کتابدار باید خود رابه صورت حرفه ای بشناسد

 لیزنا در گفتگویی صمیمانه با برخی از اساتید علم اطلاعات و دانش‌شناسی، از ایشان درباره زندگی کاری و شغلی‌شان در رشته پرسیده است و اینکه چه توصیه ای برای دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی دارند.

گفتگو با مهرناز خراسانچی، رئیس کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد  را درادامه میخوانید:

لطفا خودتان را به صورت کامل معرفی کنید و شرح حال مختصری از خود را بیان نمایید.

من مهرناز خراسانچی، متولد ۲۸ آذر۱۳۴۶ دانش آموخته کتابداری هستم. از سال ۷۳ وارد این حرفه شدم و الان دکتری رشته کتابداری را می خوانم. باید بگویم که بین لیسانس و فوق لیسانس من فاصله زیادی نیفتاد اما بین مقطع فوق لیسانس و دکتری من ۱۲ سال فاصله افتاد چرا که معتقد هستم باید حتما یک تجربه کاری قابل دفاع داشته باشم تا وارد یک مقطع بالاتر شوم.

چگونگی ورود به حوزه کتابداری و ادامه تحصیل تا مقطع دکتری را تعریف نمایید.

در دبیرستان من رشته تجربی بودم و بسیار علاقه مند به داروسازی، ۸ سال وقفه به دلایل مسائل خانوادگی بین دیپلم تا ورود من به دانشگاه افتاد. این فاصله ها باعث شد که من به تحقیق و تفحص در مورد رشته های موجود بپردازم. ابتدا قرار بود که داروسازی بخوانم اما روزگار جوری دیگر ورق خورد و خودم نیز علاقه مند به کارهای هنری بودم. از بین رشته های موجود با توجه به نظر خانواده که راضی نبودند در حوزه هنر تحصیل نمایم، به دو رشته کتابداری و تغذیه علاقه مند شدم چرا که به نظر من در این رشته ها مفهوم خدمت به مردم به صورت مستقیم مطرح بود و من می توانستم ارتباط مستقیم و مفیدی با مردم داشته باشم. بنابراین با مطالعات انجام شده رشته کتابداری با گرایش هنر را انتخاب نمودم و من شاید جز معدود آدم هایی هستم که با علاقه و آگاهی وارد این حرفه شدم و از اول عاشق این رشته بودم.

به محض این که وارد شدم با ابعاد رشته آشنا و با اولین کارورزی که رفتم خیلی نگاهم نسبت به رشته شکل خاصی گرفت و کارورزی هایم را پیش خانم نسرین دخت عماد خراسانی در وزارت جهاد دانشگاهی گذراندم که وجهه ممیزی و در واقع علاقه من به حرفه بود. ضمنا آشنایی من با دکتر نوش آفرین انصاری و ورودم به شورای کتاب کودک و آشنا شدن با حوزه ادبیات کودک، این دو بعد باعث شد که علاقه ام صدچندان شود.

فاصله زیاد بین لیسانس و فوق لیسانس بنده نبود اما بین فوق و دکتری بنده ۱۲ سال وقفه افتاد چرا که در آن زمان پیشنهاد کار در کتابخانه حسینه ارشاد به من داده شد و از طرفی من معتقد به این هستم که برای وارد شدن به مرحله دکتری بایستی فرد حتما تجربه کاری مفصلی داشته باشد.

به نظر شما ادامه تحصیل در ایران بهتر است یا خارج از ایران؟

این خیلی معطوف به حرفه است، من آدم اهل سفری هستم و معتقدم که سفر خیلی چیزها را به آدم یاد می دهد. به همین دلیل در کتابخانه حسینیه ارشاد ما در هشت سال اول چندین سفر گروهی برای بازدید از کتابخانه های عمومی و ملی شهرستان ها رفتیم و بنده به کتابخانه های عمومی و ملی کشورهای مختلف رفتم.

از نظر من رشته ما، رشته ای است که شما با بازدید هم می توانید ذهنیت بگیرید، و اصولا به این نتیجه رسیده ام و این را به همه رشته ها تعمیم می دهم نه فقط رشته کتابداری؛ که همه چیز وابسته به خود دانشجو هست، بنابراین خیلی معتقد نیستم در حرفه که ما درایران بخوانیم یا اگر در خارج از کشور بخوانیم خیلی فرق می کند، آن چیزی که فرق را ایجاد می کند تجربه دیدن فعالیت های کتابخانه های مختلف است.

لطفا حوزه پژوهشی خود را برای خوانندگان توضیح دهید.

من آدم اجرایی هستم از ابتدا که وارد کار شدم در جاهای مختلف مسئول کارهای اجرایی بوده ام و حوزه مورد علاقه ام کارهای مرجع به خصوص مرجع کودکان / ادبیات.

در حال حاضر خیلی مطالعاتم معطوف به پایان نامه دکتریم که در رابطه با ارائه تفکر پلت فرمی در کتابخانه های عمومی است.

و اگر حتی بخواهم در مورد حوزه مطالعاتیم برایتان بگویم بازهم نگاهم، نگاهی اجرایی خواهد بود.

چه توصیه‌ای برای کسانی که در این رشته تحصیل می‌کنند، دارید؟

پیشنهاد می کنم توپ خود را زمین کسی نیاندازند، خودشان را باور کنند چرا که کسی که خود را باور کند قطع تاثیرگذار خواهد بود. یعنی بدین معنی که مدام به خود بگویند این چه رشته ای است؟ حقوق من کم است/ من امکانات در اختیارم گذاشته نمی شود.

 واقعا من از ابتدایی که وارد این حرفه شده ام علاقه مند بودم و این باور را داشته ام که ابتدا باید برادریم را ثابت کنم بعد ادعای ارث کنم  یعنی اول باید بگویم یک کتابدار چه کاری باید انجام دهد؟ اصلا چه توانایی هایی دارد؟ و بعد بگویم باتوجه به این توانایی های این کارها را انجام می دهم/ بعد از اتمام کارها از نیازمندی هایت بگو که من کتابدار در مقابل این توانایی ها این نیازمندی ها را دارم.

و سخن پایانی از زبان شما برای کتابداران

 اگر واقعا کتابدار توانمندی های حرفه ای خود رابه خوبی بشناسد به بهترین نحو می تواند عمل کند. اما برخی کتابداران توپ را به زمین دیگران می اندازند.

یک نوشته ای از چارلی چاپلین خوانده ام و در ادامه اشاره می کنم به جبران خلیل جبران، صحبتم با کتابداران این است، چارلی چاپلین میگوید مگر برای ضرر رساندن، تو به قدرت نیاز داشته باشی وگرنه هر کاری با عشق ساخته است، و جبران خلیل جبران کتابی با عنوان «پیامبر و رازهای دل» دارد که ترجمه مسیحی برزگر است؛ پیشنهاد می کنم به کتابدارن که حتما بخش «کار» و بخش «دهش و بخشش» را بخوانند.

 در قسمتی از کتاب آمده است:

تو اگر کسی هستی که شراب تولید می کنی ولی عشق به کارت نداری انگوری که در چرخشت می اندازی می شود شوکران، و زهر نمی شود شراب، و اگر عشق به کارت نداری کارت را رها کن و برو در راه کسانی که با عشق کار می‌کنند گدایی کن، آن در آمد برای تو برکت بیشتری خواهد داشت.

بنابراین با عشق کار کنید اگر با عشق کار کنید همه چیز میسر می شود، مطمئنم.