دوست دارم خلبان هواپیما یا ملوان کشتی بشوم

 

«خیلی ناراحتم. امروز خودنویس سبز رنگ آلمانی من شکست. قشنگ و گران قیمت بود. در کلاس ما هیچ کس مثل آن نداشت. عمر خودنویسم به زمان رضا شاه می رسید. پدرم برایم خریده بود. امروز، زنگ تفریح که خورد، دو نفر از بچه ها همدست شدند و خودنویس من را روی زمین انداختند. خودنویسم زیر پای بچه ها شکست. هنوز از دستشان دلخورم...»

 

این جملات شرح مختصری از خاطرات یک روز کودکی دبستانی بود. کودکی که دفتر نقاشی اش را که ورق می زدی، پر بود از تصاویر آسمان و دریا، هواپیما و کشتی، خلبان و ملوان. کودکی که قهرمانی های رستم، هرکول، ماسیست، تایتان و ... دنیایش را می ساخت. کودکی که هرچند نه خلبان شد، نه ملوان، با اینحال، امروز از سکانداران عرصه کتابداری این مرز و بوم است.

 

حالا نوبت شماست، فکر می کنید این تصویر متعلق به چه کسی است؟