امین حسینیون
ممیزی، جهان داستان ایرانی را بغرنج کرده است

امین حسینیون، نویسنده در گفت‌وگو با خبرنگار لیزنا بحث درمورد سرانه مطالعه را به سه بخش آمار، آموزش و پرورش و کیفیت کتاب دسته بندی کرد و گفت: آمار سرانه مطالعه در ایران از 2 دقیقه تا 79 دقیقه متغیر است و به نظر من این میزان یعنی عملا آماری وجود ندارد که بتوان به آن استناد کرد.

وی ادامه داد: مطابق مصاحبه سال 93 رئیس نهضت سوادآموزی، 30 میلیون نفر از جمعیت کشور در حدود مقطع راهنمایی سواد دارند که این تعداد تقریبا نصف جمعیت کشور است، از طرف دیگر درحال حاضر دسترسی به کتاب فقط در شهرهای بزرگ به سادگی امکان پذیر است بنابراین تا زمانی که آمارهای قابل اطمینان با در نظرگرفتن متغیرهای سواد و دسترسی به کتاب تهیه نشوند نمی توانم در مورد سرانه مطالعه نظر دقیق دهم.

این نویسنده اظهار داشت: آموزش و پروش در این مورد حتما می تواند جهت گیری بهتری داشته باشد و تردیدی نیست. به نظر من اولویت اول آموزش و پروش باید بهینه سازی مدارس و کلاس‌های درس باشد.

وی بیان کرد: آموزش و پرورش باید به حل مشکلات کلاس های درس و بازسازی آنها اقدام کند و در این صورت سرانه مطالعه خود به خود بالا می رود.

حسینیون در واکنش به این ادعا که برخی افراد پایین بودن سرانه مطالعه را به نبود کتاب خوب در بازار نسبت می دهند، عنوان کرد: تقریبا از تمام آثار کلاسیک داستانی ترجمه های خوبی وجود دارد، پرفروش های بازار جهانی کتاب به سرعت ترجمه و منتشر می شوند، باید در نظر گرفت که سرانه مطالعه فقط شامل داستان نیست و تاریخ، فلسفه، زندگی نامه و غیره، را شامل می شود؛ بنابراین منطقی نیست از بین این همه کتاب با کیفیت، فردی نتواند 200 یا حتی 300 کتاب خوب برای مطالعه انتخاب کند.

امین حسینیون در پاسخ به این سوال که سانسور تا چه اندازه می تواند به کار نویسنده و صاحب اثر صدمه زند، عنوان کرد: سانسور نظم بازار کتاب را برهم می زند، یعنی نویسنده یا ناشر به دلیل وجود یک مرحله غیرقابل پیش بینی به نام «ممیزی کتاب» در مسیر خود، نمی تواند برنامه ریزی بلندمدت و درستی را برای کارش داشته باشد.

وی ادامه داد: درحقیقت گاهی جلوی تجدیدچاپ کتابی که چندین بار چاپ شده و پرفروش است یا کتابی که همه مخاطبان منتظر انتشارش هستند، گرفته می شود.

به گفته این نویسنده، برعکس موضوع فوق هم وجود دارد؛ یعنی گاهی یکسری از کتاب ها که همه احتمال عدم کسب مجوز آن را می دهند به راحتی مجوز گرفته و منتشر می شوند.

حسینیون وضعیت فعلی را بغرنج دانست و بیان کرد: با وجود ممیزی غیرقابل پیش بینی، نمی توان برنامه ریزی بلندمدت داشت و به دنبال آن؛ تغییرات اساسی بدون برنامه ریزی بلند مدت، شدنی نیست.

وی با اشاره به تاثیر دوم سانسور اظهار داشت: سانسور توان آمارگیری را از بین می برد، درواقع با ممنوعیت و آزادسازی های متوالی تجدیدچاپ و نشر برخی کتاب ها (مثل کتاب «همسایه ها» از احمد محمود یا «بوف کور» از صادق هدایت) نمی توان به اطلاعات درستی از میزان پرفروش شدن آنها یا ترسیمی از رابطه مخاطب با داستان رسید.

حسینیون این مشکل را یک معضل بزرگ در جهان داستان ایرانی دانست و یادآور شد: به عنوان مثال ذهن نویسنده ای که کتاب خود را با اصطلاحات در چندین نوبت به چاپ رسانده همواره درگیر این سوال است که درصورت نشر کتاب بدون اصلاحات آیا تعداد چاپ آن بیشتر نمی شد؟