وایبریسم: دزد بی چراغ زمان و کتاب

 

 

(لیزنا، گاهی دور/گاهی نزدیک ۱۳5): محسن حاجی زین‌العابدینی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی؛

 

قدیم‌ها می‌گفتند تخمه زن را بی‌شوهر می‌کند، اما اخیرا آن را اصلاح و امروزین کرده‌اند و می‌گویند "وایبر، زن را بی‌شوهر می‌کند". پشت این ضرب‌المثل طنزآلود حقیقتی نهفته که به نقش و تحولی که رسانه‌های اجتماعی در زندگی امروز بشر به ویژه کشور ما ایفا می‌کنند، به درستی اشاره می‌کند. لازم به توضیح است که اگرچه در حال حاضر وایبر چندان رونقی ندارد اما مثل ساسی مانکن که نماد موسیقی رپ شده و عامه مردم همه موسیقی‌های رپ امروزی را ساسی مانکنی می‌خوانند یا سانتافه که نماد ماشین‌های شاسی بلند شده، وایبر نیز نماد شبکه‌های اجتماعی شده وگرنه برنامه‌هایی مانند: تلگرام، واتس آپ، لاین و .... در حال حاضر با استقبال و استفاده بیشتری از وایبر مواجه شده‌اند.  

 

استفاده معقول از شبکه‌های اجتماعی[1] فی نفسه اشکالی ندارد و در خیلی از مواقع باعث رشد و توسعه ذهنی انسان‌ها هم می‌شود؛ چرا که با جذابیتهای فراوانی که دارند باعث آشنایی و توجه مردمِ عادی و بیگانه با گزین‌گویه‌های بزرگان، آثار هنری، مسائل اجتماعی و.. می‌شوند. این مطالب که در حجمی وسیع پخش شده و مورد استفاده قرار می‌گیرند، نقش تخلیه‌خانه روح و جان را نیز به نوعی انجام می‌دهند و به ویژه مطالب طنزآمیز آنها، برای جوامع غم‌بنیاد و خسته می‌تواند مفید فایده باشد. در باب مزایا و نقش شبکه‌های اجتماعی مطالب زیادی نوشته شده است که با جستجویی ساده می توان تعداد زیادی از آنها را به دست آورد و ما هم همه آن مزایا را دربست قبول داریم. اما مشکل عمده از زمانی آغاز می‌شود که حضور چنین رسانه‌هایی سرمنشاء رفتارهای نادرست می‌شود.

 

در گذشته‌های نه چندان دور، یعنی زمانی که هنوز رسانه‌های خانگی چون تلوزیون و ... اینقدر فراگیر نشده بود، وقتی آدم‌ها از کار روزانه فراغت می‌یافتند و در نظر داشتند که شبهای زندگی، به ویژه شبهای طولانی زمستانی را به طریقی سالم سپری کنند، اشاره‌ای می‌کردند به بچه باسواد فامیل یا سوادداری  قدیمی که شاهنامه، دیوان حافظ یا کتابی دیگر را از روی طاقچه بردارند و حاضران لحظاتی را در دنیای زیبای مطالب کتاب و خواندنی‌ها و شنیدنی‌های آن سیر می‌کردند.

 

اما حالا اگر تک و توک گردهم آمدن، مهمانی یا شب نشینی اتفاق بیافتد، اغلب حاضران چنان عمیق در گوشی‌های خود به کند و کاو مشغولند که زمان و مکان را به فراموشی می سپارند و حتما شما هم شاهد چنین صحنه‌هایی بوده‌اید. اولین چیزی که در مهمانی های جدید از صاحب خانه طلب می کنند رمز وای فای است و حتی شاهد بوده‌ام که بچه‌ها یکی از معیارهای انتخاب جایی برای مهمانی رفتن را داشتن یا نداشتن وای فای و اینترنت می دانند. حتی شاهد بوده‌ایم که آدمهای درون همان مهمانی در فاصله یک متری هم نشسته‌اند و به جای صحبت رو در رو و زنده با هم، از طریق شبکه‌های اجتماعی با هم چت و پیام رد و بدل می‌کنند. گویی آدمها از گفتگوی رو در رو با هم شرم دارند و چنین شبکه‌هایی همچون نقابی نامرئی، خجالت را از آنها میزدایند و امکان گفتگو را برایشان فراهم می آورند. در چنین شرایطی، آدمها بیشتر و بیشتر در تنهایی و فردگرایی خود غرق می‌شوند و مشکلات روحی روانی –که امروزه نمونه‌های فراوانی از آن را شاهدیم- دانه به دانه رخ می نماید و آدمها را درگیر خود می‌کند.

 

همانگونه که عرض کردم، بنده منکر مزایا و جذابیت شبکه‌های اجتماعی نیستم اما نمی‌شود به این سادگی از کنار صدمات و اشکالات آن گذشت. آسیبهایی که اینگونه شبکه‌ها در پی دارند فراوان است اما 10 مورد از مهمترین‌های آن، که نقش و تاثیر بیشتری بر دوری مردم از کتاب دارند را در اینجا ذکر می‌کنیم و معرفی و فهرست کردن بقیه را به شما وا می گذاریم:

 

  1. وقت‌کشی: اولین صدمه شبکه‌های اجتماعی، وقت گیر بودن آنها است. زمان، که گفته می‌شود طلا است و قابل بازگشت نیست، به راحتی مورد بی توجهی قرار گرفته و ساعتها و دقایق فراوانی از آن صرف چت و ارسال پیامهای مختلف در بین گروه‌های متنوع و فراوان شبکه‌ها از دست می رود.
  2. تنبلی ذهنی: این شبکه‌ها، به ویژه در کشور ما، وسیله‌ای برای سرگرمی و تفریح به شمار می آیند و ذهن را به تنبلی می‌کشانند. زیرا اساسا انسانها گرایش ذاتی به تنبلی و خوش گذرانی دارند و اگر چنین ابزار جذابی هم در اختیار آنها قرار بگیرد، به راحتی می توانند ساعتها ذهن را در اختیار آن بگذارند. این در حالی است که اگر ذهن، کار جدی نکند به مرور زمان به تنبلی کشیده شده و کارآیی خود را از دست می دهد و زمینه مشکلاتی مانند آلزایمر را فراهم می آورد.  برای همین است که دائم تاکید می‌شود باید کارهای فکری و ذهنی برای خود بیافرینید و این سه چیز را حتما دریابید که باعث تقویت و کیفیت ذهن می‌شود: ریاضیات، فلسفه، شطرنج.
  3. اعتیاد شبکه‌ای: واژه‌هایی مانند "وبولیک" یا "نو موفوبیا" یا "نتولیک"، اصطلاحات نوظهوری هستند که به دلیل عوارض و مشکلات ناشی از استفاده بیش از حد از شبکه و تلفنهای همراه به وجود آمده‌اند. شبکه‌های اجتماعی، وابستگی ذهنی کاذبی را پدید می آورند که علائم و رفتارهایی شببه معتادان به مواد افیونی را در پی دارند و فرد نمی تواند مدتی بدون آنها به سر ببرد. در چنین شرایطی فرد از هر لحظه، حتی چند ثانیه پشت چراغ قرمز، استفاده می‌کند که به شبکه‌ها و گروه‌هایی که عضو است سر بزند و اگر چنین دسترسی برایش فراهم نباشد عوارض و نشانه‌هایی از نگرانی و اضطراب در او پدیدار می‌شود.
  4. عادت به تفریح و سرگرمی: استفاده از شبکه‌های اجتماعی که اغلب مبنای تفریح و سرگرمی دارند، به مرور زمان این اعتقاد کاذب را به وجود می آورد که اینها هم جزئی از زندگی هستند و کاری جدی به شمار می آیند؛ در این حالت ذهن خودش را با اعتقاد کاذب به تفریح و سرگرمی تطبیق داده و جدایی از آن را سخت می داند و فرد به مرور زمان از کارهای جدی فاصله گرفته و توانایی چنین کاری در او رو به ضعف می‌گذارد.
  5. سطحی شدن: در شبکه‌های اجتماعی شاهد ارسال گزین گویه‌هایی از کلام بزرگان یا داستانهای عبرت‌آموز یا روانشناختی و ... هستیم که در نگاه اولیه به نظر می رسد یادگیری در پی دارد، اما به دلیل خاصیت "فرار و موقتی" که شبکه‌ها و محیطهای مجازی دارند، مطالب به همان سرعتی که می آیند، به فراموشی سپرده می‌شوند و از عمقی برخوردار نیستند. چرا که در مطالعه عمیق یک کتاب یا مقاله، ریشه و سوابق موضوع مورد کند و کاو قرار گرفته و نتایج آن تحلیل می‌شود و ذهن را به عمق مطالب می‌کشاند، در حالی که در مطالب شبکه‌ای، به خاطر خاصیت خلاصه گویی، فرصت پرداختن به عمق نیست و از سوی دیگر کسی چندان به عمیق بودن مطالب نمی اندیشد و نمی پردازد. 
  6. هرج و مرج استنادی: بارها شاهد بوده‌ایم که گفته یا نوشته‌ای در شبکه‌ها و گروه‌ها ارسال می‌شود و هر بار نام یکی از بزرگان را با خود به همراه دارد. این امر چنان رایج و طبیعی شده که دیگر کسی به گوینده توجه نمی‌کند و به مرور زمان فراموش می‌شود که بالاخره این گفته متعلق به چه کسی بوده است. حتی تناقضهای آشکاری در این زمینه دیده می‌شود به طوری که مطلبی طنز را به انیشتین منسوب می‌کنند و مطلبی جدی و علمی در زمینه فیزیک را جرج برنارد شاو.
  7. حساسیت‌زدایی: برخی از مسائل عاطفی، اجتماعی یا شخصی وجود دارند که ارزش و اهمیت آنها و تاثیرگذاریشان، در حساسیتی که آدمها به آن دارند نهفته است. اما تکرار بیش از حد و روزمره کردن آنها باعث می‌شود که چنین حساسیت‌هایی از بین رفته و آن ارزش و اهمیت رنگ ببازد. مثلا شعری زیبا از سهراب یا نقاشیی دلربا از کلود مونه یا موسیقی دلنشین از جواد معروفی، اگر در موقعیتی مناسب شنیده یا دیده شوند، باعث تازگی و طراوت روح می‌شوند اما تکرار بیش از حد آنها، دیگر آن حساسیت و التفات را از بین برده و باعث می‌شود که فرد تا به آن مطلب می‌رسد به دلیل تکراری بودن و دیدن بیش از حد، توجهی نکرده و به مرور زمان حس زیبایی شناختی افراد، افول نماید.
  8. سرخوردگی و کلافگی: با توجه به مطالبی که در بالا گفته شد مثل سطحی بودن مطالب، گرایش به تفریح، بی استنادی، عمیق نبودن، اعتیاد و ...، به مرور زمان، وقتی که فرد به ارزیابی رفتار و زندگی خود می پردازد متوجه می‌شود که ساعت‌ها از وقت و پول خود را صرف کاری کرده که عایدی چندانی در پی نداشته است و چیز زیادی هم از آن یاد نگرفته و نیاندوخته است. به همین دلیل، به مرور سرخوردگی و احساس پوچی به او دست می‌دهد و چون اعتیاد شدید هم پیش آمده و این زندگی مجازی را همسنگ زندگی واقعی خود کرده و از سویی دیگر، ارزش‌ها و دستاوردهایی هم از این محیط عاید او نمی‌شود، مشکلاتی پیدا می‌کند که افسردگی، جمع‌گریزی و پوچ‌گرایی را در پی دارد.
  9. مشکلات جسمی: نتایج پژوهشی که در همین شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود، نشان می‌داد وقتی فرد در حال کار کردن با موبایل است و گردن او به حال خمیده به سمت پائین است نزدیک به 60 کیلوگرم فشار به گردن وارد می‌شود و این سرمنشاء بیماری‌های خطرناکی چون آرتروز و مشکلات اسکلتی و استخوانی است. استفاده طولانی مدت از شبکه‌های اجتماعی - به ویژه شبکه‌های موبایلی- که اکنون رایج است و برآمده از جذابیت این شبکه‌هاست، عاملی برای صدمه زدن به تمامی اندام‌های بدن است. در چنین استفاده‌ای تقریبا تمامی اعضای بدن درگیر می‌شوند و مشکلاتی برای آنها پیش خواهد آمد. اما اندام‌هایی که بیش از سایر اندام‌ها در معرض خطر هستند عبارتند از: چشمها، گردن، انگشتان، کمر، کلیه. چشم‌ها مدت زیادی خیره به صفحه می‌مانند و به دلیل عدم پلک زدن دچار عارضه خشکی چشم می‌شوند. کمر و گردن به دلیل نشستن ناصحیح، مشکلات آرتروز، کجی استخوان و دیسک کمر پیدا می‌کنند. انگشتان، به دلیل استفاده بیش از حد از انگشت اشاره و بالا و پائین کردن صفحه و تایپ کردن و حالت نامناسب سایر انگشتان دچار التهاب و آرتروز می‌شوند. باز به دلیل نشستن طولانی مدت و غافل شدن از اجابت مزاج، کلیه‌ها دچار عفونت و مشکلات حاشیه‌ای دیگر می‌شوند. همانطور که ذکر شد، عوارض جسمانی استفاده از شبکه‌ها به مراتب بیشتر از اینها و شامل همه اندام‌ها است ولی این اندام‌ها بیشتر از بقیه در معرض آسیب هستند.
  10. تاثیر بر کتابخوانی: علاوه بر تمامی مشکلات ذکر شده در بالا، تاثیر بر کتابخوانی و کاهش مقدار مطالعه، یک آسیب جدی است که نه تنها به روح و مغز یک فرد آسیب می‌زند که به پیکره اجتماع نیز آسیب جدی وارد می‌آورد. چرا که، جامعه‌ای که به جای مطالعه کتابهای عمیق و مفید، به سطحی‌نگری و وقت‌کشی روی بیاورد، قطعا جامعه‌ای خلاق و پویا نخواهد بود و از پس مشکلات جدی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی – آن هم در دنیای پیچیده کنوی- بر نخواهد آمد. حتی، این وضعیت بر فناوری‌های هم نسل شبکه‌های اجتماعی مانند وبلاگها که هر دو از نسل وب 2 هستند نیز تاثیر گذاشته است. به طوری که وبلاگها که روزگاری نه چندان دور از اقبال زیادی برخوردار بوده و مورد مطالعه جدی قرار می‌گرفتند و صد البته مطالب خوب و ماندگاری هم در آنها منتشر می‌شد، اکنون جایگاه خود را تقریبا از دست داده و چندان مورد توجه نیستند. برخی از مشکلات ذکر شده مستقیما بر مطالعه و کتابخوانی تاثیر می‌گذارند مانند: اتلاف وقت، تفریح و سرگرمی زیاد و برخی دیگر به صورت غیرمستقیم بر آن موثر هستند، مانند: تنبلی ذهنی، حساسیت‌زدایی علمی و مشکلات جسمی.

 

چنانکه ذکر شد، هر پدیده جدیدی مبتنی بر مقتضیات و با توجه به کشش و گرایش جامعه پدید آمده و رایج می‌شود و قطعا کارکردهای مفید و موثری از آنها مد نظر است. اما، استفاده ناصحیح، ناآگاهانه و افراطی از آنها، سرمنشاء معضلاتی است که به هیچ وجه مقصود نظر طراحان و سازندگان نبوده است.

 

لازم به توضیح است که علائم و مشکلات بالا مربوط به زمانی است که استفاده پاک از شبکه‌ها به عمل بیاید و مسائل انحرافی در بین نباشد. اگر پای مسائل انحرافی و ضد اخلاقی به میان بیاید که مشکلات به مراتب بیشتر و پیچیده تر می‌شود.

 

مساله حذف چنین فناوری‌هایی به هیچ وجه راه حل مساله نیست. بلکه، آگاهی بخشی، آموزش، فرهنگ‌سازی و رسیدن به بلوغ فکری برای استفاده از این موهبت‌های قرن بیست و یکم، نسخه‌ای است که می‌تواند تهدید کنونی در این حوزه را به فرصتی برای خلاقیت و بالندگی در آینده بدل کند.

 



[1] . در این نوشته تاکید بر روی شبکه های اجتماعی موبایلی است.