کد خبر: 39684
تاریخ انتشار: یکشنبه, 29 ارديبهشت 1398 - 12:14

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

آخرین اخبار

الوندی در همایش ادبیات برای کودکان و نوجوانان آستراخان روسیه:

آرزویم نوشتن از صلح برای نسل عاری از جنگ است

منبع : بنیاد شعر و ادبیات داستانی
نخستین همایش بین المللی ادبیات برای کودکان و نوجوانان، صبح جمعه ۲۷ اردیبهشت با حضور نویسندگانی از کشورهای حاشیه دریای خزر، اوکراین و بلاروس، در شهر آستراخان روسیه آغاز به کار کرد.
آرزویم نوشتن از صلح برای نسل عاری از جنگ است

به گزارش لیزنا، نخستین همایش بین‌المللی ادبیات برای کودکان و نوجوانان، با حضور نویسندگانی از کشورهای حاشیه دریای خزر، اوکراین و بلاروس، در شهر آستراخان روسیه آغاز به کار کرد.

عزت‌اله الوندی که به همراه محمدرضا یوسفی و مهدی قزلی به آستراخان سفر کرده، در میزگرد بین‌المللی «دوستی ادبیات؛ دوستی ملت‌ها» که با حضور نویسندگان میهمان در کتابخانه مرکزی شهر آستراخان برگزار شد، سخنانی ایراد کرد.

متن سخنرانی الوندی به شرح زیر است:

«شاید خنده‌دار باشد که بخشی از زندگی روزمره‌ی من در زمان‌های فراغت، در باغ وحش می‌گذرد یا پای برنامه‌های مستند حیات وحش؛ یا دقت به رفتار جانوران خانگی و حشرات. گاهی از آن‌ها عکس هم می‌گیرم. عاشق رفتار تنبل سه‌انگشتی هستم و روانی زندگی‌اش در آهستگی؛ یا هشیاری معصومانه‌ی میرکت‌ها و کنجکاوی بی‌دلیل زرافه‌ها. گاه مبهوت سرفه‌های شبانگاهی جغدهایی می‌شوم که هرگز ندیده‌ام و گاه غرق صدای گاو مانند وزغ‌هایی می‌شوم که قدشان به یک وجب هم نمی‌رسد. چهره‌ی گورخرها برایم آشناست و خطوط بی‌مانند پیشانی‌شان. تفکر مارها و غوغای طوطیان برایم شگفت آوراست و حوصله‌ی شیرها و متانت ببرها و آرامش شترها تامل‌برانگیز . گاهی به تلاش مورچه‌های کارگر و اتحاد زنبورها‌ی عسل خیره می‌شوم...
خیلی از داستان‌هایی که می‌نویسم الهام گرفته از رفتار همین جانورانی‌ست که در باغ وحش می‌بینم یا آن‌ها که با ما آدم‌ها زندگی می‌کنند. وقتی نوجوان بودم در شعرهایم باغ وحشی از جانوران داشتم و این برای اطرافیانم خنده‌دار بود. امروز در من جانور بالغی حلول کرده که شبیه جانوران دیگر است، اما رفتارش آن‌چنان متفاوت است که توانسته‌است جهان پیرامونش را تسخیر کند.
در تمامی این سال‌ها که غرق رفتار جانوران‌ام، هیچ گروهی از جانوران را ندیده‌ام که در برابر هم لشگر کشی کنند. هیچ جانوری را ندیده‌ام که در پی انتقام باشد یا سرشار از کینه. اصطلاح مار زخمی برای من افسانه‌یی بیش نیست. ماری که از طبیعت پیرامونش زخم می‌خورد، تلاش می‌کند در باقی عمرش زنده بماند. او به انتقام فکر نمی‌کند. زیرا چنین چیزی را نمی‌شناسد. معنی کینه‌ی شتری را نمی‌فهمم. تنها در داستان‌هایی که آدم‌ها ساخته‌ایم، ردی از آن‌ یافته‌ام. هیچ جانوری را قهر با دیگری ندیده‌ام یا گروهی از آن‌ها را ندیده‌ام که گروهی دیگر را طرد یا تحریم کنند.
ما آدم‌ها هوشمندیم، چون می‌توانیم قبیله باشیم و در جمع. می‌توانیم نقشه بکشیم و نیرنگ به کار ببندیم. می‌توانیم دروغ بگوییم و خیانت کنیم. می‌توانیم پشت صورتک‌هایی معصومانه خودِ واقعی‌مان را پنهان کنیم. می‌توانیم لشگرکشی کنیم و کینه بورزیم و در اندیشه‌ی انتقام باشیم. می‌توانیم شعورمان را در مسیر تکامل خواسته‌هایمان بیندازیم. می‌توانیم طبیعت پیرامونمان را در یک چشم به هم زدن نابود کنیم. می‌توانیم روی زمین به جای دانه‌ی گندم، مین بکاریم و از آسمان روی همنوعانمان بمب اتم بیندازیم. پس خوش به حال ما که این‌گونه زنده‌ایم واین‌گونه زندگی می‌کنیم و خوش به حال ما که آدم‌ایم!!
امروز در جهان خیلی از کودکان قربانی جنگ و خون‌ریزی نژادی‌اند. آنان قربانی رقابت تاجران سکس و خشونت‌اند. خیلی از ما طعم آوارگی را به فرزندانمان چشانده‌ایم و نمی‌دانیم سرانجام روزی در این آینه خود را خواهیم یافت. اما معنای آزادی وآزادی را نیاموخته‌ایم. به آنان نیاموخته‌ایم که همیشه بیشتر داشتن بهتر نیست. به آن‌ها نشان نداده‌ایم که با خرد زندگی بهتر می‌گذرد تا غریزه و همیشه گفت‌وگو بهتر از درگیری‌ست. نیاموخته‌ایم که لازمه‌ی زندگی رفاه بیشتر نیست بلکه رسیدن به آرامش است
برای ما مبارزه با هم‌نوع فراتر از غریزه‌ است و گاه آن‌چنان لذت بخش، که تکه پاره شدن آدم‌های دیگر برایمان تفریحی کیف‌آور آور و جنون‌آمیز است. ما بدجنس نیستیم. این‌گونه آفریده شده‌ایم. اما چه شباهت‌هایی به جانوران داریم؟ می‌توانیم مهر بورزیم. می‌توانیم مهربان باشیم. می‌توانیم بالنده شویم و رقابت کنیم.
آینده به ما لبخند می‌زند. بیایید دست بچه‌هایمان را بگیریم و به باغ وحش برویم و با تامل به رفتار جانوران نگاه کنیم. برای آموختن به ما چیزهای زیادی دارند.
به عنوان یک نویسنده می‌خواهم از صلح بنویسم. می‌خواهم بگویم آموزگار من طبیعت مهربانی‌ست که خداوند بزرگ آفریده است. می‌خواهم از عشق بنویسم
نسل ما نسل جنگ‌های بی پایان است. می‌خواهم نسلی که برایشان می‌نویسم نسل صلح و مهر جاودان باشند».
در این خاک در این خاک، در این مزرعه پاک
به‌جز مهر به جز عشق دگر بذر نکاریم (مولانا)


عزت‌اله الوندی، شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار است که از 27 سالگی نوشتن را به صورت حرفه‌ای آغاز کرده و آثار متعددی در حوزه شعر و داستان برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر درآورده است. از جمله آثار وی می‌توان به تپه‌های بی‌مهتاب، مردی به رنگِ‌ پرتقال، دوباره برمی‌گردی مردِ بارانی، ایوان بهار، دیو کوچولو و بچه‌‌ آدم، پشت شیشه‌های مات، خوابی به رنگِ فراموشی، به آن چشم‌ها نگاه کن، مأموریت در ایستگاه، قدر استاد، شهر آزاد و‌ جگر گرگ اشاره کرد. از وی همچنین کتاب «سرگذشت موسیقی در ایران» به انتشار رسیده که اثری پژوهشی درباره‌ی موسیقی ایرانی و برای گروه سنی نوجوانان است.
الوندی همچنین دبیر اجرایی چند جشنواره و جایزه‌ی ادبیِ ملی که ویژه‌ی کودکان و نوجوانان برگزار شده، بوده است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به دبیری اجرایی چهار دوره‌ی جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان در سال‌های 1376 تا 1380، عضویت در هیئت مدیره‌ی انجمن نویسندگان کودکان و نوجوانان، دبیری اجرایی جام باشگاه‌های کتاب‌خوانی کودک و نوجوان کشور اشاره کرد. در کارنامه‌ی حرفه‌ای وی، دبیری انجمن نویسندگان کودک و نوجوان نیز به چشم می‌خورد.

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: