشست شبنم لاجوردی سرودهای در وصف ابوالقاسمی خواند.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.