کد خبر: 23106
تاریخ انتشار: یکشنبه, 09 اسفند 1394 - 09:07

داخلی

»

برگ سپید

مامان و معنی زندگی

فرحناز سلطانی
مامان و معنی زندگی

وقتی ناخوشی‌های ذهنی ریز و درشت در جامعه امروزی از سر و کول آدم بالا می‌روند، علمی وجود دارد به نام روانشناسی که به همه این ناخوشی‌ها اسم‌های دهان‌پُرکن و جذاب می‌دهد: این‌سومنیا (بیماری بی‌خوابی)، انورکسیا (بی‌اشتهایی عصبی)، اختلالات محبتی و ارتباط با دیگران و .... همه این اختلالات که گه‌گاه با عنوان «بیماری» از آن‌ها یاد می‌شود، تعاریف متعددی از سوی روانشناسان و روانپزشکان دارند و گاه برای آن‌ها درمان‌های بالینی و مشاوره‌ای تجویز می‌شود. امروزه کتاب‌های زیادی در این زمینه منتشر می‌شود و نشریات و کتاب‌های تخصصی متعددی از روانشناسان به‌نام در این زمینه به چشم می‌خورند. اما متون مناسب برای مردم عادی که دانش اندکی از علم روانشناسی دارند، چندان زیاد نیست.

 

کتاب «مامان و معنای زندگی» یکی از همین متون علمی روانشناسی است که برای فهم عامه مردم تنظیم شده است. دانای کل قصۀ این کتاب، دکتر آروین یالیوم، استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد است که سعی دارد تجربیات روان‌درمانی خود را داستان‌وار بیان کند و در این روایت جذاب ما را با انواع اصطلاحات تخصصی آشنا می‌کند. همان‌طور که خود نویسنده اذعان کرده «کوشیده‌ام هم قصه‌گو باشم و هم آموزگار»، در این کتاب یک دورۀ آموزشی جذاب در مورد علم روانشنانسی می‌گذرانیم که البته چندان هم خسته‌کننده نیست. این آموزگار خبره، شش داستان را در شش موقیعت تقریباً متفاوت روایت می‌کند. تعدادی از این داستان‌ها در اتاق‌های روان‌درمانی و جلسات مشاوره‌ای روی داده که ممکن است هر انسانی تجربه‌ای متفاوت از آن را داشته باشد. تعدادی از داستان‌ها هم روایت‌هایی هستند از انسان‌هایی که با مشکلات روحی و روانی و گاه جسمی روبه‌رو هستند. در دل داستان، ضمن تشریح این بیماری‌ها، راهکارهایی برای مقابله با آن‌ها ارائه می‌شود.

 

در گوشه‌ای از این داستان‌ها گویی پرده از واقعیت‌هایی برداشته می‌شود که بیمار به آن‌ها آگاه بوده است، ولی عوامل بازندارندۀ متفاوت روی آن را پوشانده است. مثلاً در داستان هفت درس پیشرفته در درمان سوگ، زمانی که ایرن (زنی که همسر خود را بر اساس بیماری سرطان از دست داده و هنوز با این موقعیت کنار نیامده)، در خلال یکی از جلسات روان‌درمانی به تشریح خوابی می‌پردازد، نویسنده دو متن در این خواب را برای ما مخاطبان تشریح می‌کند. یک متن باستانی و یک متن نوین که ایرن باید آن را به خاطر می‌آورده؛ ایرن متن اول را که مقدمۀ متن دوم بوده نیاموخته است. روانپزشک پس از تشریح ندای ذهنی انسان در کتاب و یادآوری اهمیت رؤیاها در تشریح روان‌درمانی برای خواننده، دوباره به موقعیت ایرن برمی‌گردد و پس از شیرجه زدن در رویای ایرن (ص 127) در مورد دو متن، خودِ بیمار را به اعتراف وادار می‌کند که «متن باستانی همان مرگ برادر اوست که وقتی بیست ساله بوده اتفاق افتاده است و متن امروزی نیز مرگ همسرش است» و روانپزشک ادامه می‌دهد «که تا با مرگ برادرت کنار نیایی، نمی‌توانی با مرگ همسرت رو در رو شوی».

 

نویسنده در در داستان رویارویی دوجانبه یادآور می‌شود که در یک موقعیت یکسان، انسان‌ها و حتی روانشناسان نظرات متفاوتی دارند. موقعیتی را تشریح می‌کند که «دکتر ارنست لش» در گزارش احوال بیمار خود «میرنا» به «گروه مطالعاتی انتقال متقابل»، بیمار را خسته‌کننده توصیف می‌کند که انرژی او را گرفته بدون آن که چیزی پس بدهد. «دکتر ورنر» که در داستان به عنوان استاد باتجربه‌ای معرفی شده، ضمن این‌که درمانگر را برای تمایل به آشکارسازی صریح احساساتش می‌ستاید، ولی انتقاد تندی به روند درمان او و از کوره در رفتن در مقابل بیمار دارد. دکتر ورنر تأکید می‌کند «توجه بی‌طرفانه، این چیزی است که باید به بیمار پیشکش کنی» (ص 230). انتقاد سایر روانشناسان حاضر در جمع، به این عبارت دکتر ورنر با این استدلال که «درجلسات متوالی زمانی برای وقت هدر دادن نیست» نشانی است از تفاوت تفکر روان‌درمانگران.

 

همچنین نویسنده به نقش بیمار در آموزش پزشک اشاره می‌کند و در زمان روایت داستان همنشینی با پائولا (اشارۀ واقعی به تجربیات درمانگری خود یالوم) می‌گوید «از پائولا آموختم هراسی که فرد، هنگام اطلاع از ابتلا به یک بیماری کشنده تجربه می‌کند، با کناره‌گیری اطرافیان چندبرابر می‌شود. انزوای بیمار رو به موت، با روش ابلهانۀ کسانی که می‌کوشند نزدیگی مرگ را پنهان کنند، تشدید می‌شود» (ص 39). در سطور بعدی ادامه می‌دهد که ما «می‌کوشیم زندگی را دو نفره تجربه بکنیم ولی هر یک از ما مجبوریم تنها بمیریم.». او یادگیری از بیماران را جزو جنبه‌ای از تحصیلات عالیه خود توصیف می‌کند. استاد از دانشجوها می‌خواهد که به بیماران گوش دهند و بگذارند بیماران آن‌ها را تعلیم دهند.

 

شرح مختصر از داستان‌های کتاب

1- مامان و معنی زندگی: قصه‌ای که عنوان کتاب از نام آن برگرفته شده، روایتی است از گفتگوی یک فرزند با شبح مادرش. این کودک در زندگی مورد قبول و پسند مادر نبوده و خاطرات متعارضی را به یاد می‌آورد که در آن تلاش زیادی برای حل بعضی از کارهای ناتمام و زجر آور انجام داده است. نویسنده آن را داستانی واقعی تشریح می‌کند که از یک رویای واقعی زاده شده است.

 

2- همنشینی با پائولا: در ستایش زنی که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کند ولی در همین حال با روحیۀ بسیار بالا در گروهی که دکتر نیز در آن شرکت دارد به بیماران نزدیک به موت مشاوره می‌دهد. خود نویسنده این روایت را واقعی عنوان کرده است. این داستان را می‌توان تاریخچه‌ای از شکل‌گیری نخستین گروه درمانی برای بیماران سرطانی از تجربیات واقعی دکتر یالوم دانست.

 

3- تسکین از نوع جنوبی: داستان در یک گروه درمانی بیماران بستری شده در بخش حاد روایت می‌شود. در این جلسات، کوشیده می‌شود به بیماران راهکارهایی برای ارتباط با دیگران بیاموزند. بیماران در این داستان با هدایت دکتر، با یکدیگر آَشنا می‌شوند. جنبه‌های مثبت فردی و جسمی خود را بیان می‌کنند. در نهایت سعی می‌شود احساس بهتر و ارزش‌های بالاتری به بیماران پیشکش شود (شاید وجود چنین جلساتی در بیمارستان‌های ما ضروری به نظر برسد.)

 

4- هفت درس پیشرفته در درمان سوگ: داستانی است طولانی از زنی که همسر خود را از دست می‌دهد. همان طور که از نام داستان مشخص است، پس از طی جلساتی، در هفت بخش راهکارهایی برای درمان سوگواری، مواجهه با از دست دادن نزدیکان و لزوم ادامه زندگی بدون آن‌ها مطرح می‌شود. داستان بر اساس واقعیت نوشته شده است (روانشناسی سوگواری مبحث جدی در روانشناسی به شمار می‌رود.)

 

5- رویارویی دو جانبه: روایت زنی است که در زندگی اجتماعی خود بر اساس تجربیات تلخ دوران کودکی دچار مشکلاتی در ارتباط با دیگران است. «میزنا» در کودکی از موضوع «رازداری» آسیب دیده است. در جلسات مشاوره نیز از درمانگر خود این آسیب را تجربه می‌کند. چالشی جذاب و آمیخته به طنز در این داستان که کشش بالایی به آن داده است. این داستان تخیل نویسنده در اجرای یکی از شگردهای درمانی خود مبنی بر ضبط جلسه درمان است. دکتر به اشتباه نظرات انتقادی خود در مورد بیمار را ضبط کرده است. بر حسب اتفاق این ضبط با مایۀ انتقادی به دست بیمار می‌رسد.

 

6- طلسم گربۀ مجار: روایتی است از بیمارانی که تصمیم می‌گیرند روند درمان خود را متوقف کند. دکتر به دنبال علت آن با داستانی روبرو می‌شود که کاملاٌ تخیلی بازگو شده است، به نحوی که باور آن را برای خواننده پس از روایت چند داستان  واقعی دشوار می‌سازد. نامه‌ای که شخصیت این داستان روایت می‌کند، تعابیر جالبی دارد و از حسرت‌ها سخن می‌گوید و تاکیدی بر این موضوع است که گاهی نمی‌توان اشتباهات را جبران کرد.

 

جذابیت‌های کتاب:

1- مترجم کتاب خانم سپیده حبیب که با اجازه از نویسنده تمامی آثار او را به فارسی ترجمه کرده، فارغ‌التحصیل دکتری عمومی است. دانشنامه تخصصی خود را در رشته روانپزشکی اخذ کرده  و با اصطلاحات روانشناسی و روانپزشکی تعبیرات آشنایی قابل قبولی دارد. پانویس‌های توضیحی در مورد هر یک از اصطلاحات دانش وسیعی را به مخاطب عرضه می‌دارد.

 

2- کتاب در شش داستان جداگانه که وابستگی و توالی در ترتیب آن داستان‌ها موجود نیست، گزینش خوبی است، برای کتابخوانی‌های دسته جمعی که در آن یک داستان خوانده شود. در طی کتابخوانی، تجربیات خوانندگان به اشتراک گذاشته می‌شود.

3- شاید برای بسیاری از انسان‌ها، بازگو کردن تجربیات خود برای مشاوران و روانشناسان آسان نباشد. این کتاب با روایت صمیمانه و دوست داشتنی که از یک دکتر و یک جلسه مشاوره ارائه می‌دهد ممکن است، چهره دکتر و شرکت در این جلسات را ساده تر کند.

 

مشخصات اثر:

آروین دی یالوم. «مامان و معنی زندگی: داستان‌های روان درمانی». ترجمه سپیده حبیب. تهران: نشر قطره، 1389. 342صفحه.

 

دربارۀ نویسنده این متن:

فرحناز سلطانی هستم، متولد 1365 و الان 29 ساله. در کرج متولد شدم، دوران تحصیل دبستان تا دبیرستان را گذراندم و همچنان ساکن کرج هستم. دانش آموخته‌ی کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی از دانشگاه تهران هستم. در حال حاضر در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور در تیم نرم‌افزاری پژوهیار اشتغال دارم. در گذشته و بر حسب علاقه چندین تجربه راه‌اندازی کتابخانه و همچنین در گروه ویراستاری استنادی دایره‌المعارف را دارم. در دوران کودکی و نوجوانی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عضویت داشتم و در دبیرستان در رشته ادبیات و علوم انسانی تحصیل کردم و به مباحث ادبیات اعم از دستور زبان فارسی، عروض و قافیه علاقه‌‌مندم. مطالعه آزاد را به صورت جدی قبل از دبیرستان شروع کردم و در دوره تحصیل در رشته‌ی کتابداری کمی نظام‌مندتر ادامه دادم. دوران تحصیلی دبیرستان و پس از آن، دوران دانشجویی در مقطع کارشناسی جزو شیرین‌ترین لحظات زندگی‌ام بوده است و برای تفریح و سرگرمی از کوچکترین و ارزان‌ترین امکانات مثل شنیدن جدیدترین آهنگ خواننده دلخواهم تا برنامه‌ریزی برای گردش خارج از شهر سعی می‌کنم بهره ببرم. به طور کلی به خیلی چیزها دلخوشم، گاهی فهم و درک منظورهای متفاوت اطرافیان برایم بالاترین لذت و دلخوشی را به همراه دارد.

برچسب ها :
Mohamad.J Ashtari
|
Iran
|
1394/12/19 - 08:15
0
2
ممنون از یادآوری تجربیات خوب گذشته. نثر شیوایی بود. به نظر من و طبق تجربه ای که از مطالعه این کتاب داشتم خواندن این کتاب میتونه به دیدگاه ما نسبت به خیلی از مسائل کمک بکنه.(البته از نظر بنده)
در مورد پیشنهاد جناب عافیت طلب بنده فکر میکنم تا حدی نقطه نظر ایشان در این نوشته مورد توجه قرار گرفته. ولی سپاس از نکته سنجی جناب عافیت طلب
محسن وارثی
|
Iran
|
1394/12/15 - 09:09
0
3
سرکار خانم سلطانی؛ با درود و احترام فراوان. از داشتن هموطنانی مانند شما مفتخرم. سپاس از آگاهی رسانی خوبتان.امیدوارم این کار هم از جانب شما و هم از جانب دیگران گسترش یابد. شاد و تندرست باشید.
امیر.ح ع.طلب
|
Iran
|
1394/12/14 - 23:48
0
5
از اطلاعات مفیدی که ارائه کردید و همچنین برای معرفی گویا و قابل درک این اثر ارزشمند از سرکار خانم سلطانی سپاسگزارم.
بعنوان پیشنهاد به ذهنم رسید که شاید اگر ابتدا معرفی کلی 6 داستان در ابتدا آورده می شد بهتر بود.
امیدوارم در آینده از تجربیات ایشان بیش از پیش بهره ببریم؛
جهانگیری
|
Iran
|
1394/12/12 - 12:26
0
2
خیلی خوب و عالی بود.درود بر شما خانم سلطانی عزیز
کتابدار
|
Iran
|
1394/12/11 - 18:53
0
2
عالی بود. متشکرم
خالقی
|
Iran
|
1394/12/09 - 23:01
0
2
سلام و سپاس از معرفی خوبتان.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: