لیزنا، دکتر یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی: فردا – 21 خرداد 92 – مراسم چهلم مرحوم دکتر عباس حری در کتابخانه ملی برگزار میشود. بیش از چهل روز از درگذشت ایشان گذشت؛ و در این مدت بیش از همیشه به یاد آن استاد توانمند و گرانقدر بودیم و خاطره درسها و بحثهای بیادماندنی ایشان را مرور کردیم. در میان همهء آثار نوشته شده در این چهل روز، میتوان به مجموعهء یادبودی از یادداشتها اشاره کرد که در مجلهء الکترونیکی عطف و در لیزنا منتشر شده؛ و خود تصویری از اندوه و دلتنگی جامعهء علم اطلاعات و دانششناسی از فقدان اندوهبار اوست. فقط ثبت بیش از 170 کامنت از سوی همکاران، شاگردان و سایر دوستداران استاد بر خبر درگذشت ایشان گواه دیگری بر محبوبیت و اثربخشی دکتر حری در این حوزه است.
مرور این خاطرهها نشان میدهد که تاثیر اندیشهها و رفتار دکتر حری بر همهء افرادی که یا شاگرد مستقیم ایشان بودهاند یا از طریق آثار و نوشتههای آن استاد ارجمند با تفکر ژرفاندیش او آشنا شدهاند، به نوعی ماندگار است. شاید بتوان مهمترین دلیل این ماندگاری و اثربخشی را در ذهن پویا و زبان شیوای دکتر حری جستجو کرد. همان ذهن خلاقی که همواره در حال آموختن و نوآوری بود و نگاهی جامع و همهجانبه به مسائل علمی داشت. ذهن مولدی که در کنار برخورداری از مهارت تفکر منطقی و انتقادی، ابزار توانمندی همچونی زبان صمیمی، موجز و سلیس در اختیار داشت.
بازتاب این نگاه دقیق و نکتهسنج در گفتار صادقانهء دکتر حری و قلم توانای ایشان به روشنی آشکار بود. مثلاً در صفحه 70 و 71 کتاب ارزشمند «درآمدی بر اطلاع شناسی: کارکردها و کاربردها» ایشان چکیدهای از کاربرد نظریه کوانتومی را در تبیین مفهوم اطلاعات به این شکل شرح میدهد:
«اگر دیدگان خود را باز کنیم، باران اطلاعات را پیرامون خود میبینیم. آنچه اطراف خود مشاهده میکنیم محملهای اطلاعاتی هستند که واقعیت را با گشادهدستی در معرض شناخت ما قرار دادهاند، اما ظرفیت ذهنی ما در مقیاس محدود میتواند به دریافت آن نایل شود. آنچه معنابخشی به پدیدهها و روابط آنها را برای ما تحقق میبخشد اطلاعات است ... واقعیت بیرونی از منظر دریافت ما چیزی جز اطلاعات بالقوه نیست. اطلاعات فعال تنها حاصل مشاهده و مواجهه ماست. ... اطلاعات پدیدهای بنیادین است که نه تنها خود دارای وحدت است، بلکه مبنای وحدت بخشی به همه پدیده هاست.»
همانطور که میبینید همراه با ایجازی استادانه در این نثر سلیس، نویسنده توانسته است اندیشهای نوین و بنیادی را به روشنی تبیین کند. اندیشهای که کانون بحث استاد در آن کتاب است. اتفاقاً همین تاکید بر تازگی و اصالت گفتار در آثار دکتر حری همواره جایگاه خاص داشت و ضمن آنکه خود در عمل آن را به کار میگرفت، در راهنمای نگارش علمی نیز یادآور میشدند. مثلاً در صفحه پنج کتاب موجز و سودمند «اخلاق انتشارات علمی» ایشان با استناد به یکی از آثار پیشین خود (حری، 1363) در این زمینه مینویسند:
«انگیزه نگارش را میتوان در چند بیان کوتاه شامل موارد زیر دانست: طرح اندیشه یا مسئلهای نو، نگاهی نو به مسئلهء پیشین، شرح و تفسیر مطلبی که به ایجاز بیان شده و برای فهم آن میبایست گشوده شود، نقد اندیشهای که قبلاً بیان شده و اکنون میبایست مورد تامل قرار گیرد، تکمیل اندیشهای که قبلاً بیان شده ولی به همه جوانب مسئله نپرداخته است و مواردی از این نوع».
حتی برای دانشجوی کمتجربه و تازهواردی مثل من، در نخستین بار که در سال 1377 توفیق دیدار ایشان را داشتم این ویژگیهای ممتاز شخصیت استاد بسیار آموزنده و الهامبخش بود. به نظرم دکتر حری از جمله افرادی بود که بیآنکه بخواهد معمولاً در نخستین دیدار قلب آدمها را تسخیر میکرد. شاید همین بینیازی از تایید و توجه دیگران بود که اغلب در هر جمعی که بحثی علمی جریان داشت او را در کانون توجه قرار میداد. زیرا ایشان اصول و مبانی مشخصی داشت که در هر بحثی بر همان اساس سخن میگفت و شیوهء تفکری منطقی و منسجمی داشت که در همان چارچوب به تحلیل مسائل میپرداخت.
نخستین بار دکتر حری را در پاییز 1377 در یک جلسهء دفاع کارشناسی ارشد دیدم که گویا ایشان استاد مشاور آن پایاننامه بود. این جلسه در مرکز آموزش ضمن خدمت آستان قدس رضوی - که آن زمان در خیابان کوهسنگی مشهد بود - برگزار شد. در خلال پرسش و پاسخی که در اواخر آن جلسه جریان داشت، استاد برای تبیین موضوعی به تفاوت دو مفهوم «محدوده» و «محدودیت» در پژوهش اشاره کردند. شیوهء بیان استادانه دکتر حری که با زبانی ساده و صمیمی همراه بود، به نظرم بسیار کاربردی و اثربخش رسید. بعدها که بیشتر با اندیشههای دکتر حری آشنا شدم، دریافتم که این توان ویژه در تبیین مسائل علمی به زبان ساده و روحیه ترویج علم، یکی از ویژگیهای ایشان است. چهارده سال بعد که یادداشتی در همین زمینه مینوشتم به یادم آمد که نخستین بار این بحث را از دکتر حری آموختم و در همهء این سالها آشنایی با همین مفهوم به ظاهر ساده در تحقیق چقدر برایم راهگشا بوده است.
به سخنی دیگر، یکی از هنرهای معلمی دکتر حری این بود که توجه دانشجویان را به مبانی و ریشههای مسئله مورد بحث جلب میکرد تا خودشان بتوانند پاسخها را بیابند. در اغلب سخنرانیها نیز ایشان به نوعی بر تبیین مبانی بنیادین موضوع مورد بحث تاکید داشتند. نمونههای این نگرش در آثار مکتوب ایشان نیز فراوان است.
به این ترتیب نخستین فرصت دیدار با دکتر حری برایم همراه با یادگیری نکتهای سودمند در روش تحقیق بود و این جریان یادگیری در فرصتهای دیگر ادامه داشت. در همهء این سالها مطالعهء آثار استاد و حضور در جلسههای کاری یا همایشها و سخنرانیهای ایشان همواره برایم همراه با یادگیری بود. تا آخرین بار در زمستان 1391 که پس از یکی از جلسات حلقه مطالعاتی ماد، همراه چند تن از دوستان در دفتر کارشان بودیم. در آن آخرین جلسه، آقای دکتر از کاستیهای روششناختی در پژوهشهای رشته - که بویژه در برخی از پایاننامهها دیده میشود - نگران بودند و پیشنهاد کردند جمعی از متخصصان رشته در کاری گروهی دستنامهای کاربردی برای ارتقاء کیفی روشهای تحقیق تدوین کنند. البته تاکید استاد بر این بود که از نظر سبک و سیاق نباید این دستنامه تکرار آثار موجود باشد و باید طرحی نو درافکند و از منظری تازه به این موضوع پرداخت.
تشویق جوانها به نوشتن و انتشار آثار جدید نیز یکی دیگر از ویژگیهای دکتر حری بود. زمانی که نسخه نهایی «مبانی نگارش علمی» را با کلی بیم و امید به ناشر سپرده بودم، تردید داشتم که آیا زمان نوشتن آن اثر برایم فرا رسیده یا باید بیشتر صبر کنم. روزی در یکی از نشستهای انجمن در کتابخانه ملی داستان این کتاب را برایشان تعریف کردم و گفتم که بسیار مشتاق بودم قبل از انتشار، شما آن را میدیدید. با این حال، از یک سو نگران مشغلهء فراوانی که دارید بودم و نمیخواستم زحمتی برایتان فراهم شود؛ و از سویی دیگر – بودن هیچ تعارفی – با وجود آثار ارزشمند شما در این حوزه انتشار این کتاب را جسارتی میدانستم که امیدوارم اکنون آن را به حساب خامی و جوانیام بگذارید. در پاسخ با بزرگواری گفتند که اتفاقاً بر عکس تصور نمیکنم که یک اثر باید در یک حوزه حرف آخر را بزند؛ و باید هر اثر خود زمینهساز تولید آثار دیگر باشد. ضمن آنکه در زمینه نگارش علمی هنوز منابع کافی نداریم و خوشحالم که کار تازهای در این زمینه انجام شده است.
اکنون گرچه دکتر عباس حری به دیار باقی شتافته و در جمع ما نیست، اما همچون بسیاری از اندیشمندان دیگر در طول تاریخ، اندیشهها و افکار ارزشمند او ماندگارست و روشنگر راهمان خواهد بود. خدایش رحمت کناد و یادش همواره عزیز و گرامی باد.
شما هم اگر میخواهید نمونههایی از آموختههای خود را از ایشان با خوانندگان این سایت به اشتراک بگذارید، برای این منظور بخش نظرخواهی در اختیار شماست. امیدوارم این نوشتهء مختصر بهانهای باشد برای طرح دوباره و یادآوری بخشی از آنچه جامعهء علم اطلاعات و دانششناسی از محضر دکتر عباس حری آموخته است.
منابع
حری، عباس (1363). «نظر ابنخلدون در باب تالیف». نشر دانش، دوره ۴، ص. 27-20.
حری، عباس. (1387) درآمدی بر اطلاع شناسی: کارکردها و کاربردها ، تهران: کتابدار و دما.
حری، عباس. (1390) اخلاق انتشارات علمی. شیراز: پایگاه استنادی علوم جهان اسلام و انتشارات تخت جمشید.
پینوشت: در این یادداشت به دو کتاب از آثار دکتر حری اشاره شد که معرفی آنها در قبلاً در شماره 177 و 148 کتاب ماه کلیات منتشر شده است.
منصوریان، یزدان. «پویایی ذهن و شیوایی زبان». سخن هفته شماره 134. 20 خرداد 1392.