طلای دانایی به ویترین مغازه ها رفت

به گزارش لیزنا، فرحناز کیانی چند عنوان کتاب را در چند مغازه شهر مرودشت و درمیان کالاهای مختلف از لباس گرفته تاسرویس های طلا و جواهرات قرار داده است تامردم در حین انجام کارهای روزمره بدانند باید چیزی به نام کتاب هم در سبد خانوار باشد.

 

این کتابدار کار خود را از یک مغازه لباس فروشی با 5 عنوان کتاب آغاز کرده و با قراردادن کتاب در ویترین یک طلافروشی به کار خود ادامه داده است. کیانی معتقد است همه مردم می توانند برای حل مسائل و مشکلاتشان و گذران مطلوب اوقات فراقت از کتاب های خوب کمک بگیرند، اما مردم این کار را نمی کنند.

 

وی علاوه بر قرار دادن کتاب در ویترین مغازه ها، به یکی دیگر از موضوعات مهم در حوزه تبلیغ و ترویج کتابخوانی، یعنی عضویت سراسری (هر ایرانی با عضویت در یک کتابخانه، عضوتمام کتابخانه های کشور است) نیز اشاره کرده است. او آدرس کتابخانه های شهرش را هم در این دو مغازه نصب کرد. کیانی امیدوار است بتواند این کار را که اثری مهم در ترویج کتابخوانی دارد بهم مغازه های بیشتری در سطح شهر مرودشت تعمیم دهد.

 

فرحناز کیانی اعلام کرد: شب ها دقایقی قبل از خواب فکر می کنم و همیشه دوست دارم کارهایی انجام دهم که به فکر دیگران نرسیده باشد. نمی دانم چطور اخلاقی است، خوب است یا بد؛ اما من اینگونه تفکرات را دوست دارم.
نمی دانستم در شهرهای دیگر این کار انجام شده است یا نه اما به این نتیجه رسیدم که تاکنون چنین حرکتی رخ نداده است. یک روز به مغازه های مرودشت سری زدم. مقابل مغازه لباس فروشی که دوست همسرم بود ایستادم و چند دقیقه به لباس های پشت ویترین خیره شدم. باخودم فکر کردم کتاب های کتابخانه من می توانند کنار لباس ها در معرض دید مردم باشد تا تبلیغات کتابخوانی که درسطح استان از طریق کتابخانه های دیگر صورت می گیرد، در شهر من نیز پررنگ باشد. شاید کسی باور نکند من از کودکی عاشق کتاب بوده ام و از کتاب ها درس های زیادی گرفته ام. همیشه دلم می سوزد که چرا همه مردم در حالی که می توانند برای حل مسائل و مشکلاتشان و گذران مطلوب اوقات فراقت از کتاب های خوب کمک بگیرند،این کار را نمی کنند. با خود گفتم اکثر مردم به خصوص زنان، اوقات فراغت خود رادر پاساژها می گذرانند. بنابراین وقتی برای خرید به مغازه ها سرمی زنند مطمئنا چشمشان به کتاب های پشت ویترین افتاده، هم به ارزش کتاب پی می برند هم اینکه تبلیغات مرا می بینند و به سراغ کتابخانه ها می آیند. درتبلیغاتم عضویت سراسری و آدرس کتابخانه های عمومی شهرم را معرفی کردم.

 

وی افزود: اولین بار که این طرح را با کشاورزی، صاحب مغازه، مطرح کردم و اهداف اجرای طرح و اینکه می خواهم به عنوان یک جزء ناچیز درترویج فرهنگ کتابخوانی میان همشهریانم سهیم باشم را مطرح کردم، لبخند زد و گفت "هرکاری که از دستم بیاید انجام می دهم" .کتاب های انسان کامل از شهید مطهری، هشت  کتاب سهراب سپهری، علائم و درمان بیماری های گوناگون و آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی را در مغازه لباس فروشی گذاشتم. این مغازه در خیابان اصلی مرودشت در پاساژ امام رضا (ع)، یکی ازپاساژهای معروف شهر واقع شده است.

 

کیانی گفت: وقتی به طلا فروشی رفتم و با آن ها طرحم را در میان گذاشتم خیلی خیلی استقبال کردند و بدون اینکه واکنش منفی داشته باشد و یا حتی بپرسد برای چه؟ با من همکاری کردند؛ البته ناگفته نماند من از ترفند تبلیغاتی برای آن ها صحبت کردم و گفتم چون این یک کار بدیع است بر روی فروش شما هم تاثیردارد. حتی به آن ها گفتم شما و مغازه شما را در سایت و اداره خودمان تبلیغ می کنم. شاید باورتان نشود هدف و انگیزه اصلی من، هم نوع پروری و فرهنگ دوستی بوده است. خدا شاهد است اصلا برایم مهم نبود که بگویند کیانی این کار را انجام داده یا کس دیگری.

 

فرحناز کیانی افزود: در اتوبوس ها و تاکسی ها و جمع های اجتماعی و دوستانه به تبلیغ کتاب وکتابخانه می پردازم تا الان خیلی جواب گرفته ام. احساس می کنم انرژی مثبتی دارم که با حرف افراد را قانع می کنم. کتاب ها دست کمی از طلاها ندارند حتی با ارزشتر هستند. فقط باید طعم شیرین کتاب را به مردم چشاند. در طلافروشی که محل دید و بازدیدخانم ها است، بیشتر می توان تبلیغ کتابخوانی کرد. این طلافروشی به اسم مروارید در خیابان اصلی پاساژ انقلاب واقع شده و کتاب های به نمایش درآمده در آن عبارتند از: گلبرگ زندگی، یک عاشقانه آرام، نامیرا و به فرزندان خود روش فکر کردن بیاموزید.

 

کیانی در خاتمه اعلام کرد: سعی کردم تقریبا درچند زمینه مذهبی، پزشکی، ادبیات، روانشناسی  و روش زندگی اسلامی کتاب ارائه دهم چون این ها موضوعاتی هستند که مردم بیشتر دوست دارند و به نظر من درقدم اول بیشتر مخاطب جذب می کند. قرار شد ماهی یکبار کتاب ها را تعویض کنم . به امید خدا قصد دارم این طرح را در سایر مغازه های شهر نیز اجرا کنم.

 

البته این تمام ماجرا نیست و سیمین رحیمی دیگر کتابدار مرودشتی هم به کار جالبی دست زده است. رحیمی گفت: طبق هماهنگی انجام شده با مراکز درمانی و بیمارستان مرودشت، تبلیغات سامان، معرفی نویسنده و معرفی کتاب در این مراکز آغاز شده و به صورت مستمر ادامه خواهد یافت. در درمانگاه «فرهنگیان» توسط خودم این کار انجام می شود و در بیمارستان، یکی از اعضای فعال که کارمند بیمارستان است برای تداوم این فعالیت اعلام همکاری کرده است. رحیمی هم قصد دارد این فعالیت را در سطح شهر گسترش دهد.