علم اطلاعات و دانش شناسی !؟

 

لیزنا، داریوش علیمحمدی، عضو هیأت علمی گروه مطالعات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه خوارزمی: سرانجام نام رشته كتابداري تغيير يافت: "علم اطلاعات و دانش شناسي". این تمام تیتری بود که لیزنا زد، تا چند ده هزار نفر شاغل، بازنشسته، دانشجو و دانش آموخته رشته کتابداری و اطلاع رسانی را برانگیزد. همه یک بار دیگر به ظاهراً بزرگترین مسأله زندگی شان فکر کردند. مدت ها بود که درد نام از گَزِش و سوزش های موقتی و مقطعی پا را فراتر گذاشته و به عامل تحریک همه روزه سیستم عصبی کتابداران تبدیل شده بود. وارد هر محفل و مجلسی که می شدی، به طنز یا به جد، گروهی همهمه می کردند که با این نام نمی توان سری میان سرها برآورد. اما بالاخره، آب خنک از راه رسید !

حالا همه، حس و فضای جدیدی را تجربه می کنند. عده ای خوشحال هستند و به صراحت ابراز شادمانی می کنند از نام جدید. اینها همان هایی هستند که عنوان کتابداری عصبی شان کرده بود و هر گاه دست به زخمشان می خورد، داد و قالشان گوش فلک را کر می کرد. عده ای دیگر این تغییر را نمی پسندند و هیچ واژه ای را مناسب تر و مقدس تر از کتابداری نمی بینند. در این میان، گروهی را هم می توان یافت که از اساس نسبت به اینگونه تغییرات بی نظرند ! بررسی واکنش ها از زمان اعلام خبر نشان می دهد که اکثر موافقان و مخالفان برای اعلام رضایت یا نارضایتی از این تصمیم، به ادله و براهین منطقی متوسل نشده اند. در حقیقت، نوعی آرامش روانی یا نگرانی ذهنی سبب شده که در لیزنا، گروه بحث کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد، گروه بحث ایرانکیس و برخی وبلاگ ها نظراتی درج شوند.

خوب است این پرونده را با هم بازخوانی کنیم و ببینیم نام جدید چه ظرفیت هایی دارد و در عین حال چه محدودیت هایی را به ما تحمیل خواهد کرد؟ آیا چنین عنوانی مسبوق به سابقه بوده است؟ اگر پاسخ مثبت است، قبلاً در چه کشورهایی از این نام استفاده کرده اند؟ و اگر پاسخ منفی است، علت گزینش این نام توسط کمیته برنامه ریزی کتابداری و اطلاع رسانی وزارت علوم، تحقیقات و فناروی چیست؟ مهمتر اینکه تبعات اینگونه نامیدن رشته چه خواهد بود؟

پرسش نخست به چرایی چنین تغییری باز می گردد. چرا ما از بابت نام رشته تا این اندازه در عذاب بوده ایم؟ رشته ای که تحت عنوان کتابداری و اطلاع رسانی در ایران شناخته شده است، با شکل جدیدش، کالایی وارداتی است. درست است که ایرانیان در پیشینه تاریخی و فرهنگی خود کتابخانه داشته اند، اما هیچ گاه از نظامی مدون برای آموزش شاغلانِ در کتابخانه ها استفاده نمی شده است. تعلیم این حرفه همچون هر حرفه دیگری در محیط واقعی کار و در چارچوب رابطه استاد و شاگردی جریان داشته است. گذشته از اینکه نمی توان حتی یک نمونه از آموزش نظام مند کتابداری را در تاریخ این کشور یافت، نمی توان به ضرس قاطع ادعا کرد که همان تعلیمات عملی هم توسط فردی ارائه می شده که شغلش دقیقاً کتابداری بوده است. متون نشان می دهند که کتابخانه ها در اختیار مراکز قدرتی بوده اند که به انحاء گوناگون اهل علم را گرد می آورده اند. بالطبع اداره این نهادها هم به همان علما سپرده می شده است. بنابراین، این فعالیت به عنوان وظیفه ای اضافه یا کاری فرعی در حوزه اختیار فلاسفه، منجمان، پزشکان و ادبا بوده است. روشن است که چنین فعالیتی هیچ گاه نمی توانسته از سایه خارج شده و به نظم درآید.

تاریخ معاصر ایران اما شاهد دگرگونی در این حوزه است. آموزش حرفه ای رشته کتابداری و اطلاع رسانی در دانشگاه تهران آغاز می شود و برای نام گذاری دپارتمان مربوطه، مؤسسان سراغ گنجینه تمدنی می روند. ما واژه کتابداری را در زبان فارسی داشته ایم و همین موجودی برای معادل گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. همانگونه که واژه های پزشکی، ادبیات، تاریخ و ریاضی برای نام گذاری دپارتمان های مربوط به این حوزه ها از همان گنجینه بیرون کشیده می شوند. اما چرا در بسیاری از این رشته ها هیچگاه درد تغییر نام سراغ متخصصان نیامد؟

اولاً به دلیل اینکه شأن اجتماعی برخی حِرَف، مردم را از پرسش در باب نامشان باز می داشت. به بیان ساده تر، نیاز روزمره فرد به برخی از حرفه مندان وی را در موقعیت خواهان و ملتمسی قرار می داد که نمی توانست نسبت به نام حرفه اساعه ادب کند. وگرنه خیلی از حرفه مندان را می توان دست انداخت و بسیاری از واژه ها را می توان بی معنا دانست. برای مثال، ترکیب حروف (پ – ز – ش - ک) که در کنار هم واژه پزشک را می سازند، دقیقاً یعنی چه؟ آیا جز این است که واژه پزشک برای فردی که به درمان بیماری ها می پردازد، قرارداد شده است؟ همانگونه که کلنگ را برای جسمی که زمین را می کَنَد، قرارداد کرده ایم ! از این نظر، می توانستیم از روز اول برای درمانگران، واژه کلنگ ! و برای آن جسم، واژه پزشک ! را قرارداد کنیم. آیا غیر از این است؟ به عنوان شاهدی دیگر می توان مجلات فکاهی را مثال زد؛ جایی که در آنها فارغ از یک مواجهه مستقیم و به دور از قاعده ناز و نیاز بلندمرتبه ترین افراد را به تیغ تیز طنز گردن می زنند. بنابراین، بسیاری از واژه ها به تنهایی بار قدسی و ملکوتی ندارند. این ما هستیم که بسته به وضعیت خودمان و نیاز جاری مان در مقابل مفاهیم منتسب به افراد گوناگون مواضع متفاوتی را اتخاذ می کنیم. مردم ایران اما آن اندازه که به پزشک و مهندس نیاز داشته اند، حاجتشان به کتابدار نمی افتاده است. زیرا غالباً بی سواد یا کم سواد بوده اند. در نتیجه، شاغلِ در کتابخانه برایشان ارزشی نداشته است. حال آنکه همین بی سوادها و کم سوادها برای اینکه از سرما و گرما در امان بمانند به مهندس ساختمان و برای آنکه از بیماری نَمیرند به پزشک نیاز مبرم داشته اند. البته اینطور هم نبوده که نیازهای اصلی مردم در ادوار مختلف مشابه بوده باشد. دکتر سروش به نقل از مولوی داستانی را روایت می کند که نشان می دهد در عهد مولوی پزشکان در چشم مردم، خود را با فضولات انسانی سرگرم می کرده و از این رو فاقد اعتبار بوده اند. حالا اما همین مردم بی سواد و کم سواد قدر پزشکان را می دانند و بالعکس کتابداری را از باب مشابهت لفظی با کفشداری ! و انبارداری ! مورد تمسخر هم قرار می دهند. درد اینجاست که حتی تحصیل کرده های ایران نیز ما را بی قیمت می دانند. چون قاطبه آنها هیچ گاه اهل مطالعه و پژوهش نبوده اند تا ضرورت وجود کتابخانه و کتابدار را درک کنند.

ثانیاً آنچه را که ما کتابداری و اطلاع رسانی نامیده ایم، در امریکای شمالی، یعنی مهد تولد و رشدش، به نام های گوناگون خوانده شده است. روشن است که وقتی کالایی در زبان مبدأ نام ثابتی ندارد، نمی توان انتظار داشت که مشتری همان کالا در زبانی دیگر دچار سردرگمی نشود. اگرچه استدلال شده است که کتابداری همان پرورش یا مدیریت کتاب به عنوان سمبل اطلاعات است، اما واکنش عذاب آور ایرانیان به علاوه دائم التغییر بودن نام رشته در زبان انگلیسی و اختلاف نظر استادان بنام حوزه در مورد ماهیت، حدود و نحوه نام گذاری اش، از این واژه در زبان فارسی لولویی ساخت که بسیاری را در همان نخستین مواجهه ترساند و فراری داد؛ و برای جذب شدگان نیز تبدیل به کابوس شبانه روزی شد.

مجموعه اعتراضاتی که از سال ها پیش به صورت پراکنده نسبت به واژه کتابداری ابراز و در خلال دو دهه گذشته و همزمان با افزایش دانشجویان این رشته تابع تصاعد هندسی شده بود، اجرای پژوهش به منظور انعکاس وضعیت جاری داخل و خارج را ضروری می نمود. مطالعات نشان دادند که اولاً تغییر نام رشته تنها مسأله ما نیست و ثانیاً این مسأله در ایران وضعیتی بغرنج به خود گرفته و شایسته توجه جدی از سوی متولیان است. از این رو، تلاش برای تغییر نام رشته در دستور کار گروهی قرار گرفت که تحت عنوان کمیته برنامه ریزی کتابداری و اطلاع رسانی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری فعالیت می کنند. دکتر فتاحی شرحی از این جریان به دست داده است.

پرسش دوم ناظر بر کیفیت تغییری است که حادث شده. آیا نام جدید – علم اطلاعات و دانش شناسی – مناسب ترین گزینه ممکن بوده است؟ بهتر است به این پرسش پس از بررسی دیگر گزینه های محتمل پاسخ بدهیم. کمیته طی نامه ای که برای گروه های آموزشی کتابداری و اطلاع رسانی ارسال کرد، به صراحت سه گزینه "علم اطلاعات"، "علم اطلاعات و کتابداری" و "علم اطلاعات و دانش شناسی" را به رأی گذاشت. ناگفته پیداست که گزینه دوم صرفاً نوعی جابجایی صوریی و اصلاحی مختصر در نام رشته بوده است. اولاً واژه اطلاع رسانی به ترکیب علم اطلاعات تبدیل شده و ثانیاً واژه کتابداری با قرار گرفتن در انتهای نام پیشنهادی، فاقد اولویت نشان داده شده است. محتمل می نماید در میان مدیران گروه های آموزشی ای که مورد مشورت واقع شدند، از این گزینه چندان استقبال نشده باشد. می مانند گزینه های اول و سوم؛ یعنی "علم اطلاعات" و "علم اطلاعات و دانش شناسی". فارغ از اینکه دکتر عباس حری در سخنرانی خود - در مجمع عمومی انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران - به صراحت "علم اطلاعات" را به عنوان پیشنهاد خود در معرض قضاوت متخصصان قرار داد و هرگز مشخص نشد که "علم اطلاعات و دانش شناسی" دقیقاً پیشنهاد چه فرد یا افرادی بوده است، باید پرسید چرا از بین این دو نام دومی ترجیح داده شده است؟

نگاهی به رویه ای که هم اکنون در خارج از ایران جاری و ساری است، می تواند ما را در قضاوت درباره گزینه منتخب یاری دهد. به این منظور، ذکر این مقدمه ضروری به نظر می رسد که هر چند تا کنون به تعاریف ارائه شده از کتابداری و اطلاع رسانی اشکالات متعددی گرفته شده، اما تقریباً همه متفق القول بوده اند که محور مباحثات این رشته چیزی نیست جز اطلاعات. در اینجا، اطلاعات در عامترین معنای خود مد نظر است؛ یعنی هر آنچه که در هر قالبی بتوان ساماندهی، ذخیره و بازیابی اش کرد. البته بدیهی است که شرط اساسی، معنادار بودن پدیده مورد بحث – یعنی اطلاعات - و توان آن در تغییر دستگاه شناختی و نظام معرفتی استفاده کننده است. هرگاه محوریت مفهوم اطلاعات در این رشته را بپذیریم، مجال بازتعریف قلمرو آن را نیز خواهیم یافت. فرایند بازتعریف قلمرو بناگزیر با تعیین نامی برازنده آن همراه خواهد بود. نامی که فارغ از مناقشات و مجادلات لغوی بتواند همچون یک چتر، کلیت حوزه و فعالیت هایش را بازنمایاند. پیرو مباحثات جاری در كميته برنامه ريزي كتابداري و اطلاع رساني وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و پیشنهاد سه عنوان "علم اطلاعات"، "علم اطلاعات و کتابداری" و "علم اطلاعات و دانش شناسی" به نظر می رسید عنوان "علم اطلاعات" به تنهایی قادر به پوشش دادن مفاهیم نظری و جنبه های عملی رشته باشد. دکتر کوکبی نیز چنین باوری دارد.

در همین راستا، اشاره به جریان کنونی نام گذاری رشته در خارج از ایران هم می تواند مفید واقع شود. بررسی متون نشان می دهد که عنوان دانشکده ها و گروه های کتابداری و اطلاع رسانی از ابتدای شکل گیری تا کنون بارها و تقریباً به طور همزمان در همه دانشگاه ها دستخوش تغییر شده است. آخرین موج این تغییر نام از 2002 آغاز شده و در 2005 به طور رسمی اعلام موجودیت کرده است. این جریان جدید ابتدا نام نهضت دانشکده اطلاعات (Information School Movement یا iSchool Movement) و سپس نام جَرگه اطلاعات (Information Caucus) را به خود گرفت. این جَرگه هم اکنون تعداد قابل توجهی از معتبرترین گروه ها و دانشکده های کتابداری و اطلاع رسانی امریکای شمالی، اروپا و شرق آسیا را شامل می شود. شعار محوری این جریان پیوند دادن انسان، فناوری و اطلاعات به یکدیگر است. اعضای این جَرگه یکی پس از دیگری در حال حذف واژه Library از عنوان خود و تمرکز ویژه روی واژه Information هستند. این تمرکز باعث شده است که بسیاری از گروه های عضو این جریان پسوندهای Science/s و Studies را نیز از نام خود حذف کنند. به این ترتیب، Information School و School of Information عناوینی هستند که به طور روزافزونی در میان اعضای جَرگه اطلاعات رایج می شوند. این دو ترکیب را می توان به زبان فارسی دانشکده اطلاعات ترجمه کرد. اگر واژه دانشکده در این ترکیب را مسامحتاً همان گروه آموزشی خودمان فرض کنیم، مشاهده خواهیم کرد که در این گروه ها، برنامه های آموزشی مختلفی همچون مطالعات کتابداری، مدیریت آرشیو، کتابداری آموزشگاهی، مدیریت دانش، مدیریت اطلاعات، کتابخانه های عمومی، مطالعات موزه ای و بسیاری برنامه های مرتبط دیگر اجرا می شوند.

بسیار محتمل می نماید که باقیمانده گروه های کتابداری و اطلاع رسانی به مرور با پذیرش این جَرگه به مثابه یک واقعیت نوظهور و از طریق به عضویت آن درآمدن دست از واژه Library کشیده و همه زیر چتر Information گرد آیند. حتی اگر برنامه های آموزشی کنونی این گروه ها همچنان به قوت خود باقی بمانند، باز هم فراگیری واژه اطلاعات تداوم حضور این برنامه ها در قالب گروه ها / دانشکده های اطلاعات را توجیه خواهد کرد. اما روشن است که واژه اطلاعات را در عنوان گروه های آموزشی و نام این رشته در ایران به تنهایی نمی توان به کار برد. چنین اقدامی به برخی ابهامات اجتماعی و اداری دامن خواهد زد. بر اساس این بحث و با در نظر گرفتن مجموع شرایط داخل و خارج، به نظر می رسید نخستین عنوان پیشنهادی کمیته برنامه ریزی یعنی "علم اطلاعات" بهترین گزینه ممکن باشد.

اما آنچه به عنوان مصوبه کمیته اعلام عمومی شد، "علم اطلاعات و دانش شناسی" بود. باید پرسید علت علاقه مندی کمیته به واژه دانش شناسی چه بوده است؟ علاقه مندان به این ترکیب استدلال می کنند که دانش شناسی قلمرو طبقه بندی علوم است؛ و متخصصان اطلاع رسانی هم به منظور بازیابی و اشاعه اطلاعات ناگزیر از طبقه بندی علوم و اشراف بر دانش بشری هستند. طبعاً این افراد باید پیش و بیش از هر چیز، دانش شناسان خوبی باشند. با این حال، نخستین اِشکالی که به این دیدگاه می توان وارد کرد آن است که هر چند یک اطلاع رسان در مواجهه با محمل ها، با خمیرمایه دانشی پدیدآوران یا به تعیبر دیگر با بسته های دانشی سر و کار دارد، اما در زمان بازیابی و اشاعه نمی تواند ادعا کند که مشغول انتقال دانش است. زیرا کاربر، بسته دانشی را نه به مثابه دانش بسته بندی شده، بلکه به عنوان یک شیء اطلاعاتی و یا حتی در مقام داده مورد مراجعه و استفاده قرار می دهد. بنابراین، این کاربر است که با حاکم کردن تلقی خود و نحوه استفاده اش در جریان یک رفتار اطلاعاتی، جایگاه ما را مشخص و ماده مورد بحث را از حیث داده، اطلاعات یا دانش بودن بازتعریف می کند. گذشته از اینکه سهم دانش عینی نسبت به دانش ذهنی همیشه بسیار کمتر بوده است، حداکثر چیزی هم که ما می توانیم مدعی پردازش و انتقالش باشیم، اطلاعات است. ایراد دوم آن است که تحلیل موضوعی و طبقه بندی علوم – آنچنانکه توسط دکتر فتاحی و دکتر رضایی شریف آبادی نیز مورد اشاره واقع شده – به تنهایی نمی تواند ما را بر صدر مجلس دانش شناسی بنشاند. دانش شناسی واژه ای است با بار معنایی گسترده و سنگین که شاید بتواند به عنوان معادلی نوین برای واژه قدیمی حکمت انگاشته شود. دانش شناس به تعبیر امروزینِ خود، در حقیقت همان فردی است که سنتاً حکیم خوانده می شده است. آیا ما در فلسفه، ریاضیات، طب، نجوم، ادبیات و هنر سرآمد هستیم؟ به این معنا، آیا می توانیم خود را حکیم یا دانش شناس بدانیم؟ مراد ما از دانش شناسی دقیقاً چیست؟ ما تا چه حد قادر به شناخت دانش هستیم؟ آیا شناخت همواره با تسلط همراه نیست؟ اگر ما مدعی شناخت دانش بشری هستیم، آیا نباید توقع تسلط بر دانش بشری را نیز برآورده کنیم؟ آیا ما حقیقتاً چنین توانی داریم؟ آیا حقیقت غیر از این است که ما تنها توان تحلیل موضوعی متون را داریم؟ آیا به این معنا می توان کسی را دانش شناس نامید؟ آیا ما در حقیقت تحلیل گر دانش نیستیم؟ آیا دایره معنایی تحلیل و شناخت یکسان است؟ تأمل در این پرسش ها نشان خواهد داد که دانش شناسی – دست کم برای سر نگارنده – کلاهی گشاد است ! بر این اساس، چندان موجه به نظر نمی رسد که ما در کنار عبارت "علم اطلاعات" از توضیحگری اضافه استفاده کنیم.

از این گذشته، باید پرسید نام جدید چه مقدار خواهد توانست در برطرف نمودن ابهامی که اهل حرفه در زمان اَدای عبارت "کتابداری و اطلاع رسانی" در چهره مخاطب خود می دیدند، موفق باشد؟ آیا این ترکیب به همان سرنوشت دچار نخواهد شد؟ بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان رشته برای فرار از توضیح و توجیه های غالباً بی ثمر و نیز دور نگه داشتن خود از نیش و کنایه های مردم، در پاسخ به پرسش از تخصص خود تنها از واژه اطلاع رسانی استفاده می کردند. در حقیقت، بخش اول و اصلی نام رشته را زیرکانه سانسور می کردند ! آیا مشابه همین اتفاق برای بخش دوم نام جدید رخ نخواهد داد؟ آیا زین پس اهل حرفه در مقام پاسخگویی به پرسشی مشابه سعی نخواهند کرد صرفاً با اَدای عبارت "علم اطلاعات" خود را از مخمصه توجیه دانش شناس بودنشان برهانند؟ آیا همین لفظ دانش شناس در محیط کتابخانه ها توقع اضافه ای را در مخیله رؤسای غالباً غیرمتخصص ایجاد نخواهد کرد؟ اگرچه عبارت "علم اطلاعات" هم برای اکثریت مبهم و دیریاب است، اما دست کم به واسطه نزدیکی به عبارت "فناوری اطلاعات" برای متخصصی که سال ها با حالت چهره و طعم کلام مخاطبش آزار دیده، نسبت به دانش شناسی کم خطرتر و کم ضرتر به نظر می رسد.

مشکل بعدی این است که ما با عبارت "کتابداری و اطلاع رسانی" به عنوان معادل Library and Information Science / Studies مسأله داشتیم. حالا ترکیب "علم اطلاعات و دانش شناسی" را در حقیقت به عنوان معادل کدام عبارت در زبان انگلیسی به کار گرفته ایم؟ در متن خبری که لیزنا منتشر کرده به نقل از دکتر مهراد آمده بر اساس اجماع اعضای کمیته برنامه‌ریزی عنوان «علم اطلاعات و دانش شناسی» با معادل لاتین Knowledge and Information Science به تصویب رسید. همین واقعیت را دکتر رضایی شریف آبادی نیز مورد اشاره قرار داده است. پرسش نخست این است که ترجمه کردن عبارت "علم اطلاعات و دانش شناسی" به Knowledge and Information Science بر اساس کدام قاعده فن ترجمه قابل توجیه و پذیرش است !؟ مگر قاعده معمول ترجمه عبارت های سه واژه ای به زبان فارسی تبعیت از ترتیب (سه، یک، دو) نیست !؟ مگر ما به مدت چهل سال در ترجمه عنوان قبلی رشته همین کار را نکرده بودیم !؟ مگر نباید ترجمه "علم اطلاعات و دانش شناسی" می شد Information and Knowledge Science؟ پس Knowledge and Information Science از کجا آمده است !؟ ایراد دوم مربوط می شود به ترجمه واژه دانش شناسی. شما بر اساس هیچ یک از واژه نامه های دوزبانه انگلیسی – فارسی معتبر نمی توانید Knowledge را دانش شناسی ترجمه کنید؛ و خود واژه دانش شناسی را نیز نمی توان در برگردان به زبان انگلیسی Knowledge فرض کرد. این دو ایراد را دکتر کوکبی نیز متذکر شده است. پرسش سوم و اساسی تر اما این است که با کدام مجوز برای رشته ای که در حقیقت وارداتی بوده و تکلیف نامش را از ابتدا ما روشن نکرده بودیم، معادل لاتین به تصویب می رسانیم؟ باید از کمیته پرسید مگر این رشته در خارج از ایران بدون نام بوده که شما زحمت تصویب عنوان لاتینش را هم کشیده اید؟ اگر بدون نام بوده، پس چند دهه دعوا برای تغییر نام فارسی اش چگونه ادامه یافته است؟ و اگر دارای نام است، چطور کمیته بدون عنایت به رایج ترین عبارت برای نامگذاری رشته در خارج از ایران، خود به تنهایی نامی را به زبان فارسی ایجاد کرده و سپس معادل لاتینش را هم به تصویب رسانده است؟ جهت اطلاع کمیته خوب است یادآوری شود که نه تنها هیچ یک از دانشکده ها و دپارتمان های معتبر این رشته در امریکا، کانادا و بریتانیا نام Knowledge and Information Science را یدک نمی کشند، بلکه حتی یکی از برنامه های آموزشی و مدارک صادر شده این نهادهای آموزشی هم چنین عنوانی را ندارد.

در پایان، می توان گفت مسأله نام رشته به شکل قبلی حل شده است. اما ممکن است مجدداً به شکل دیگری خود را نشان دهد!

علیمحمدی، داریوش. « علم اطلاعات و دانش شناسی !؟». سخن هفته شماره 98. 10 مهر 1391.