آنارام عسکری، کتابدار کتابخانه آموزشگاهی است که فعالیتهایی برای آموزش کودکان در حفاظت از محیط زیست انجام میدهد. مصاحبه ای با وی انجام شده است که در ادامه میخوانید:
· لطفاً مختصری از خودتان و شروع فعالیتهایتان درزمینهٔ ترویج محیط زیست بفرمایید.
آنارام عسگری هستم، دانشجوی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی از دانشگاه تهران. از سال 1392 بهطور رسمی در کتابخانهی مدرسهی غیرانتفاعی فیروزه مشغول بکار هستم. البته از همان بدو تأسیس مدرسه بکار مجموعهسازی و فراهم آوری منابع کتابخانه پرداختم و کتابها را بر اساس محتوا، نویسنده، تصویرگر و حتی صفحهآرایی مجموعهسازی کردم. برای انتخاب بهتر کتابها، نقدهایی را که در مورد کتابهای مختلف انجام میشد مطالعه میکردم. بعد از ورودم -بهطور رسمی بهعنوان معلم کتابدار- به علت علاقهمندی به محیط زیست و انجام فعالیتهایی در این زمینه، مدرسه را به رعایت نکات محیط زیستی ترغیب کردم. برای اینکه کارهایم در بین دانش آموزان جا بیافتد و آنها را ملزم به حفظ محیط زیست کنم کارهای محیط زیستی را بهصورت کمکم انجام میدادم (بدون هیچ اجباری) تا در ذهنِ کودکان نهادینه شود.
· دقیقاً چه فعالیتهایی را برای آشنایی کودکان با حفظ محیط زیست انجام میدادید؟
اولین کاری که انجام دادم، کار تفکیک کاغذهای یکرونویس از کاغذهای دورونویس و بلااستفاده، بود. برای انجام این کار در هر کلاس، سبدی برای کاغذهایی که چک نویس بودند قراردادیم؛ تا دانش آموزان از برگههای یکرونویس، برای استفادهی دوباره بهعنوان برگههای چک نویس ریاضیات یا دروس دیگر در پایههای بالاتر، و برگههای دو رونویس در کلاسهای پیشدبستانی و پایههای پایینتر برای کاردستی استفاده کنند. این کار بجایی رسیده بود که دانش آموزان حتی از خانه هم کاغذهای یکرونویس و باطله به مدرسه میآوردند و درون سبدها قرار میدادند تا از آنها استفاده شود.
کار بعدی ما برای حفظ محیط زیست، تشویق دانش آموزان به صرفهجویی و درست مصرف کردن آب از طریق جملات و نقاشیهای خود آنها در محیط مدرسه بود؛برای مثال دانش آموزان در قسمت روشویی سرویسهای بهداشتی با چسباندن این جملات و نقاشیها در این کار سهیم شدند و حتی آن را به سرویسهای بهداشتی و آبدارخانه دبیران نیز راه یافت تا هر زمانی که آن نقاشیها و جملات را میبینند به این مقوله نیز توجه کنند. این کار نیز وارد خانه و خانوادهی دانش آموزان شد.
حتی برای صرفهجویی در مصرف آب از دانش آموزان خواستیم تا آبی را در لیوانها یا بطریهایشان اضافه است و یا دیگر نمیخواهند روی زمین نریخته و بهپای گلدانهای بزرگی که در داخل حیاط مدرسه بود بریزند. این کار هم وارد خانه و خانوادهها شد و از آنها واکنشهای خوبی دریافت کردیم.
در سال بعد در حیاط مدرسه در مکانهای مختلف به کاشت گل و گیاه پرداختیم همچنین در حیاط مدرسه درختهای میوه کاشتیم تا دانش آموزان با سیر تغییر و تحول درختها آشنا شوند و آن را در فصول مختلف از نزدیک ببینند. با این کار تلاش کردیم تا توجه دانش آموزان را به گیاهان، بیشتر جلب کنیم تا یاد بگیرند از این گیاهان و گلها چگونه نگهداری کنند.
