کد خبر: 7295
تاریخ انتشار: دوشنبه, 05 دی 1390 - 09:30

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

درس دادن از روی عشق یا تدریس عشقی

دکتر امیررضا اصنافی

 

لیزنا، دکتر امیررضا اصنافی، عضو هیأت مدیره انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران: در دوران مدرسه یا دانشجویی، تصور می کردیم که کار معلمان و اساتید از همه ما راحت تر است. چون ما باید یا مرتب مشق می نوشتیم و بعدها که مرتب، مقاله تهیه می کردیم و درس می خواندیم. همیشه این سوال برای ما بود که الان معلمها یا استادهای ما چه کار می کنند؟ حتماً مشغول تفریح هستند و ما باید شبانه روز درس بخوانیم. اما بعدها که توفیق معلمی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی نصیبم شد، دیدم که قضیه طور دیگری است. تدریس، فرایندی پیچیده تر از آن دارد که در گذشته تصورش را می کردیم.

حالا حرف آنهایی را که می گفتند تدریس هنر است را درک می کنم، هنری مبتنی بر دانش و تسلط بر موضوع. قطعا تدریس بدون مطالعه و تسلط بر موضوع درس غیر ممکن است، لیکن هنر انتقال این دانسته ها هم داستان دیگری است که باید آموختن روش تدریس و تجربه و هنر کلاس داری را نیز به دانش و تسلط بر موضوع بیفزائیم. قطعاً تدریس بدون مطالعه امکان پذیر نیست.

رئوس مطلب و شرح درسهای یک نیمسال و حتی بحثهای یک ترم، یا حتی یک کارگاه، را با تلاشی جدی آماده می کنم و برای هر جلسه نیز یکبار همه آنچه را در شرح درسهایم گفته ام مرور می کنم و در صورت لزوم اسلایدهایم را همیشه آماده می کنم، اما هر روزی که فردای آن قرار است کلاس داشته باشم، همیشه دلهره دارم که چه بگویم؟ تکراری نباشد. قابل بحث کردن باشد. روی آن مسلط باشم. حداقل خودم نمونه عینی اش را دیده باشم یا تجربه اش را داشته باشم بتوانم مشارکت بچه ها را جلب کنم و کلاس یک سویه  نباشد، سوالاتی که مرتبط ولی خارج از محدوده درس و تخصصی تر هستند را بتوانم پاسخ دهم، نکند بخشی از بحث را وارد نباشم و دانشجویان از همان بخش هم سوال کنند؟ و دهها دغدغه دیگر.

اما آن سوی این دغدغه ها با چه چیزی روبرو هستیم. با نتیجه ای که از کار ما عاید دانشجویان می شود. کاری که گفتیم از سویی تنها تسلط بر موضوع کافی نیست و هنر انتقال هم لازمه آن است، و سوی دیگرش هم مصداق دارد و  تنها کلاس داری و کلاس گردانی کافی نیست و باید چیزی برای انتقال هم وجود داشته باشد. اگر تلاش کنیم تدریس بر این دو مهم استوار باشد ، تدریسی از روی عشق خواهیم داشت و اگر هر یک از این دو را فراموش کنیم آن وقت می توان نوع تدریسمان را تدریس عشقی نام نهاد، به ویژه وقتهایی که با تکیه بر سالها معلمی و بدون مطالعه کافی سرکلاس قدم می گذاریم.

اگر می خواهید که معلمی شایسته ی به نیکی در یاد دانشجویانتان ماندن باشید، به سوالهای زیر و در خلوت خود پاسخ دهید. چه چیز باعث می شود تدریس یک مدرس، جذاب باشد و یکی دیگر، خسته کننده و کسالت بار؟ در حالیکه هر دو یک درس را ارائه می کنند؟ سبک و شیوه مدیریتی کلاس، شما چگونه است؟  آیا اساساً فرصتی برای مطرح کردن سؤالات یا دیدگاههای دانشجویان داده می شود؟ فلسفه تدریس، علت آمدن شما به این حوزه و تدریس در آن چیست؟ درآمد؟ گذران وقت؟ کسب امتیاز؟ پر کردن واحدها؟ پز دادن؟! کمک به تربیت کتابداران فرهیخته؟ آیا تدریس کفایت می کند و در کنار آن تحقیق و کار تجربی نیز ضرورت دارد؟ اساساً آغاز و انجام یک کلاس باید چگونه باشد؟ آیا از وقتی وارد کلاس می شویم، باید تدریس را شروع کنیم؟ آیا نیاز به بحثهای روز در ارتباط با حوزه کتابداری در هر درس و کلاسی داریم؟ شیوه برقراری ارتباط با دانشجویان چگونه باید باشد؟ آیا در اختیار گذاشتن شماره همراه یا ایمیل جهت برقراری ارتباط با دانشجویان و تعامل باآنها مشکل آفرین است؟ آیا یک مدرس حتماً باید خود را بالاتر از دانشجوی خود ببیند یا اینکه به این اندیشه رسیده باشد که یک کلاس، یعنی تعامل. یعنی یاد می دهیم و یاد می گیریم. و بسیاری سوالات دیگر که باید از خود بپرسیم  و صادقانه به دنبال پاسخش باشیم . یک نکته هم باید اضافه شود ، از آنجا که طبع انسانی ما قضاوت در مورد خودمان را به سختی انجام می دهد و بطور معمول ما را می فریبد، در این مورد سختگیر باشیم.

