پنج سال شور و اشتیاق

 

لیزنا، مهسا فردحسینی، مدیر مسئول لیزنا: 5 سال پیش وقتی شروع کردیم، ایمان داشتیم که موفق می شویم و خوش بین بودیم که لیزنا مورد استقبال جامعه کتابداران قرار می گیرد. بیش از هر چیز روی شور و اشتیاق و انرژی خودمان حساب باز کرده بودیم و  فکر می کردیم که همه چیز حل می شود ولی به امکانات لازم برای چنین کاری زیاد فکر نکرده بودیم.  12 اسفند ماه 1388، شروعی با امید، هیجان و شوری وصف ناشدنی. شروعی که برای ادامه به نیروهای کارآمد و توان مالی مناسب نیاز داشت که فکر می کردیم کمکمان خواهند کرد، و می بایست از حامیان علم و ادب تامین می شد ولی  فکر نمی کردیم که هر چه کار گسترش پیدا کند هزینه های نگهداری و ادامه هم افزوده خواهد شد. فکر نمی کردیم که آرشیومان که بزرگ و حجیم شد،  هرجا بخواهیم ببریمش باید پول هنگفتی برای اجاره سالانه یک محیط میزبان بپردازیم. فکر نمی کردیم خبرنگاری را که با خون دل تربیت می کنیم و با وجود بضاعت اندک خودمان و توانایی مالی کم به او اجازه تجربه کردن و دوباره کاری کردن  می دهیم، به علت اینکه  توان پرداخت پول خوب نداریم، و نمی توانیم بیمه اش کنیم، از دستمان در می آورند و می برند و این کار چند بار به سرمان آمده است.

 

 ما سعی می کنیم از بعد انسانی به قضیه نگاه کنیم و خودمان را توجیه کنیم و بگوئیم که این خبرنگار حق دارد برود جایی که حقوق بیشتری به او می پردازند و بیمه اش می کنند، ولی از بعد کار خودمان به زحمت یک نفر پیدا می شود که از ماحمایت کند. و اگر تبلیغات همین یکی دوشرکت محترم نرم افزاری که در حوزه ما کار می کنند نبود، بایستی خیلی پیش کارمان را تعطیل می کردیم و این درست در حالی است که سازمانهای  مطرح در حوزه ما به خبرگزاریهای بزرگی که بودجه های کلان دارند و از ارشاد هم کمک می گیرند،  کمکهای مالی قابل توجهی می کنند، ولی به ما که می رسد بی پول می شوند و خبر می شویم که رئیسان قبلی کل بودجه سالانه را تا 5 سال آینده پیش خور کرده و در رفته اند و پولی که قرار بوده به ما کمک شود احتمالا در دل یکی از این بسته های چند هزار میلیارد تومانی است که هر روز یکیش پیدا می شود.

 

به اطلاع  خوانندگان لیزنا می رسانیم که اگر حمایت معنوی شما عزیزان نبود که تا همین امروز کاسه و کوزه را جمع کرده بودیم و الکمان را هم آویخته بودیم و نشسته بودیم پای کرسی سیب زمینی تنوری مان را می خوردیم و کتاب حسین کرد شبستریمان را می خواندیم، و گاهی هم که صدایی می آمد،  سرمان را از دریچه اتاق بیرون می کردیم و از اولین نفری که از زیر دیوار مان عبور می کرد می پرسیدیم، خبری شده؟ و اگر خبری شده بود، آن را برای اطلاع روزنامه های عظیم الشان تلگراف می کردیم تا با انتشار آن حجم خبرهای خود را بالا ببرند و به کمک آشنایانی که در همه دستگاهها دارند، سر ماه کمک مالیشان را راحتتر جذب کنند. لیکن ما دست به عصا ادامه داده ایم و ادامه می دهیم، به امید اینکه دردولت تدبیر و امید تدبیری هم برای کار ما بشود و مدیران با تدبیر مدیریتهای حوزه کتاب،  اطلاعات،  اطلاع رسانی و دانش شناسی نیم نگاهی هم به یک رسانه خبری کاملا تخصصی بیندازند که کسی را در میان بالا بالا هایی ندارد و رانتی به او تعلق نمی گیرد. راستش "شما که غریبه نیستید"، فقط همین امسال یکی دوبار  زمان تعیین کردیم که اگر تا فلان تاریخ امکانی فراهم نشود از همه عذرخواهی کنیم و کارمان را تعطیل کنیم، ولی باز اتفاقی خوب و کوچک  افتاد و باز هم ادامه داده ایم، لیکن خیلی سخت است ادامه کار با این امکانات.

 

با اینهمه برخود لازم می بینیم از کسانی که در این مدت از ما پشتیبانی هایی کرده اند (مادی و معنوی) تشکر کنیم و از دوستان خودمان برای یافتن راه حلی برای ادامه مسیر کمک بگیریم. در این یک سال چند بار یاد شکسپیر افتادیم و نوشتیم "بودن یا نبودن، مساله این است" و بطور جد این دغدغه ما است و آرزوی ماست که بمانیم و ادامه دهیم، شما هم دعایمان کنید.

 

 البته در چند سال گذشته برخی از مدیران حوزه هم دعا می کردند که ما نباشیم و شاید فکر می کردند که اگر کمکمان نکنند زودتر ول می کنیم و می رویم  پی کارمان، که شاید درست فکر می کردند، و بودند مدیرانی که لیزنا را صد در صد در خدمت می خواستند، که روزی به یکی از آنها عرض کردم اگر لیزنا از استقلال خودش چشم بپوشد و بشود تایید کننده صد در صد شما که خیلی شبیه سایت خودتان می شود ، خُب سایت خودتان را که دارید، وضعیت این می شود که بعد از مدتی کسی نه لیزنا را می خواند و نه سایت خودتان را ولی ایشان حمایتی نکردند و  انتظار داشتند که لیزنا فقط هر چه را که ایشان می خواستند بنویسد ولا غیر و ما هم به عرض رساندیم "صلاح مملکت خویش خسروان دانند". ولی مدیر با فراست بعدی از کامنتهای لیزنا در جهت اصلاح و بهبود وضعیت ساختار خود سود برد و حرکت لیزنا را تلاشی بر علیه خود  ارزیابی نکرد و ما هم امیدواریم که بتوانیم کمکی باشیم به جریان مثبتی که در آن حوزه شروع شده است.   

 

اما در 5 سال گذشته حامیان لیزنا چه کسانی بوده اند؟

 

اولین حامی مالی لیزنا شرکت نرم افزار و سخت افزار ایران (نوسا) بود. مهندس احمد محمدزاده، با استقبال بسیار خوب از این حرکت ما، اولین حامی مالی لیزنا است و در فروردین 1389 حمایت خود را آغاز کرد که تا امروز ادامه داشته است.  ایشان یکی از بهترین حامیان معنوی لیزنا هم بوده اند و به خاطر دارم در یکی از همایش های نوسا، از لیزنا و بانیان آن تشکر و قدردانی کرد و این حمایت معنوی برای همکاران لیزنا بسیار ارزشمند بود.

 

دومین حامی لیزنا، جناب دکتر جعفر مهراد و مرکز منطقه ای علوم و فناوری شیراز بود. در کنار حمایت مادی دکتر مهراد ، لیزنا حمایت های معنوی بسیاری از سوی ایشان دریافت کرد. یادم هست که در ماههای اول همکاری با ایشان، جناب دکتر مهراد خبرهایی را دست نویس و با دست خط خودشان برایمان ارسال می کرد و با اینکار به همکاران لیزنا روحیه ای دو چندان می بخشید، چرا که اهمیت کار لیزنا برای دیگران را می دیدند و بیش از پیش به فعالیت می پرداختند.

 

حامی بعدی لیزنا، شرکت نرم افزاری پارس آذرخش بود، مهندس مجید جراح، مدیرعامل وقت شرکت،  مهندس حسن باقری مدیر عامل فعلی شرکت، و مهندس محمد آباقری که در آن زمان با شرکت پارس آذرخش همکاری داشت همواره حامی مادی و معنوی لیزنا بودند، و این شرکت همچنان با حمایت های مهندس حسن باقری از لیزنا حمایت می کند.

 

ایرانداک نیز در زمان ریاست دکتر فاطمی در مدت زمانی بسیار کوتاه که در نمایشگاه الکامپ حضور داشتند، با درج بنر تبلیغاتی از لیزنا حمایت مالی داشت.

 

مهندس محمدآباقری حمایتهای خود را در شرکت پیام حنان نیز ادامه داد و در حال حاضر یکی دیگر از حامیان لیزناست. همچنین شرکت پیام مشرق نیز از لیزنا حمایت مالی می کند. هر چند این حمایت ها به سختی هزینه های جاری لیزنا را پوشش می دهد، اما ستودنی است، چرا که نشان می دهد این مجموعه ها به اهمیت کار لیزنا پی برده اند.

 

یکی از حامیان بدون چشم داشت لیزنا، آقای مهدی فیروزان، مدیرعامل شهرکتاب بود. ایشان در نمایشگاه کتاب سال 93 در غرفه لیزنا حضور یافت و قول حمایت را داد و چندین ماه از لیزنا حمایت کرد. درج بنر شهر کتاب پیشنهاد خود همکاران لیزنا بود و ایشان را می توان یکی از بی ادعا ترین حامیان گذشته لیزنا دانست.

 

موسسه آرموک هم با مدیریت مهندس محمد هرندی پور، با قبول کردن پشتیبانی فنی سایت لیزنا و پرداخت هزینه ها همراه لیزنا هستند.

 

حامی دیگر لیزنا، کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبایی به ریاست دکتر سید مهدی طاهری است که در حد توانش از لیزنا حمایت کرد.

 

حامی جدیدی که امسال به جمع حامیان لیزنا پیوست نهاد کتابخانه های عمومی بود. در نهاد کتابخانه های عمومی از چندین سال پیش تا کنون افراد مختلفی حضور داشتند که در گذشته رابطه خوبی با لیزنا برقرار نکردند. در زمان کوتاهی که آقای ملک احمدی مدیر کل نهاد کتابخانه های عمومی بود، صحبتهایی در رابطه با شکل گیری همکاری و برقراری رابطه ها بین نهاد و لیزنا شد که فرصتی برای عمل به آنها پیش نیامد. در زمان آقای مختارپور دبیر کل فعلی نهاد کتابخانه های عمومی، رابطه همکاری خوبی بین لیزنا و نهاد شکل گرفت و نهاد از لیزنا حمایت کرد و امیدواریم این حمایت ها به هر شکلی که هست ادامه داشته باشد.

 

و چه کسانی می توانند حامی لیزنا در آینده باشند!

 

کتابخانه ملی یک از سازمانهایی است که مرجعی برای کتابداران است، از 5 سال پیش تا کنون هر با سعی کرده ایم که بتوانیم رابطه همکاری  با این سازمان برقرار کنیم،  میسر نشد. با تغییر رئیس کتابخانه ملی و حضور مجدد کتابداران در راس فعالیت های این سازمان، به حمایت کتابخانه ملی از لیزنا خوش بین هستیم و امیدواریم که این اتفاق هرچه زودتر بیافتد.

 

انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران، یک از حامیان  لیزنا می تواند باشد، اعضای هیات مدیره انجمن از ابتدای تاسیس لیزنا در کنارمان بوده اند و امیدواریم  قدرت و توان حمایت مالی از لیزنا نیز  در  انجمن که یکی از مهمترین ارکان جامعه کتابداری و اطلاع رسانی ایران است، ایجاد شود.

 

خانه کتاب ایران نیز می تواند یکی از حامیان بالقوه لیزنا باشد که با توجه به تغییر و تحولات جدید این امید را داریم که همکاری های مشترکی بین لیزنا و خانه کتاب شکل گیرد و این مجموعه یکی از حامیان لیزنا شود.

 

لیزنا اخبار کتابخانه های متعددی را پوشش می دهد. با خیلی از این کتابخانه ها مذاکره شد و همه اذعان داشتند که چون لیزنا محصولی ارائه نمی کند، راهی برای حمایت از آن نداریم. هزینه کردیم، محصولی تهیه کردیم با عنوان «رویدادهای کتابخانه های ایران و جهان» که هم قابلیت استفاده به صورت تک کاربره و هم چند کاربره را دارد و نیز امکان به روز رسانی آن میسر است. برای کتابخانه های متعددی فکس ارسال شد و این محصول را در آن معرفی کردیم. امیدواریم که کتابخانه ها بتوانند با خرید این محصول از لیزنا حمایت کنند.

 

ما امروز با حمایت و همراهی شما مخاطبان پنج ساله شدیم، پنج سال همت و تلاش و پشتکار. روزهای خوب و بد زیادی را سپری کردیم اما هدف اصلی ما حمایت از جامعه کتابداری کشور و ارتقاء جایگاه رشته و حرفه در سطح کشور بوده و هست. ته دل به خود می بالیم که تا حد زیادی موفق بودیم و توانستیم باتمامی پستی و بلندی های مسیر بعنوان یک رسانه تخصصی به روز باشیم و رسالت خود را در حد توان انجام دهیم و 5 سال با شور و اشتیاق همراه شما باشیم و در پایان از شما عزیزان که تجربه ای در کارهای مطبوعاتی و تبلیغاتی دارید درخواست می کنیم که اگر راه حلی برای بیرون آمدن از بحران مالی دست و پاگیر دارید کمک فکری خودتان را از ما دریغ نکنید، چون هنوز  شکسپیر روی صندلی کنار دست مدیر مسئول نشسته است: بودن یا نبودن، مساله این است.

 

فردحسینی، مهسا.« پنج سال شور و اشتیاق». سخن هفته لیزنا، شماره 224. 11 اسفند۱۳۹۳.