همان سال در پایهی پیشدبستانی -در راستای کارهایی که انجام داده بودیم- برای آموزش و نگهداری و حفظ محیط زیست بر طبق پیشنهاد خود معلم پیشدبستانیها گلدانهای مستطیل شکلی را تهیه کردیم و در آنها به کمک دانش آموزان سبزی کاشتیم. بیشتر این سبزیها شاهی بود چون هم زودتر سبز میشوند و هم نگهداری از آنها نسبتاً راحتتر از دیگر سبزیها است و اینگونه دانش آموزان سریعتر نتیجه کار خود را دریافت میکردند. آنها به سبزیها آب میدادند و کاملاً از همه نظر مراقب آنها بودند و زمانی که سبزیها رشد خود را کردند یک روز در هفته موقع ناهار از آنها میچیدند و با ناهار آن روز میخوردند. این کار برای دانش آموزان بسیار لذتبخش و جذاب بود چون خودشان از چیزی که کاشتند استفاده کردند.
پروژهی بعدی حدوداً اسفند سال 93 بود که دانش آموزان پروژه آخر سال خود را به فعالیتهای محیطزیست اختصاص دادند بخصوص در مبحث صرفهجویی در آب .هر پایه بخشی از کارهای مربوط به آن را انجام داد برای مثال پایهای به موضوع آبهای زیرزمینی و پایهای به موضوع صرفهجویی و.. پرداختند. دانش آموزان پایههای 5 و 6 دستگاه تصفیه آب ساختند و نمایشگاهی از دست آوردهای دانش آموزان برپا کردیم. و شعار نمایشگاه را "آب مایهی حیات است قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود." مشخص کردیم. که با نماد یک گلدان بسیار سرحال و یک کیت سرم (قسمتی که تنظیم میکند سرم با چه سرعتی انتقال پیدا کند.) وضع کردیم. آن را تنظیم کردیم تا قطرهقطره آب وارد خاک گلدان شود و سر سرم را داخل گلدان گذاشتیم تا دانش آموزان این آبی که قطرهقطره میآید و وارد گلدان میشود را ببیند و اینکه این آب بالاخره تمام میشود. هدف از این نماد این بود که به دانش آموزان بفهمانیم این آب تمامشدنی است و روزی که تمام شود دیگر به گل آبی نمیرسد و آن خشک میشود و از بین میرود. همچنین در این نمایشگاه از خانم ابتکار و خانم دکتر امانی (مشاور امور زنان و محیط زیست) دعوت کردیم که خانم ابتکار متأسفانه نتوانستند تشریف بیاورند و ما در خدمت خانم دکتر امانی بودیم که این نمایشگاه موردتوجه ایشان قرار گرفت.
فعالیت بعدی که در مدرسه برای حفظ محیط زیست انجام دادیم کار بر روی حیوانات -بخصوص حیوانات در حال انقراض- بود و حساسیت دانش آموزان را بر روی حیوانات شهری و اینکه اگر شهر پاکیزه و تمیز باشد زندگی حیوانات به چه صورت پیش میرود و چه تأثیری بر روی آنان خواهد گذاشت برانگیختیم. مثلاً اینکه وقتی زبالهای را در داخل خیابان میریزیم و پرندهای اشتباهاً آن را بجای غذا میخورد یا گربهای که بجای غذای مناسب پلاستیک میخورد و... چه بلایی سرشان میآید. این کار بجایی رسیده بود که حتی دانش آموزان با دیدن حشرات کوچک مانند مورچه و عنکبوت مراقب بودند تا به آنها صدمهای وارد نکنند.
تمام این اتفاقات با صحبتهای کاملاً دوستانهای که در سر کلاس "کتابخانه و تحقیق و پژوهش" انجام میگرفت اتفاق افتاد و یک سری فیلمهایی که بهصورت غیرمستقیم و بدون اجبار در مدرسه اکران شدند نیز بسیار مؤثر بود و خودم نیز در تمام مراحل اکران فیلم گونهای رفتار میکردم که برای اولین بار است فیلم را میبینم و قسمتهایی که مهم بود را جوری واکنش نشان میدادم که جلبتوجه بیشتری کند. نمونهی دیگر از قسمتهای آموزشیم تعریف خاطرات و داستانهایی بود که برایشان جذاب باشد و مهمترینش در دسترس قرار دادن کتابهایی در این زمینه بود.
در سال 93-94 یک جشنوارهای برگزار شد بنام "سپیدار" که توسط انتشارات فنی برگزار میشد این جشنواره اولین جشنوارهی محیط زیست بود و مجلهی داروگ (مجلهی تخصصی کودکان برای حفظ محیط زیست) که هنوز هم در حال چاپ است ولی متأسفانه جشنواره سپیدار 2 الی 3 دوره بیشتر برگزار نشد.
جشنوارهی سپیدار جشنوارهای بود که دانش آموزان از سراسر کشور مطالب محیط زیستی را به آن میفرستادند و این مطالب میتوانست شامل عکس، فیلم، داستان، شعر یا چیزی شبیه مقاله.
مدرسهی غیرانتفاعی فیروزه چون در بخش کتابداری قسمتی را به اسم ساخت کتاب اختصاص داده است و بنده در این بخش بسیار با دانش آموزان کارکردهام یکی از موضوعاتی که هرسال با بچهها کار میکردیم بحث طبیعت بود و در آن موقع هرکدام از دانش آموزان حدود 2 هفتهای وقت داشتند تا بر اساس علاقهاش داستانی بنویسد. در سالی که مدرسهی فیروزه در جشنوارهی سپیدار شرکت کرد فعالترین مدرسه در بین تمام مدارس کشور درزمینهی محیط زیست شد و یکی از دانش آموزان آن مدرسه نیز جز 10 نفر اول مسابقهی داستاننویسی درزمینهی موضوعی محیط زیست شد.
· در مورد آموزش محیط زیست بهوسیله فیلم و کتاب صحبت کردید، لطفاً چند فیلم و کتاب مناسب در این زمینه به ما معرفی کنید.
فیلمهایی که من استفاده میکردم بیشتر از فیلمهای زمین bbc بودند و که زیرنویس داشتند. باید اشارهکنم که خیلی فیلمهای کاملی هستند که در مورد همه مسائل زیستمحیطی در مورد آنها توضیح دادهشده است البته یک مقدار هم ممکن است برای درک دانش آموزان دبستانی سخت باشد اما ما این فیلمها را با دانش آموزان نگاه میکردیم و قسمتهایی را که نیاز به توضیح داشت برای آنها توضیح میدادیم و هر چه پایههای دانش آموزان بالاتر میرفت مفاهیم بیشتری را متوجه میشدند اما برای پایههای پایینتر نیاز بود که این مفاهیم بیشتر توضیح داده شود.
بااینحال دانش آموزان این فیلمها را نگاه میکردند و میشنیدند و حافظه دیداری و شنیداریشان تقویت میشد که باعث افزایش اطلاعات عمومی و ماندگاری بیشتر مطالب میشد. بهعلاوه این اطلاعات به یادگیری دروسی مانند علوم که در آنها مباحثی مانند زمین و محیط زیست مطرح میشد کمک میکرد.
· در راه آموزش محیط زیست چقدر از کتابهای کودک منتشرشده در این زمینه بهره میگرفتید؟
در مورد کتاب هم ما معرفی کتاب داشتیم که معمولاً به مناسبت هفته محیط زیست و روز کودک و محیط زیست انجام میشد. از بین این انتشارات میتوانم به نشر نردبان (انتشارات فنی ایران) که در حوزه محیط زیست خیلی کتابهای خوبی دارند اشارهکنم همچنین نشر محراب قلم که عناوین خوب و کتابهای مفیدی را در حوزه محیط زیست منتشر کردهاند
· به نظر شما بهترین راههای آموزش محیط زیست به کودکان چیست؟
البته این نظر شخصی من هست بر اساس تجربه و دانشی که در حوزه محیط زیست دارم؛ هم به واسطه مطالعاتم و هم با توجه به دورههایی که در آنها شرکت کردهام فکر میکنم در مرحله اول کودکان باید متوجه این بشوند که اصلاً محیطزیست چیست و چقدر حوزه محیطزیست حوزه وسیعی هست و چقدر با زندگی روزمره آنها در ارتباط هست و چقدر قابللمس و محسوس هست. ما شاید زمانی که حرف از محیط زیست میزنیم، ذهن همه به سمت تنوع زیستی و حیوانات در حال انقراض برود درحالیکه ما در زندگی روزمره خودمان داریم محیط زیست را لمس میکنیم و با آن در ارتباط مستقیم هستیم و اینکه به کودکان بتوانیم آموزش بدهیم که محیط زیست یک چرخه است و هر چیزی که از این چرخه کم شود این چرخه را دچار آسیب میکند و آسیب دیدن این چرخه باعث میشود که در بخشهای مختلفی صدمات آن را مشاهده کنیم. بنابراین به نظر من اولین گام این است که سعی کنیم با مثالهای خیلی کوچکی یاد بدهیم که آب، برق که مصرف میکنیم و غذایی که اسراف میکنیم، کاغذی که هدر میدهیم، زبالهای که در خیابان میریزیم و آسیبی که به گل و گیاههای خیابان میزنیم همه و همه شامل محیط زیست میشود و محیط زیست فقط یکچیز دور از ذهن ما نیست و همه اطراف ما محیط زیست هستند. چیزی که من خودم از اساتیدم آموختم این بود که میگفتند هیچچیز، حتی کوچکترین سنگی را در طبیعت جابهجا نکنید چه برسد به گیاه، حیوانات و ... چراکه هر چیزی در همان جای خودش باید باقی بماند. مثال واضح آن همین گل و گیاههایی هست که بهتازگی در تهران کاشته شده و باعث شده تا چرخه زیستی ما به هم بریزد و شتههایی که در شهر میبینیم، موشهایی که به دلیل آسیب زدن به بخشی از محیط زیست به شهر آمدند یا پروانههایی که دیگر در شهر ما نیستند.
در مرحله دوم اینکه ما کودکان را کاملاً به شکل غیرمستقیم با محیط زیست آشنا کنیم. برای مثال انتشارات نردبان در کنار کتابهای علمی کتابهایی را منتشر میکند که به شکل داستانی به مباحث زیستمحیطی مانند بازیافت، مصرف انرژی و ... میپردازد و اینها باعث میشود که کودکان در کنار مطالعه این کتابها با این مباحث هم آشنا شوند. فیلمهای مختلفی هم در این زمینه هست که میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
و نکته بسیار مهمتر در این زمینه این است که ما بهعنوان آموزشدهندگان محیط زیست باید هر آنچه را که میگوییم جلوی چشم کودکان رعایت کنیم تا بهصورت عملی هم از ما یاد بگیرند چون شما هرچقدر هم که بگویید محیط زیست را کثیف نکن، زباله نریز، کاغذ کممصرف کن، تفکیک زباله کن و... اگر کودکان ببینند که شما خودتان رعایت نمیکنید همه حرفهای شما بیفایده میشود. بنابراین مدرسه، کتابخانه و بهخصوص خانواده باید به این نکات توجه زیادی کنند و آنها را رعایت کنند و مطمئن شوند که این کارها درست است چراکه بچهها با توجه به رفتار ما به این قطعیت میرسند که یک کار درست است یا نادرست.
مصاحبهکننده: فاطمه مه آبادی، دانشجوی کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه قم