«معلم کلاس اولمان، ورزشکار است. تخصصش هم سیلی زدن به صورت بچه هاست. فکر کنم، فقط زورش به ما می رسد. تازه، امروز زنگ آخر، توی کلاس راه می رفت و پسته می خورد. پوستهایش را هم روی زمین می ریخت. هیچکس هم نبود، گوشش را بگیرد و بگوید، آخه آدم جلوی این همه بچه پسته می خوره؟!! »
این جملات شرح مختصری از خاطرات یک روز کودکی دبستانی است. کودکی که برای شنیدن «داستان شب» پای رادیو می نشست، و هنوز به خاطر می آورد که مجله محبوبش – مجله اطلاعات کودکان- سه شنبه ها می رسید. کودکی که، دوره نوجوانی اش، مخاطب آثار مارک تواین، همینگوی، اشتاین بک، جک لندن و ... بود. کودکی که دوست داشت راننده قطار شود، اما امروز، یکی از استادان برجسته و مطرح عرصه کتابداری این مرز و بوم است.
حالا نوبت شماست، فکر می کنید این تصویر متعلق به چه کسی است؟