توصیه هایی برای خوب زیستن  در محیط کار به ویژه کتابخانه

 (لیزنا: گاهی دور گاهی نزدیک ۲۱2): سید کاظم حافظیان رضوی، کتابدار: در یکی از شبکه های ماهواره ای، در یک برنامه فرهنگی، گزارشی از تلاش دو خانم کتابدار کنیایی پخش می شد که با همتی جانانه برای بازسازی کتابخانهای در نایروبی با قدمتی حدود یکصد سال کار میکردند. این باز سازی نه تنها شامل بهسازی وضعیت ظاهری میشد بلکه فهرستنویسی و سازماندهی مجدد تمام کتابها بعد از یک وجین اساسی را نیز دربر میگرفت. دو کتابخانهی دیگر هم در دستور کار آنها بود. بخشی از بودجه این اقدام فرهنگی اجتماعی بوسیله مردم  از طریق جذب کمکهای مردمی و بخشی توسط شورای شهر تامین میشد.

این کتابداران و همه آنها که در این بازسازی و راه اندازی مجدد  همکاری و شرکت دارند، شدیدا معتقدند که فضا و محیط کتابخانه در آرامش بخشی اجتماعی و یادگیری، اثری ماندگار دارد و خانواده ها باید حضور در چنین مکانی را مغتنتم شمارند و فرزندان خود را به کتابخانه بیاورند تا مطالعه را در چنین مکانی تجربه کنند و لذت خواندن در کتابخانه را در کنار حضور بزرگترها بچشند. از طرفی علاقهمندان به پژوهش، آرامشی را که در کتابخانه دارند درکمتر فضایی، برایشان فراهم است. از منظری دیگر بدون شک در کشوری همچون کنیا و مانند آن، پرداخت هزینه خرید کتاب و منابع دیگر شاید برای همگان میسر نباشد و در سبد خانوادهها کتاب بدلیل نداشتن وسع مالی هنوز به عنوان یک ضرورت جایگاهی نداشته باشد تحسین برانگیز بوده و شاید برای ما کتابداران بویژه نسل جدید محصلین و دانشجویان علم اطاعات و دانش شناسی که بیشتر وقت خواندن خود را در دنیای مجازی و با ابزار الکترونیکی سیر میکنیم و به نوعی در این فضا اغوا شده ایم، تلاش و کار کتابداران کنیایی تعحب برانگیز باشد،که واقعا در این روزگار چرا؟

تمام تلاش عاشقانه و شرافتمندانه کتابداران کنیایی و دیگر کتابدارانی که در هر کجای این عالم خاک به تاسیس و راه اندازی کتابخانهها مشغولند، میتواند با حضور کتابدارانی از نوع "باری به هر جهتی" هر چه بافتهاند پنبه شود. زیرا کتابداران، همانگونه که درکلاسهای اخلاق حرفهای کتابداری تاکید می شود، اول باید عاشق باشند، و برای برقراری ارتباطی عاشقانه در محیط کار بین خود، مراجعه کننده و کتابها یا مجموعه، مهارتهای ارتباطی را یاد بگیرند و با برقراری یک ارتباط درست از سرمایهای که قیمت آن را به هیچ وجه نمیتوان تعیین کرد نهایت بهره مندی و بهره وری را حاصل نمایند. بدیهی است این ارتباط جنبهها و ابعاد گوناگون دارد و اثرات پایدار در توسعه فرهنگی.

تمام آنچه در طول سالهای خدمت حقیر در کتابخانهها برایم به یادگار مانده است و واقعا بیان و نگاشتن خاطراتش "مثنوی هفتاد من" خواهد شد، در پرتو ارتباط درست با مراجعه کنندگان بوده است. امروز که از چهل و اندی سال از عمر حرفهای مستمرم میگذرد، لذت یادآوریش دلم را میگشاید.

مهم نیست که شما در یک کتابخانه عمومی روستایی یا در یک کتابخانه دانشگاهی خدمت کرده باشید، یا خدمت میکنید، مهم این است که در این مکان مقدس چقدر برای مراجعهکنندگان و رفع نیازشان اهتمام میورزیم. باور کنید تمام آنچه دراختیار ابواب جمعی یک کتابخانه است برای ارائه خدماتی است که از آن با نام "کتابداری" درادبیات رشته و حرفه یاد میشود.

به هر حال دوست دارم در روزگار برهوت دانشگاهی که تبلور آن گاها در مقابل دانشگاه تهران و گذر کتابفروشیها دیده میشود، یعنی ".... پایان نامه، مقاله،‌ISI، و ..." باز هم به مقدمات حرفهای و عملی پایدار باشم و بپردازم، چرا که شدیدا اعتقاد دارم هنوز در بازار خریدار دارد، مولانا و شمس می خواهند که در این بازار یکدگر را ملاقات کنند و آنگاه جرقه آتش در خرقه معنویت بیافکنند تا شوری عاشقانه حاصل آید.

این مقدمه بدان دلیل آوردم که می خواهم به معرفی اثری خوب در آموزش مهارتهای ارتباطی کتابداران بپردازم. 

مهارتهای ارتباطی برای کتابداران:

چهل و پنج سال است که به طور مستمر در حوزه کتابداری به خواندن، درس دادن کارکردن یا هر سه باهم یا جدا جدا اشتغال دارم. همه آنچه را به علاقهمندان و حرفه مندان رشته کتابداری در ارتباط با برقراری رابطهای درست با مراجعه کنندگان و همچنین همکاران باید توصیه کرد، درکتاب مهارتهای ارتباطی برای کتابداران نوشته ابراهیم افشار که خود تحصیل کرده و کارکرده حرفه است دیدم و خواندم. نویسنده باتوجه به دیگر آثاری که از وی در گذشته انتشار یافته توانایی نوشتن و ترجمه مطالب به زبان و قلمی علمی و گاها" پیچیده را دارد ولی در این اثر آموزشی، بسیار روان و ساده راهکارها، پیشنهادها و دستورالعملهای اجرایی و رفتاری را بیان کرده است. از نظر محتوا، تقریبا میتوان مدعی شد از نقطه نظر مهارت ارتباطی در محیط کار به ویژه کتابخانه، هیچ موردی مغفول نمانده و بدلیل سوابق کاری و تجربه نویسنده، همه آنچه در متن آمده حاصل باورهایی است که وی در عمل به آنها رسیده است و در دنیای ذهنی و خیالی او شکل نگرفته است.

تا آنجا که نگارندهی این سطور اطلاع دارد، افشار نه تنها بخش زیادی از اثر خود را در کلاسهای آموزشی به بحث گذاشته است، چه دانشجویان دردانشگاهها و چه با کتابداران در ارگاههای آموزشی ضمن خدمت، چه در داخل و چه در خارج، بلکه آنچه توصیه میکند خود به نوعی در محیط بصورت عملی به اجرا درآورده و حاصل کار را بطور ملموس درک کرده است. 

ناقد خود سالهاست که ضرورتهای ارتباطات درست و رعایت اصول رفتاری کتابداران را در کلاسهای دانشگاه و کارگاههای آموزشی به عنوان رموز موفقیت در کار مورد تاکید داشته و حالا شاهد اهتمام دانشورزی حرفه ای و تحصیلکرده و با تجربه در این زمینه است، یعنی مهارتهایی که یک کتابدار و اطلاع رسان باید بداند.

کتاب دارای شش فصل است که در فصل یکم با عنوان: "چرا مهارتهای ارتباطی" به بیان ضرورت این مهارتها در حرفه ها، به ویژه کتابداری و اطلاع رسانی میپردازد. در فصل دوم با پرداختن به : "مهارتهای غیر کلامی" و توجه به زبان بدن و اهمیت ارتباطهای رو در رو  به همه ابعاد و جنبه های این نوع مهارت اشاره می نماید و شاهد مثالهایی را ارائه میکند.

در سومین فصل به صورتی منطقی در ساختار کتاب به : "مهارتهای کلامی" از دو منظر 1) گوش دادن و 2) سخن گفتن میپردازد. در این رابطه توصیههایی را با دقت در اختیار کتابداران میگذارد که هر  کدام به نحوی در برقراری یک ارتباط صحیح و موجه با طرف مقابل ایفاء نقش مینمایند و در محیط کتابخانه که باید فضایی سرشار از یادگیری و دانستن باشد پرتو افشانی میکنند.

در فصل چهارم با عنوان: "مهارتها در موقعیتهای دشورا: شکایت و خشم" پرداخته می شود، به جنبهای نظر دارد که بدون شک در هر محیط تعاملی انسان با انسان گریز ناپذیر است. در آغاز این فصل مینویسد: " هر کس که درنقطه خدمت به ارباب رجوع کار میکند، سرانجام روزی فرا می رسد که سر و کارش با مراجعه کننده ناراضی میافتد. این مواجهه چیزی است که نام "موقعیت دشوار" بر آن میگذاریم" (ص 75 کتاب). آنگاه در ادامه با توجه به دانش و تجربه خود به راهکارهایی که می تواند به بهبود و حل فضای دشورا کمک کند و کتابداران باید از آن تکنیکها و تاکتیکها برای دستیابی به فضای مناسب بهره بگیرند، بند به بند قفل مشکلات را در این فصل میگشاید. 

عنوان و موضوع فصل پنجم کتاب مهارتی است که هر کس به محیط دانشگاهی پای می گذارد باید در آموختن و یادگیری آن کوتاهی و قصور ننماید، یعنی: "مهارتهای نوشتاری" به عنوان یک ضرورت درحرفه کتابداری، و صد البته نویسنده در این مبحث روی سخنش با حرفهمندان کتابدار و اطلاع رسان است.

آخرین فصل کتاب به : " ترویج و آگاهی رسانی" به مردم اختصاص دارد. نویسنده به حق مینویسد: آگاهی رسانی به مردم در مورد کتابخانه می تواند به بهرهبرداری بهتر و بیشتر از منابعی منجر شود که صرف راهاندازی و اداره کتابخانه شده است و ما را به تحقق ارزشهای حرفهایمان نزدیکتر کند. این ابتکارها در عین حال میتواند به بالا رفتن منزلت و جایگاه کتابدار در جامعه نیز کمک کند. طبعا آگاهی رسانی موثر دو پیش شرط دارد: 1) مردم را قانع کند کتابخانه چیزی برای ارائه به آنان دارد؛ 2) وقتی به کتابخانه رجوع کردند واقعا آن چیزها وجود داشته باشد و در اختیارشان گذاشته شود (ص 133 کتاب).

در این فصل به همه انواع ابزارها و تدوین آنها برای آگاهی رسانی و ترویج میپردازد و آنچه را با هر امکان یا محدودیتی که شدنی است توصیه می کند. یک نمونه از ساختار "رزومه" نیز در پیوست میآورد. پایان بخش کتاب "نمایه" ای است که بیشتر به موضوعها توجه دارد.

اما در ادامه باید اشاره کرد برخی از صفحات کتاب با توجه به متن و محتوا مزین به کاریکاتورهایی است که فضا را دلپذیر میکند و باید گله مند باشم از اینکه در هیچ نقطه از کتاب نام کاریکاتوریست را ندیدم.

پایان هر فصل به شیوه کتابهای درسی با عنوان: "برای مطالعه بیشتر" به کتابها و مقالاتی ارجاع داده شده است، ولی فاقد چند پرسش کلیدی ازمتن است. این کار به چالش ذهن درباره محتوای خوانده شده کمک میکند، البته در آموزش.

در نهایت باید گفت، کتاب از مهندسی خوبی برخوردار است. قطع مناسب، صفحهآرائی خوب، حروف قابل، فصل بندی کاربردی و جلد و طرح خوب به جنبه های مثبت کتاب افزوده است.

به عنوان یک کتابدار و معلم مطالعه کتاب را به کتابداران توصیه می کنم و برای قرارگرفتن کتاب در سیاهه منابع درسی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاهها تاکید دارم.

نیاوران کاظم حافظیان رضوی      مرداد 1397