کد خبر: 4693
تاریخ انتشار: جمعه, 19 فروردين 1390 - 12:50

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گزارش

پیام توران میرهادی به مناسبت روزجهانی کتاب کودک

جشن روز جهانی کودک، با حضور اهالی ادبیات، در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برگزار گردید و به همین مناسبت پیام توران میرهادی قرائت شد.

 

به گزارش خبرنگار لیزنا، مراسم بزرگداشت روز جهانی کتاب کودک و دیدار نوروزی اهالی ادبیات کودک و نوجوان در ساعت 17:30 با تلاوت آیاتی از قرآن مجید در تالار اجتماعات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان آغاز شد و پس از آن با شعری از مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان و سخنرانی کوتاهی از عباس تربن، شاعر حوزه کودک و نوجوان ادامه یافت.

سپس پیام خوش آمدگویی توسط فریدون عموزاده خلیلی، نویسنده حوزه کودک و نوجوان و رئيس هيأت مديره انجمن نويسندگان كودك و نوجوان قرائت شد.

عموزاده خلیلی ضمن بیان خاطره ای تصریح کرد: متأسفانه در بین کودکان سرزمین ما حس شادمانی و خوشحالی نسبت به گذشتگان کمتر شده است در حالی که رفاه و تجهیزات در بین آنها بیشتر است. نظر من این است که نویسنده کودک یکی از چیزهایی که باید به بچه ها بدهند مفهوم شادمانی است.

در ادامه این نشست، رضی هیرمندی، مترجم نام آشنای ادبیات کودک و نوجوان، با بیان سلام و عرض تبریک به مناسبت سال نو خاطره ای از دوران دبیرستان خود تعریف کرد و گفت: سال اول دبیرستان که بودیم در کلاس نشسته بودیم و با یکی از بچه ها دعوایمان شد سپس مبصر کلاس به ما گفت از کلاس بروید بیرون و منتظر ناظم بمانید در آن زمان ناظم مدرسه ما خیلی عجله داشت و کارهایشان را سریع انجام می داد بعد از مدتی ناظم آمد و از مبصر پرسید چه اتفاقی افتاده است و او گفت این دو نفر با هم دعوا کردند و ناظم بی معطلی به هر دو ما یک سیلی زد و گفت بروید و بنشینید و من ناراحت شدم، از این مسأله ناراحت شدم که چرا از ما  نپرسید که به چه دلیل دعوا کردیده اید و اگر ما توضیح می دادیم حداقل یکی از ما سیلی می خورد و این حکم به نظر من همانند حکمی می ماند که می گویند؛ در جهنم یه نوع عقربهایی هستند که آدم از دستشان به مار پناه می برند.

سپس با بیان جمله ای از کارلا کاسکین، نویسنده و تصویرگر آمریکایی و برنده چندین جایزه معتبر ادبیات کودک و همچنین گینز، نویسنده معاصر امریکایی توسط عباس تربن جلسه ادامه یافت.

کارلا کاسکین: "مردم همیشه می پرسند وقتی بزرگ شدی دوست داری چه کاره شوی؟ من در جواب می گویم: دوست دارم آسمان، هواپیما، موش، خانه جن زده، یا یک پشمالوی زشت باشم، و یا شاید اصلا بزرگ نشوم".

اجرای موسیقی زنده و ارائه 2 قطعه شعر گیتا ملکی از دیگر برنامه های جشن روز جهانی کتاب کودک بود.

در ساعت 18:25 محمدرضا یوسفی، نویسنده سرشناس کودک و نوجوان، حضار را با قرائت چند داستان از کتاب ژنرالها مهمان کرد.

سپس نسرین وکیلی، مترجم حوزه ادبیات کودک و نوجوان، از طرف سرکار خانم توران میرهادی،  نویسنده، متخصص آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان و بنیادگزار شورای کتاب کودک،  پیام روز جهانی کودک را به عنوان مهمترین بخش این مراسم به شرح ذیل قرائت نمود:


"نویسندگان،

تصویرگران،

مترجمان،

و ناشران گرامی کتابهای کودکان و نوجوانان

هرگز فکر کرده اید دنیای معاصر چه محیطی برای رشد نسل جوان ساخته است؟ نگاهی به فیلم ها، برنامه های تلویزیونی، مطبوعات و بسیاری از کتابها نشان می دهد که ادبیات و هنر روز به روز بیشتر و بیشتر در خدمت قدرت، ثروت اندوزی، شهرت و تخریب اندیشه و احساس انسانی قرار گرفته اند.

آیا باید تسلیم شویم؟

بزرگان سرزمین ما به ما آموخته اند که می توان در سخت ترین شرایط راه دیگری پیش گرفت و خصلت ها و صفات انسانی را در اندیشه ها و عواطف رشد داد و به پیش برد. یکبار دیگر زمان آن رسیده است که با تمام وجود به این مسأله بیاندیشیم و در کلام و تصویر به عمق وجود انسانی بپردازیم و راهی برای طرح عشق و محبت به همه موجودات زنده، به طبیعت و به انسان ها، بیابیم. خودمان باشیم و همه گونه بندهای اسارت را از اندیشه و تخیل و کلام خود دور سازیم.

روز جهانی کودک فرصتی است برای نگاه مجدد به کودک و نوجوان، به دنیای هنر و ادبیات و به خودمان و به همه آنچه که می خواهیم با فرزندان این آب و خاک سهیم باشیم.


شاد و سربلند باشید

توران میرهادی

فروردین 1390"

 

سپس از خانم باقری، خبرنگار حوزه کودک و نوجوان خواسته شد تا یک خاطره در حوزه کاری خود بیان کند؛ وی گفت: بهترین خاطره من این بود که با یکی از مسئول این حوزه هر چه تماس گرفتم جواب تلفن هایم را نمی دادند و یک روز در خیابان دیدمشان و به ایشان با عصبانیت گفتم چرا جواب تلفن هایم را نمی دهید و ایشان فرمودند موبایل یک وسیله شخصی می باشد و دوست ندارم جواب بدهم و می توان نتیجه گرفت که تنها یک مسئول حوزه کودک و نوجوان می تواند چنین جواب صادقانه ای بگوید.

در ادامه مریم اسلامی، شاعر کودک و نوجوان با بیان شعری زیبا جلسه را ادامه دادند:

انگشتر مامان لب حوض از دست من افتاد و قل خورد،

از باغ همسایه کلاغی برداشت آنرا با خودش برد

انگشتر مامان من بود از ازدواجش یادگاری

شاید که با آن رفته باشد آقا کلاغه خواستگاری

از صبح یک دسته پرنده در رفت و آمد در باغ است

من مطمئن هستم که امشب دامادی آقا کلاغه ست.

محمدرضا شمس، نویسنده و طنز پرداز کودک و نوجوان،  خانم مومن و خانم شهیدی نویسندگان کودک و نوجوان مطالبی را در حوزه فعالیت خود ارائه نمودند.

با اجرای موسیقی سنتی و اهدای بسته های حاوی هدایای تبلیغاتی به حضار جلسه خاتمه یافت.

این دیدار در  سالن اجتماعات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان واقع در خیابان سمیه بین فرصت و مفتح، بن بست پروانه، پلاک 2 برگزار شد.

خبرنگار: خدیجه عروجی

 

 

برچسب ها :
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: