من، یا ما؟ در مقابل هم، یا با هم؟

 

لیزنا، دکتر رحمت الله فتاحی، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد: تحولات و تغییرات گسترده‌ای در دو دهه اخیر در همه حرفه‌ها در جریان بوده و همچنان ادامه دارد. سرعت و گستردگی این تحولات، هرچه زمان به پیش می‌رود، بیشتر می‌شود تا آنجا که ردگیری و کنترل آن بسیار دشوار شده است. حرفه کتابداری و اطلاع‌رسانی نیز در هر کشوری، از جمله ایران، از این قاعده مستثنی نیست. هوشمندی و عقلانیت نسبت به این تحولات، بویژه هنگامی که با هجوم انواع رسانه های اطلاعاتی همراه هستیم می‌تواند از بروز رخدادهای ناخواسته و ناگوار پیشگیری کند. شواهد نشان داده است که در برخی کشورها، حرفه کتابداری و اطلاع‌رسانی به دلیل نداشتن یک برنامه منسجم و مبتنی بر خرد جمعی، رو به ضعف گذاشته است تا جایی بخش عمده مشاغل تخصصی را واگذار کرده است. از این رو، وظیفه هر یک از اعضای حرفه است تا با اتخاذ رویکرد عقلانی و منطقی، کمک کنند حرفه آنها مسیر درست را در جهت منافع همگانی طی کند. این امر بویژه در شرایطی که شناخت جامعه نسبت به این حرفه ضعیف است و مردم نیازهای خود را از طریق رقبای قدرتمندی همچون انواع رسانه های دیجیتالی و فناوری‌های اطلاعات برطرف می‌سازند بیش از پیش اهمیت دارد.

 

رخدادهایی که در دو دهه اخیر در برخی گروه‌های آموزشی در ایران اتفاق افتاده و موجب رنجش خاطر و نهایتا کناره‌گیری برخی استادان پیشکسوت شده است نمونه‌ای از رویکرد غیر منطقی برخی افراد در ترجیح منافع فردی خود در مقایسه با منافع جمعی و ملی بوده است. نتیجه آنکه، اعتبار و جایگاه آن گروه‌ها در سطح حرفه تنزل کرده است و این امر، به نوبه خود، موجب فروکاهی غیرقابل اجتناب همان افراد شده است. چرا باید چنین رویکردی پیش گرفته شود؟

 

عقل سلیم و تجربه بسیاری از اندیشمندان بیانگر این نکته است که نگاه منطقی به رخدادها و تصمیم مبتنی بر خرد جمعی در مقایسه با استدلال و تصمیم فردی می‌تواند نتایج بسیار سودمندتری برای فرد و جامعه داشته باشد. این درحالی است که گاهی اوقات دیده و یا شنیده می شود که برخی اعضای حرفه (منظور حرفه کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران) دچار یک خطای معرفتی شده و مسیری را بر می‌گزینند که نه‌تنها به نفع خود آنها نیست بلکه به سود حرفه هم نمی‌باشد. آنها تصور می‌کنند که نوع حرکت و یا تصمیم آنها می‌تواند منافع فردی‌شان را تضمین کند. تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که این رویکرد در طولانی مدت و در بستر اجتماعی حرفه ما به زیان همه از جمله خود آنها منتهی بوده است. به بیان دیگر، تصور اینکه اولویت دادن مطلق به منافع فردی می تواند موجب پیشرفت و کسب جایگاه عالی تر شود یک خطای منطقی و عقلانی است. حضور کمرنگ کتابداران و اعضای هیئت علمی و دانشجویان در مجامع عمومی (مانند همایشها، جلسات سخنرانی و نیز کارگاههای آموزشی) در یک دهه اخیر حکایت از تعامل ضعیف و تضاد منافع (تعارض) میان حرفه‌مندان دارد، امری که برای سلامت و پیشرفت هر حرفه‌ خطرناک است.

 

مشارکت ضعیف حرفه‌ای و عدم همکاری موجب تفرقه و کاهش قدرت جمعی ما شده است. یکی از مشکلات جوامع کشورهای جهان سوم، درصد پائین مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی است. شاید حدود پنج درصد مردم تلاش می‌کنند و بقیه از منافع این تلاش زندگی می‌نمایند. جالب آنکه، این 95 درصد، کمتر به این حقیقت فکر می‌کنند که راحتی زندگی آنها ناشی از وجود آن 5 درصد است. چرا نباید درصد بیشتری از افراد درگیر کار و تلاش شوند و موفقیت‌های جامعه را افزونتر کنند؟

در مقابل، نگاهی اجمالی به سرگذشت برخی از سرآمدان و پیشکسوتانی که در حرفه ما به درجات عالی رسیده‌اند شاهدی بر این ادعاست که هر یک از آنها با تاکید بر منافع جمعی و تلاش بسیار زیاد و پیوسته، راه درازی را در طول زندگی اجتماعی و حرفه‌ای خود پیموده‌اند تا به موفقیت و تعالی رسیده‌اند. آنها افراد بامعرفتی بوده‌اند که منافع جمعی را به منافع فردی خود ترجیح داده‌اند. تلاش در راستای ایجاد وفاق و همدلی، برطرف کردن تعارضات، کمک به دیگران و فراهم نمودن زمینه برای رشد جوانها مهمترین و مشخص‌ترین رویکرد این سرآمدان در طول زندگی حرفه‌ای آنها بوده است. به همین دلیل، همواره دوست‌داشتنی و قابل احترام بوده‌اند. وقتی سرگذشت موفقیت‌های این سرآمدان یک واقعیت مسلم به شمار می‌رود، چرا نباید از فضیلت‌های اخلاقی و شیوه تعامل آنها الگو گرفت؟ چرا برخی تلاش می‌کنند تک‌روی کرده و مسیری مخالف پیش گیرند؟ بدیهی است تعامل و همکاری با این پیشکسوتان بامعرفت، و پیمودن مسیری که آنها را به موفقیت و مقبولیت رسانیده است می‌تواند موجب رشد فرد و در نتیجه حفظ منافع جمعی شود.

 

 

فضیلت های اخلاقی

اخلاق زیربنا و جوهر رفتارهای فردی و جمعی است. فضیلت‌های اخلاقی نیز نیروی پیش‌برنده در اصلاح جامعه است. نگاهی به ویژگی‌های برجسته رهبران واقعی جامعه و سرآمدان حرفه‌ها حاکی از آنست که مهمترین عنصری که موجب قوام جامعه در هر سطحی می‌شود فضیلت‌های اخلاقی است. در بستر اجتماعی، تفاوت انسانها با هم در فضیلت‌های اخلاقی آنهاست. این امر بویژه هنگامی که حرفه‌ای به سرعت گسترش می‌یابد و اعضای آن برای پیشرفت خود دست به رقابت می‌زنند اهمیتی دوچندان می‌یابد زیرا بدون توجه به فضلیتهای اخلاقی، احتمال انحراف از مسیر حقیقت و ورود به مسیرهای غیراخلاقی افزایش می‌یابد. برخی پیشکسوتان حرفه، که نیازی به بردن نام آنها نیست، به دلیل داشتن فضیلت‌های اخلاقی همواره مورد احترام و اقبال بوده و هستند. آنها اعتقادی به باندبازی، نزدیک شدن به میزهای قدرت، سوء استفاده از مقام، تلاش برای تضعیف دیگران، بدخواهی برای رقبا، و پیشرفت به هر قیمتی نداشته و ندارند. رمز موفقیت آنها نیز در همین ویژگیهاست. چرا نباید از آنها الگو بگیریم؟

 

 

سرانجام این کوته سخن

جان کلام آنکه، برای رسیدن به موفقیت و منافع توأم فردی و جمعی باید به طور پیوسته تلاش کرد، سختی کشید، تجربه کرد و به معرفت رسید. نباید تصور کرد که می‌توان یک شبه و با بد اخلاقی و عدم توجه به منزلت دیگران به جایگاه متعالی رسید. این رویکرد برای حرفه ما، بویژه در شرایط کنونی، زیان‌آور است و انسجام آن را از بین می‌برد. به‌عکس، با تعامل، احترام متقابل، و کار جمعی می‌توان به انسجام و رشد حرفه‌ای و نهایتاً منزلت اجتماعی رسید. باید از رخدادهای گذشته و سیر زندگی بزرگان خود درس بیاموزیم. فضیلتهای اخلاقی و ویژگی‌های برجسته آنان (عشق و اراده، تلاش و خدمت، سخت‌کوشی، مشارکت داوطلبانه، کمک بدون چشمداشت، ایثار، تعالی شخصیت، معرفت، مثبت اندیشی، تشویق جوانان، و ...) را می‌توانیم الگوی ذهنی و عینی خود قرار دهیم. در اینصورت است که تعارض، تفرقه و بی تفاوتی در حرفه، تبدیل به همدلی، انسجام و ایثار خواهد شد. هر یک از ما می‌توانیم در این راه موثر باشیم.

 

 

 

بیائید زمان را از دست ندهیم؛

با هم باشیم، برای همه.

 

 

 

فتاحی، رحمت الله. «من، یا ما؟ در مقابل هم، یا با هم؟». سخن هفته لیزنا، شماره 181. 15 اردیبهشت 1393.