حوزه کتابداری و اطلاع رسانی حوزه ایست از بسیاری جهات کاربردی و فنی، و حوزه ایی است که در این گونه دروس آن ، استاد بدون داشتن حداقل تجربه کاری، نمی تواند درسی موفق و اثر بخش ارائه نماید و نمی توان  انتظار داشت  با این قبیل درس دادنها به سوی تربیت نیروی انسانی متخصص برای رفع مشکلات جامعه گامی جدی برداشت. چیزی که قطعی به نظر می رسد، این نکته است که آموزش در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی، محدود به انتقال محفوظات، روخوانی، جزوه گویی و سخنرانی برای دانشجویان نیست و استادان محترم باید تا جایی که ممکن است از ورود به حوزه هایی که در آن تخصص ندارند خودداری کنند. الزامی ندارد وقتی در حوزه فهرست نویسی یا مجموعه سازی، مطالعات عمیق و جدی، یا تجربیات با ارزش نداریم در این کلاسها حاضر شویم و با آموزش ناقص و بعضاً غلط، دانشجویان را گمراه کنیم تا آنها نیز با همان اندوخته های غلط و پر اشتباه، جذب بازار کار شوند و چهره ای ضعیف از کتابداری به نمایش بگذارند. از سوی دیگر، باید کتابدارانی که برای تدریس در آموزش عالی انتخاب می شوند باید به فراگیری مهارتهای تدریس و بازآموزی مداوم خود بپردازند. به نظر من حتی به کتابدارانی که در کتابخانه ها شاغل هستند، با توجه به  وظایف نوین کتابداران (به ویژه کتابداران کتابخانه های تخصصی و دانشگاهی) در جایگاه معلمین سواد اطلاعاتی، باید مهارتهای تدریس و برقراری ارتباط با فراگیران ، و فنون تهیه درس آموزش داده شود.

به عنوان دانشجوی چند مقطع و به عنوان مدرس این رشته اعلام می کنم که در هیچ دوره ای که شیوه تدریس را به طور رسمی بیاموزد شرکت نکرده ام، هرچند در طول همین چند سال تدریس، تلاشم بر این بوده است که با الگو گرفتن از منش و روش برخی اساتید خود، شیوه آنها را برای معلمی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی، به کار گیرم و از تجربیات آنها استفاده نمایم. یا حداقل، آنگونه که دوست داشتم اساتیدم با من در طول دوران تحصیل تعامل داشته باشند با دانشجویان یا شرکت کنندگان در یک دوره آموزشی برخورد داشته باشم. ولی بطور حتم، به نظر می­رسد که جای شیوه و اصول تدریس به خصوص برای کتابداران و مدرسان جوان، خالیست.

حوزه  کاری خود را مشخص کنیم و بی دلیل و بدون تبحر و تجربه وصرفا با توجیه نیاز گروه و کمبود معلم وارد حوزه های نظری  و حوزه های کاربردی که در آن تجربه جدی نداریم نشویم. و اگر خدای ناکرده گروه به علت نداشتن استاد فهرستنویسی مجبورمان کرد که سر کلاس برویم یادمان باشد که همه آنچه ما می خواندیم تغییر کرده و کتابها و جزوات موجود کارگشا نیست، اگر از روی عشق سرکلاس می روید وظیفه دارید که بپرسید و بجوئید و خود آموزی کنید . اگر بنا به اجبار سر از کلاس مجموعه سازی درآوردیم، یادمان باشد که گرچه مبانی نظری تغییرات کمی دارند، لیکن منابع الکترونیکی  و تامین آنها با فرمولهای تجارت الکترونیکی ، همه کتابهای مجموعه سازی را تحت تاثیر قرار داده اند، اگر می خواهید تدریستان تدریسی عشقی نشود نمی توانید همه درس خود را از روی کتاب خوب ولی قدیمی علی سینایی و امثال آن انجام بدهید و بدانید که با لعنت ابدی دانشجویانی که در بازار کار با توشه ای اندک و دستانی خالی فرصتهای شغلی را یکی پس از دیگری از دست می دهند روبرو خواهید بود.

امید است با برگزاری دوره های آموزشی کوتاه و بلند مدت روش تدریس و برنامه ریزی دروس ، به وسیله مدرسان و اساتیدی که هم در عمل و در نظر، متبحر و متخصص هستند، کتابداران و مدرسان جوان ما بتوانند اصول و شیوه های مناسبی را برای آموزش کتابداران نسل جدید بکار گیرند و در نظر داشته باشیم که هرچند دانشگاه، وظیفه آموزش را بر عهده دارد، اما در مورد حوزه ای کاربردی و فنی مانند کتابداری، نباید ارتباط تدریسمان با کارهایی که قرار است کتابداران تربیت شده ما در کتابخانه ها اجرا کنند کمرنگ باشد. باید تلاش کنیم این ارتباط بیش از پیش برقرار باشد تا نتیجه آموزش و پژوهش بر عملکرد کتابخانه ها نمایان گردد. بنابراین، به نظر می­رسد که هم برای مدرسان جوان و هم کتابداران، درس یا دوره ای به نام مهارتهای تدریس با حضور اساتید مجرب و  مسلط ارائه شود.

در انتها، جمله ای از خانم انصاری به نقل از آقای عمرانی نقل می کنم: "معلم تا آخر عمر کاریش برای کلاس و درسی که قرار است بدهد نگران است،  اگر روزی دیدید که برای تدریس و رفتن به کلاس، دچار استرس و اضطراب نیستید، حتما  به ماشین تدریس تبدیل شده اید." امید است هیچکدام از ما معلمان کتابداری، ماشین تدریس نشویم!

اصنافی، امیررضا. «درس دادن از روی عشق یا تدریس عشقی». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 59. 5 دی 1390.

برچسب ها :
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: