کد خبر: 28073
تاریخ انتشار: دوشنبه, 21 فروردين 1396 - 11:06

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

دایره نویسندگان لیزنا محدود نیست؟

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
دایره نویسندگان لیزنا محدود نیست؟

 لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: سال نو را با خیر مقدم به ریاست محترم کتابخانه ملی ایران سرکار خانم دکتر اشرف بروجردی آغاز کردیم و یک بار دیگر برای ایشان آرزوی موفقیت در مأموریت تازه‌شان می‌کنیم. از آنجا که کتابخانه ملی ایران اثرگذارترین کتابخانه ایران است و مأموریتی از یک سوی به پهنای کشور ایران و از سویی به بزرگی ایرانیان در هر جای دنیا دارد، لیزنا به عنوان یک عضو کوچک حوزه علوم و فناوری اطلاعات، که مجموعۀ میراث مکتوب و میراث دیجیتال کشور را در بستر کتابخانه ها، آرشیوها و موزه‌ها پوشش می‌دهد، مانند سالهای گذشته خود را در خدمت این مأموریت می‌داند  و برای همه دست اندرکاران این کتابخانه و بهره‌برداران این کتابخانه، روزهای خوبی و کارهای پرثمری آرزو می‌نماید.

پس از خیر مقدم، به خودمان بپردازیم که خیلی وقت است از لیزنا حرف نزده‌ایم. خیلی کارهای ناکرده داریم و خیلی قول‌های نیمه انجام شده و به قول من چاقوهایی که ساخته‌ایم و دسته نکرده‌ایم و همه می‌دانید که چاقوهای بی‌دسته ممکن است آخرش دست خودمان را ناسور کند و حتی شستی، سبابه‌ای، یا انگشت میانی را به باد بدهیم. برای همین اجازه بدهید که دومین سخن هفته را به لیزنا اختصاص دهیم و محدودیت تعداد نویسندگان آن.

من یک خواهش کوچک از همه خوانندگان وفادار لیزنا دارم (ببینید از همه خواهش نکردم، هر کسی نخواست انجام ندهد و غر هم نزند)، لطف کنید اولین شماره‌های هر یک از ستون‌های ما را یک بار سطحی نگاهی بیندازید و اگر وقت بود بخوانید. در همه شماره نخست‌ها با امیدِ به میدان آمدن همه استادان، ‌خبرگان، و دانشجویان و تازه قلمان کار ستون‌ها را شروع کرده‌ایم و در اولین بخش هر ستون از همه خواسته‌ایم که به جمع نویسندگان لیزنا بپیوندند، ولی باید بگویم که در این وادی کمی تا قسمتی ناکام مانده‌ایم.

از استادان شروع کنم. تعداد کمی از استادان، از ابتدا شرکت کردند و همانها هم دارند کم و بیش کمک می‌کنند و شمع نازک لیزنا را روشن نگه داشته‌اند. خیلی‌ها هرگز پای به میدان نگذاشتند و هرگز تماس ساده‌ای هم نگرفته‌اند. برای برخی از بزرگواران نامه و یادآوری نوشتیم که برایمان بنویسید، نگاهی به سخن هفته‌ها بیندازید، نگاهی به ستون  گاهی دور گاهی نزدیک بیندازید و همینطور برگ سپید یا اخیرا اطلاعات سبز. تعداد اسامی نویسندگان محدود است،‌ خیلی محدود. چرا؟ استادان وقت ندارند؟ دست به قلم نیستند؟ فقط می‌توانند علمی پژوهشی بنویسند؟ واقعا نمی‌توانند در‌باره آموزش کتابداری و اطلاع‌رسانی سابق و علم اطلاعات و دانش‌شناسی جدید چند جمله ای بنویسند تا دست کم آبی بر آتش دل دانشجویان خودشان بریزند؟ چرا نمی نویسند؟ آیا مطلبی فرستاده‌اند و لیزنا منتشر نکرده است؟

لیزنا همواره آماده بوده که یادداشت‌های دوستان را منتشر کند و باز هم اعلام آمادگی می‌کند. لیزنا حتی یادداشت‌هایی را که در نقد لیزنا نوشته می‌شوند را منتشر می‌کند (البته با رعایت مرامنامه و دوری از سیاست‌بازی). اگر نوشته‌هایتان لحن مطبوعاتی ندارد، ویراستاران لیزنا این آمادگی را دارند که مطلب قابل عرضه شما را ویرایش کنند و با نظر خودتان مطبوعاتی‌ترش کنند تا خواننده عام حوزه اطلاعات آن را راحت‌تر و روان‌تر بخواند، به هر حال ما مطبوعاتی هستیم و ادعای علمی - پژوهشی نداریم و خواننده ما هم اگر سری به ما می‌زند، می‌آید تا به دور از استنادها،  ارجاعات و روش‌ها و آزمون‌ها چند کلمه‌ای بخواند و برود دنبال کار و بارش و درس و مشقش.

اهل حرفه گرفتاری‌های علمی و پژوهشی کمتری دارند و می‌توانند بنویسند و در میان حرفه‌ای‌های نسل جوان یعنی بین 30 تا 45 ساله‌های فعلی، دست به قلم‌های خوبی داریم که نمی‌دانم اینها از چه می‌ترسند که نمی‌نویسند،‌ در مورد جوان‌ترها می‌توانم مشکل اعتماد به نفس را بفهمم ولی شما چرا؟ چرا نمی‌نویسید؟ دیدیم که در کنگره همه از یکدیگر پیشی می‌گرفتند که بلندگو را بگیرند تا از یک تجربه خودشان بگویند، چرا نمی‌توانند همان چند خط را بنویسند؟ مشکل کجاست؟ عزیزانم خودتان را باور کنید و خواهید دید که همه‌تان کلی حرف برای نوشتن دارید. تیم ویراستاری لیزنا، ‌تجربه خوبی در این هفت سال به دست آورده است و در خدمت شما است. شما مطلبتان را بنویسید،‌ ما به شما می‌گوئیم چگونه مطبوعاتیش کنید،‌ ولی بنویسید.

شاید محافظه کاری باعث ننوشتن شده است، یا بی تعارف‌تر بگویم،‌ ترس از اینکه به تریج قبای رؤسا خوش نیاید. استادی آزرده شود و بالاخره فکر می‌کنند گذر پوست یک روزی به دباغ خانه خواهد افتاد و به همین دلیل نمی‌نویسند. یا استادی فکر کند اگر بنویسم همکاری دلخور شود و آزرده شود و اگر همکار تندخویی باشد، ‌در پی تلافی حرکتی بزند که بعد جمع کردنش سخت باشد. یا برخی دوستان که می‌گویند آقای توی محل کار ما اونقدر رئیس رؤسا از لیزنا بدشان می‌آید که اگر ببینند ما چیزی برای شما نوشته‌ایم، ترتیب کارمان داده شده است. نمی‌دانم همینطور که دارم می‌نویسم فکرم هزار جا می‌رود. شاید راه حلش این باشد که برویم به سمت گرفتن مطلب با اسم مستعار. نمی‌دانم با اینکار موافقید؟ گاهی که مطلب داغ است، نظرها یا همان کامنتهای خوب و زیادی نوشته می‌شود، شاید چون نام مستعار در آنجا قبول است و کسی نباید به رئیس و به دوست و به همکار حساب پس بدهد.

تنبلی هم هست، کمبود اعتماد به نفس هم هست. بچه‌های آرشیوی را کمتر ارتباط دارم و با موزه‌داران اندکی آشنا شده‌ام،‌ لیکن در میان کتابداران اهل کتاب و اهل قلم زیاد می‌شناسم و وقتی در جایی جمع می‌شویم،‌کلی حرف و مطلب بینمان رد و بدل می‌شود و هر بار می‌گویم این را بنویسید، قول می‌دهند که آره حتما می‌نویسم،‌ ولی انگار تنهایی برای دوستان جوان من در حکم موی سر برای سامسون است که بدون موی سر قدرتش را از دست می‌داد و این عزیزان در تنهایی قدرت نوشتن را از دست می‌دهند،‌ در حالیکه حرف‌های خوب فراوان دارند.

در میان دانشجویان گرامی نیز داریم تازه قلمان و بچه‌های خوش فکر و خوش بیان که گاهی به میدان می‌آیند ولی تعداد آنها خیلی کم است.

نتیجه اینکه دایره نویسندگان لیزنا ثابت مانده است و با همه تلاش ما تعداد محدودی هستند که پای وسط میدان می‌گذارند و قلم بر کاغذ و مطلبی برای ما می‌نویسند.  

و اما آن روی سکه:

این جمله را یک بار از زبان استادی از دوستان شنیدم و قبلا هم بازگو کرده‌ام که به من گفتند،‌ در لیزنا تعداد محدودی به بازی گرفته می‌شوند. همان زمان عرض کردم، خیر. این گوی و این میدان، بنویسید و بگوئید تا منتشر کنیم.

به من گفتند شما یک باند درست کرده‌اید و فقط به همان‌ها اجازه نوشتن و منتشر کردن می‌دهید، ولله که باندی نیست، ‌بیائید و امتحان کنید. بنویسید (البته علمی - پژوهشی‌ها را هم بنویسید ولی برای ما نفرستید) و ببینید برخورد چه خواهد بود. ممکن است بگوئیم اینجا خیلی شبیه مقاله علمی شده،‌ لطف کنید سبک‌ترش کنید که شکل و شمایل مطبوعاتی به خودش بگیرد، ولی کار دیگری روی نوشته‌تان نمی‌کنیم.

 به من گفتند فقط عکس دو استاد هر روز بالا است،‌ و خوب به یاد دارم کسی را اشاره کردند که در آن تاریخ رئیس انجمن بود، سئوال من از آن دوست این است،‌ هنوز هم عکس ان همکار هر روز در لیزنا بالا است؟ خُب یکی از منابع خبری ما انجمن است و هر کس در انجمن فعالیتی می‌کند برای اطلاع دادن به همکاران و هم رشته ای‌ها، نام او و تصویر او را و مصاحبه او را باید بگذاریم، شما اگر مجله‌ای داشته باشید چه می‌کنید. مجله حوزه کتابداری و آرشیو که نمی‌رود با وودی آلن مصاحبه کند.

در همینجا یک عرض دارم و یک تقاضا.

عرض من با شرمندگی این است، کم کاری و ننوشتن خود را به حساب لیزنا نگذارید،‌ لیزنا درها را باز گذاشته که همه بنویسند و بارها و بارها گفته‌ایم. به قداست قلم سوگند که باندی وجود ندارد و هرکس که بنویسد بر چشم ما جای دارد.

تقاضای من هم این است که لطف کنید برایمان بنویسید، ساده‌ترین اتفاقات می‌توانند موضوعی برای نوشتن باشد، به اطراف خود بیشتر و دقیق‌تر نگاه کنید و لیزنا را هم فراموش نکنید.

 عمرانی، سید ابراهیم. «دایره نویسندگان لیزنا محدود نیست؟» سخن هفته لیزنا، شماره ۳۳2، 21 فروردین ۱۳۹۶.

سعید اسدی
|
iran
|
1396/01/27 - 22:56
0
1
با سلام و خداقوت خدمت آقای عمرانی و دیگر عزیزان لیزنا
یک - قاعده بیست هشتاد می تواند معیار خوبی برای سطح انتظار از مشارکت در لیزنا باشد. اگر در یک بازه مثلا یک ساله، بیست درصد از اعضای هیئت علمی، کتابداران، دانشجویان و غیره به طور مستقیم یا غیر مستقیم در تولید محتوا نقش داشته باشند فراتر از انتظار هم خواهد بود. شاید هم باید به بیست درصد دنبال کنندگان لیزنا قانع بود.
دو- بد نیست یک یا چند نفر از فارغ التحصیلان رشته پس از گزینش و آموزش، با عنوان خبرنگار آزاد با لیزنا همکاری کنند. این افراد هم قاعدتا باید بتوانند موضوعاتی بپرورانند، افراد هدف را پیدا کنند، به نحو مناسب با آنها مصاحبه کنند و نوشتار مناسبی برای ستون های مورد نظر تهیه کنند. در دنیای روزنامه نگاری، این مدل خیلی رایجی است و نوعی کارآفرینی هم محسوب میشود.
در مجموع با توجه به تعدد رسانه ها، بی انگیزگی و مشغله های متعدد همکاران حرفه ای، انتظار منفعلانه برای دریافت مطالب باید جایش را به محتواسازی فعالانه توسط تیم تحریریه لیزنا بدهد.
مهدی -دانشجو
|
Iran
|
1396/01/27 - 14:23
0
0
سلام به اهالی لیزنا
کامنتها را خواندم و متعجب شدم
وقتی متن یک دانشجوی کارشناسی در لیزنا منتشر می شود یا متن یک کتابدار کتابخانه عمومی که فقط برای اینکه تجربیاتشان را به دیگران منتقل کند مینویسند. پس یعنی او خوب نوشته و قابلیت انتشار دارد و لیزنا هم منتشر می کند.
این حرفهای از روی ... چیست که برخی از افراد میزنند؟ در عجبم!!!!
قاسمی
|
United Kingdom
|
1396/01/27 - 12:34
0
2
من هم تا بسیاری با جوالدوز موافقم. رویکرد های نوین مدیریتی و حرفه ای در کتابداری و غیر آن، نمی پسندد که بگویید: ما کوتاهی نکردیم، که دور و برمان خالی تر شده. متاسفانه در محافل گوناگون حرفه ای کتابداری جای پای باند، دیده می شود. بنابراین، یا باید بپذیریم که باندبازی وجود دارد (شاید به رغم ادعا و اظهار باندبازان)، یا این که در درک و برداشت و شاید استنباط و درایت خیل عظیم بیرون ماندگان از باندها شک کنیم. و باز متاسفانه، انتخاب دوم (= انکار وجود باند) به معنای آن است که عملا بر حفظ و تداوم باندها پافشاری کنیم. اگر در کتابخانه، در انجمن، در دانشگاه، در زندگی شخصی، و در لیزنا دورو برمان خالی می شود، پیش از هر چیز باید به آسیب شناسی در خود بپردازیم، و این آسیب شناسی باید در عین حال و به روشنی گویای صداقت ما نیز باشد، وگرنه، تعبیری که از این آسیب شناسی خواهد شد «سیاستی دگر» است برای کشتیبان، تا به قول یکی از دوستان، «از دیگران استفاده ابزاری کنند». این تعبیرات و استنباط های منفی- چه بجا باشند و چه نابجا، چه به حق و چه به ناحق- پیامدهای منفی خواهند داشت که گریبان همه حرفه مندان کتابداری را خواهند گرفت- حکایت همان سوراخی که یک کشتی سوار، در زیر پای خود ایجاد کند.
جناب عمرانی، جای خوشوقتی است که موضوع را رک و بی پرده بیان می کنید. اما اقداماتی لازم است تا همه آنهایی که منفی نگرانه به این آسیب شناسی نگاه می کنند، باور کنند که این بیان، فقط برای بالا رفتن کلیک های لیزنا نیست. این اقدامات لازم، از همان نوع کارهایی است که در این سال های طولانی، به آشکار و عیان، با ظرافت و نرمخویی، یا با درشتی و آزارندگی، از آن ها پرهیز شده. من به نوبه خودم امیدوارم این بار، به نتیجه خوبی برسیم.
کتابدار
|
Russia
|
1396/01/23 - 13:04
0
9
با سلام
آقای عمرانی عزیز! فک می کنم خیلی خیلی همه را ساده انگاشته اید که می خواهید با این نوشتن ها وجدان خود را راضی کنید، نگاهی به گذشته لیزنا بکنید. نیازی به این همه صغرا، کبری چیدن نیست. خیلی ها برای شما در برهه هایی که نیاز داشته اید ابزار بوده و هستند. در این رشته هم تا بخواهید ساده لوح زیاد است، پس از این آب گل آلود ماهیتان را بگیرید، چکار دارید دیگران چه می گویند. نکند در برای باندتان مشکلی پیش آمده!!!!!!!!
پاسخ ها
پرویزی
| Iran |
1396/01/23 - 22:10
جناب کتابدار عزیز. فکر می کنم عصبیت کار دستتان داده. این جمله تان اصلا دوستانه نبود و فکر می کنم لیزنا نباید این جمله توهین آمیز را منتشر می کرد:
در این رشته هم تا بخواهید ساده لوح زیاد است
اندکی در نوشتن دقت بفرمائید. شما که ساده لوح نیستید، ولی حق ندارید دیگران را ساده لوح خطاب کنید.
علی200
|
Iran
|
1396/01/21 - 20:04
0
8
شما در انتشار کامنت ها خیلی سانسور میکنید. خیلی از نظرات را با این فلسفه که توهین است اصلا منتشر نمیکنید و بقیه را هم نصف و نیمه منتشر میکنید. ضمنا قبول کنید که نقد و نقادی در جامعه ما به مذاق کسی خوش نمیاید و ممکن است برای نقاد گران تمام شود.تاوان نقد را شما میدهید؟ طبع همه حساس شده و همه میخواهند نقد کنند.نه اینکه نقد شوند.
کتابدار
|
Iran
|
1396/01/21 - 17:41
0
1
سلام
من چندین ماه قبل مطلبی برای ستون کتابخانه سبز فرستادم، ولی منتشر نشد و هیچ خبری هم نشد. حتی ی بار یاداوری هم کردم. با تشکر.
کتابدار
|
Iran
|
1396/01/21 - 14:07
3
1
سلام به همه دست اندرکاران لیزنا و خداقوت به همه تیم فعال و خوش ذوقش.
رنجبری
|
Iran
|
1396/01/21 - 14:05
1
5
با سلام
لیزنا الان وضعیتش کمی بهتر شده. راست گفته اند قبلا باند بازی بود. باندبازی هم شاخ و دم ندارد. همین که برخی اخبار مهم و سانسور میکردید و روی بعضی اخبار بسیار کم اهمیت یک هفته مانور میدادید، این یعنی باند بازی. درجریان برخی اتفاقات ناخوشایند رشته هم، لیزنا آتش بیار معرکه بود. درحالی که انتظار میرفت نقش اطلاع رسانی بیطرفانه داشته باشد. در مورد ارسال مطلب، بنده خودم چندنوشته به لیزنا فرستادم ولی هیچوقت چاپ نشد و پاسخی هم نشنیدم. روزهای بهتری را برای لیزنا آرزو می کنم.
جوالدوز
|
Iran
|
1396/01/21 - 11:55
1
12
با سلام و احترام، یک عده ای هم هستند که از برخوردهای شما دل خوشی ندارند. با آنها چه کرده اید که نمی نویسند؟ کسانی که احساس کرده اند رسما سرکار بوده اند! با وجود علاقه مندی و توانمندی و حریص بودن برای گرفتن یک گوشه کار، کنترل و مدیریت شده اند آنهم به ناصواب ترین و زننده ترین شکل ممکن. کسانی که احساس کرده اند فقط به اندازه ای که قرار بوده به درد بخورند مورد عنایت واقع شده اند و نباید بیش از حد لزوم دیده می شدند. کسانی که شخصیتشان گاهی زیر سوال رفته است برای پیگیری فلان جریانی که به کمک قلمشان حتی در بیرون از حرفه راه افتاده اما درست فهمیده اند که نباید از خطی که برایشان ترسیم شده در لیزنا فراتر بروند. به زعم من انتظار داشتن از دیگران نه در معنای عام آن و نه در معنای خاص آن که مورد پرسش شما باشد، توقع خردمندانه ای نیست. شما باید قدری از خود شروع کنید و بپرسید و چه کرده اید با انگیزه آن چند قلم لاغر مردنی ولی فحل که روزی می خواسته اینجا دگرگونی هایی رقم بزند.آیا کمی سازمانی برخورد نکرده اید؟ سازمانی؟! به همان معنای شکست خورده اش که در آن اعضای یک گروه و سازمان باید فردیت خود را ازدست بدهند و قلما و قدما و مالا و وقتا در خدمت تفکرات آن باشند و البته که مشی آن سازمان در تفکرات یک نفر خلاصه می شود که هروقت دلش خواست می تواند با حذف کردن و خاموش کردن صدای مخالفان به کارش ادامه دهد. آیا نتیجه طبیعی این اتفاق انزوا نیست. پس اگر می پذیرید زیاد از دیگران گله مند نباشید.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: