کتابخانه عمومی فضای اجتماعی مدرن

 (لیزنا: گاهی دور گاهی نزدیک ۲۱7): نصرت اله امیری خواه، کتابدار کتابخانه‌های عمومی لرستان:  کتابخانه عمومی فضای اجتماعی مدرن فلسفه وجودی سازمان ها و نهادهای اجتماعی کارکردهای آشکاری است که بر عهده دارند. البته بر سازمان ها علاوه بر کارکردهای آشکار خود، کارکردهای دیگری مترتب است که به آن کار کرد پنهان می گویند. کارکرد آشکار نهادی مانند آموزش و پرورش "فرهنگ پذیری" و"جامعه پذیر کردن" افراد است و در ضمن این کار کرد (آشکار)، کارکردهای(پنهان) دیگری مانند ایجاد اشتغال، تحرک طبقاتی، نوآوری و تغییر در جامعه را نیز به وجود می آورد. کتابخانه هم به عنوان یک نهاد اجتماعی علاوه بر ارتقاء دانش عمومی، گسترش فرهنگ کتاب خوانی و... که به عنوان اهداف یا کارکردهای رسمی (آشکار) آن بیان شده است دارای کارکردهای نوظهوری است که آن را از یک فضای دربسته فرهنگی به یک فضای اجتماعی تبدیل می نماید.

طبق آمارهای ارایه شده، حدود سه درصد جمعیت کشور عضو کتابخانه های عمومی و مشارکتی کشور هستند. از این سه درصد، حدود یک درصد عضو فعال هستند(عضو فعال، به معنای عضوی است که در بازه زمانی کوتاه مدت سابقه امانت گرفتن کتابی را داشته باشد) و مابقی افرادی که به عضویت کتابخانه های عمومی در آمده اند (2 درصد جمعیت کشور) از خدمات جانبی کتابخانه های عمومی استفاده می نمایند.

از حدود دو درصد جمعیت کشور که عضو غیرفعال کتابخانه های عمومی هستند، بخش عمده ای از آن اعضائی هستند، که از سالن-های مطالعه استفاده می کنند. اعضائی که غالبا افراد پشت کنکوری (کارشناسی یا تحصیلات تکمیلی) هستند و در ساعات کاری کتابخانه بصورت مرتب در کتابخانه حضور دارند.

اعضاء فوق الذکر در خلال این حضور و در تایم های استراحت با فراغ بال، با همنسلان خود به گفت و گو درباره مسائل مختلف درسی و غیردرسی می پردازند. گفت و گوهای کوتاه مدت و بعضا بلند مدت و البته مکرر!! که نشان دهنده اهمیت و جذابیت، این فضای گفت و گوئی است. عدم حساسیت به زمان و فراغ بالی در گفت و گوهای مشترک بین اعضاء، نکته کلیدی در تحلیل این کارکرد جدید کتابخانه ها، یعنی استفاده اعضاء از خدمات و فضاهای جانبی کتابخانه، بدون به امانت گرفتن کتاب در طول عضویت است.

در ادامه به زوایایی از علل این چرخش فرهنگی در نحوه استفاده از کتابخانه های عمومی اشاره می شود.

با کمرنگ شدن نقش کنکور (برای بخش زیادی از اعضا و خانواده ها)، کاهش رقابت در بین دانش آموزان (بواسطه صندلی های خالی فراوان در دانشگاه های آزاد و دولتی و علمی کاربردی و ...) کوچک شدن بعد خانواده، تغییر در ارزش ها و ساختار خانواده، فقدان یا ضعف نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد (با کارکرد ایجاد همگرایی بین افراد)، گسترش ارزش های فرد گرایانه و... اعضاء حضور در کتابخانه را نه به عنوان یک الزام و حتی نه به عنوان حضور در یک فضای رقابتی یا فرهنگی صرف، بلکه به عنوان یک تجربه جدید، تجربه ای آرامش بخش و از جنس خود می یابند و با تشکیل گعده های دوستانه و در گفت و شنفت های داوطلبانه و هر روزه، به دنبال فهم یا فهم های مشترک از انسان، اجتماع، هستی، مد و نوگرایی، ظاهر آرایی، تناسب بدنی و... هستند و می کوشند فرهنگ خاص خود را تولید و بازتولید نمایند.

با توجه به نکات فوق مبنی بر تغییر ارزش ها و ساختارهای اجتماعی و استفاده بخش عمده ای از اعضاء از خدمات جانبی کتابخانه-های عمومی می توان ادعا کرد کارکرد غالب، کتابخانه¬های عمومی در یک دگردیسی تغییر یافته است. به بیان دیگر نحوه استفاده و بهره مندی اعضاء از کتابخانه عمومی تغییر کرده است و کتابخانه عمومی به یک فضای "گفت و گوئی" و فضایی برای "مفاهمه" تبدیل شده است. کتابخانه عمومی به فضائی برای دیدن و دیده شدن تبدیل شده است. کتابخانه عمومی به فضایی برای تمرین صحبت کردن، شنیدن و شنیده شدن تبدیل شده است. کتابخانه عمومی به فضائی جهت استانداردسازی هنجارهای اخلاقی جوانان از طریق گفت و گو تبدیل شده است. کتابخانه عمومی به فضائی برای شکل گیری ارزش های زیبایی شناسانه مشترک تبدیل شده است. کتابخانه عمومی به مکانی برای بازنمائی های هویتی تبدیل شده است. کتابخانه عمومی به فضائی برای اشتراک گذاری افکار و آرمان های نسل جوان تبدیل شده است. کتابخانه عمومی به مثابه یک فضای اجتماعی مدرن شده است.