لیزنا (گاهی دو / گاهی نزدیک: 33)، رضا رجبعلی بگلو، دانشجوی دکترای علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد: نرمافزارهای کتابخانهای به عنوان یکی از نظامهای موجود در رابطه با رفع نیازهای اطلاعاتی کاربران شناخته و به نوعی نظام اطلاعاتی محسوب میشوند. نظامی که در کنار سایر نظامها به ارائه خدمات به کاربران میپردازد. این نظامها در طول حیات خود در ایران که از اواخر دهه 1360 ه.ش. به بعد آغاز به کار کردهاند، تلاش داشتهاند از فناوریهای زمان خود در جهت بهبود عملکرد و رفع نیازهای کاربران بهره ببرند. برای نمونه در ابتدای پیدایش این نرمافزارها که سیستم عامل "داس" حاکم بر نرمافزارهای کتابخانهای بود، این نرمافزارها نیز از این سیستم عامل استفاده میکردند. نسخه معروف CDS/ISIS که توسط یونسکو تهیه شد یکی از همین سیستمهای عامل بود. در دهههای بعدی سیستمهای عامل دیگری جایگزین "داس" شدند که هنوز هم مورد استفاده نرمافزارهای کتابخانهای قرار میگیرند. با اینحال، پیدایش عصر دیجیتال که زمینهی مناسبی را برای فراهمآوری منابع اطلاعاتی در قالب الکترونیکی فراهم نمود، باعث ایجاد فرصتی تازه برای ارائه خدمات در قالب کتابخانههای دیجیتالی گردید. گسترش و تنوع منابع اطلاعاتی و شیوههای نوین دسترسی به این منابع باعث شد تا نرمافزارهای کتابخانهای از تحول و پویایی تدریجی برخوردار بوده و با فناوری روز توسعه یابند، بهگونهای که تاکنون نسلهای گوناگونی از این نرمافزارها به بازار ارائه شده است. این تلاشها با گسترش و روزآمدسازی فناوری اطلاعات و فراهم ساختن زمینه بهرهمندی از فناوریهایی از قبیل بارکد و آر.اِف.آی.دی. و رویکردهایی همچون درگاهها[1]، وب 2 و ای.آر.پی.[2]، افزایش کارایی، اثربخشی و بهبود عملکرد سازمانی در کتابخانهها و سایر مراکز اطلاعرسانی را سبب شده است. شاید بتوان تلاشهایی که شرکتهای نرمافزاری در جهت بهبود عملکرد از طریق فناوریهای نوین ارائه میکنند را در قالب پارادایم نظاممحور[3] معرفی و مطرح نمود که در بخش پایانی این سخن بدان پرداخته خواهد شد.
فارغ از توسعه این نرمافزارهای کتابخانهای که در راستای تغییرهای فناورانه صورت گرفته است، پژوهشهایی هم در زمینه این نرمافزارها توسط حرفهمندان، متخصصان و دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی و سایر متخصصان صورت پذیرفته است که به سبب آشنایی بیشتر این متخصصان (به ویژه متخصصان رشته)، به توسعه و بهبود این نرمافزارهای کتابخانهای منجر شده است. فتاحی و پریرخ (1385) در این زمینه معتقدند: "در توسعه و اصلاح اين نرمافزارها، كتابداران نقش عمدهاي داشتند و با ارزيابيهاي نقادانة خود در طول دهة 1370، نقاط قوت و ضعف آنها را به شركتهاي مربوط منعكس ساختند". با پذیرش این نکته که این نرمافزارها با وجود همکاری و بیان نظرات و دیدگاههای متخصصان رشته (حداقل در آغاز پیدایش این نرمافزارها) توانستهاند به تحول و پویایی خود ادامه دهند، میتوان نقش متخصصان را در این زمینه تأثیرگذار دانست. با این حال پژوهشهای بسیاری هم در قالب پایاننامه یا رساله، طرح پژوهشی و یا پروژههای همکاری برای توسعه این نرمافزارها صورت پذیرفته است. یکی از اولین پژوهشها را غائبی (1372) در قالب پایاننامهی کارشناسی ارشد خود انجام داد. پس از وی نیز پژوهشهای بسیاری طی این دو دهه انجام شده است که به نوعی تلاش داشتهاند در جهت بهبود این نرمافزارها گامهایی رو به جلو بردارند. با این حال به نظر میرسد نقصهایی را هم بر این پژوهشها میتوان وارد دانست که با تأکید بر جنبههای ظاهری و سطحی (و نه بنیانی) نرمافزارها را مورد بررسی قرار دادهاند. اکنون این مطالعات مشمول مرور زمان شده و با روزآمدسازی نرمافزارها نمیتوان اثر این پژوهشها را در بهبود عملکرد نرمافزارها پررنگ دانست. شاید بتوان برخی از این نقصها را در قالب موارد زیر مطرح کرد:
با اینحال به نظر میرسد تلاش برای تدوین پژوهشهایی نوین در این زمینه بیش از پیش احساس میشود چرا که بهرهمندی از فناوریهای نوین در این نرمافزارها ممکن است (حداقل برای طراحان این نرمافزارها) زمینه ایجاد نوعی بینیازی نسبت به پژوهشهای حرفهمندان و متخصصان را فراهم نماید و در نتیجه باعث دور شدن این نظامها از عملکردهای حیاتی مرتبط با کاربران و رفع نیازهای اساسی آنان گردد. البته شرکتهای نرمافزاری در ایران نیز با برگزاری برخی نشستها و همایشهای مشترک، زمینه تعامل با حرفهمندان و متخصصان، بویژه افراد صاحب تجربه را در جهت بهرهگیری مناسبتر از این تجربهها فراهم نموده اند که این فعالیتها را میتوان از نیمه دوم دهه 1380 بیش از گذشته مشاهده کرد. شاید بتوان رویکرد تعاملی شرکتها، پژوهشگران، و کاربران را در طراحی این نظامهای اطلاعاتی در قالب پارادایم کاربرمحور[4] معرفی کرد.
اما آنچه تقابل، تعامل یا همافزایی شرکتهای نرمافزاری و حرفهمندان، پژوهشگران و کاربران را بیش از پیش نمایان میسازد، میتواند در بستر تحولاتی معرفی گردد که تغییر پارادایم اجازه ظهور آن را فراهم میسازد. آنچه پیش از نظامهای اطلاعاتی و نرمافزارهای کتابخانهای کنونی وجود داشت، بر غالب پارادایم نظاممدار شکل میگرفت که در آن، هرآنچه یک شرکت از خواستهها و نیازمندیهای کاربران منابع اطلاعاتی تصور میکرد در قالب فناوریهای موجود تهیه و تدارک میدید و ارائه میکرد. با وجود تلاش شرکتهای نرمافزاری به سوی استفاده از فناوریهای نوین، خلاء موجود در زمینه کاربرمداری که دغدغه اساسی حرفهمندان و کاربران بود، مرتفع نمیشد. شاید بتوان این پارادایم را در قالب شیوه تفکر "تقابلی" طراحان نرمافزارها با حرفهمندان، پژوهشگران و کاربران نامگذاری کرد. پس آن پارادایم کاربرمحور شکل گرفت که کاربران و نیازهای آنها اساس طراحی و تدوین نرمافزارها در نظر گرفته میشد. با وجود پژوهشهایی که از دیدگاه کاربران و نیازهای آنها در طراحی این نظامها انجام میشد، باز هم عدم یکپارچگی نیازهای کاربران با نرمافزارهای کتابخانهای به چشم میخورد که نشان از ضعفهایی است که در این پارادایم وجود دارد. این نوع پارادایم را میتوان شیوه تفکر "تعاملی" طراحان نرمافزارها با حرفهمندان، پژوهشگران و کاربران دانست. به نظر میرسد این پارادایم نیز در حال تغییر بوده یا حداقل به تحولی بنیادین در پیگیری روند تکامل نیازمند است. شاید بتوان دورهی بعدی را پارادایم "همافزایی" لقب داد که در آن کاربر، اساس خلق و طراحی نظامهای اطلاعاتی محسوب میشود. چرا که اوست که بایستی بگوید: "من دوست دارم، انتظار دارم، نیاز دارم و ... نرمافزار کتابخانهای اینگونه طراحی گردد". بر این اساس شاید بتوان گفت بایستی نظامی از نو طراحی کرد که همه اجزای آن را کاربران با استفاده از رویکردی "همافزا" پیشنهاد میدهند. شاید بتوان این دیدگاه را که بر اساس دیدگاههای نوآوری است، جایگزین دو پارادایم پیشین دانست و زمینه بهبود اساسی در خدمات به کاربران منابع اطلاعاتی فراهم گردد. آنچه میتوان در زمینه تقابل، تعامل و همافزایی شرکتها و طراحان نرمافزارهای کتابخانهای در برابر پژوهشگران، متخصصان و کاربران پیشنهاد داد، رویکرد سوم است که راه را به سوی طراحی نرمافزارهای نوین مبتنی بر نیازهای واقعی و اساسی کاربران باز مینماید. از همین رو نقش پژوهشگران و متخصصان رشته نیز در این زمینه تغییراتی به خود میبیند که در نتیجه بایستی در پژوهشهای آینده مورد توجه قرار بگیرد.
منابع
[1] Portals
[2] ERP (Enterprise Resource Planning)
[3] System-Centered Paradigm
[4] User-Centered Paradigm