تغییر در پارادایم‌: التزام برای بقا

 )لیزنا: گاهی دور گاهی نزدیک ۲23): صالح زمانی،  دکترای جامعه شناسی از دانشگاه بروکسل: روز گذشته، دوشنبه ۱۹ آذر ماه مصادف با ۱۰ دسامبر، «هفتادمین» سالگرد نگارش بیانیه حقوق بشر بود. به همین مناسبت اخبار و مطالب گوناگونی در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها منتشر شد. نکته قابل تأمل در میان انبوه اخبار مختلف در مجامع بین المللی مربوط به پیام کوتاه ویدئویی دبیرکل ایفلا بود. وی در این پیام به مسائل مهم در تحقق حقوق بشر مانند مبارزه با خشونت، دسترسی آزاد به اطلاعات، حفاظت از حریم خصوصی و...  پرداخت و کتابداران را به پیوستن به جنبش جهانی حمایت از اعلامیه حقوق بشر فراخواند.

پیش‌تر در یادداشت‌های ایفلای ۲۰۱۸  مالزی نوشته بودم که ایفلا به دنبال جلب مشارکت جهانی در حوزه فرهنگ و جامعه است. پروژه اخیر و در دست بررسی ایفلا تحت عنوان «چشم انداز جهانی (Global Vision)» گواهی بر پیگیری جدّی ارزش هایی است که از سوی این مجمع جهانی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. مروری بر منابع منتشر شده و برنامه‌های برگزار شدۀ بین‌المللی نشان می‌دهد که ایفلا طی دو سال گذشته به خوبی از پس ارزیابی اقتضائات حوزه کتابداری و اطلاع رسانی در دنیای جدید برآمده است. از این رو تلاش می کند تا در هر فرصت نشانه ای از این مشارکت فعال  را نشان دهد. ممکن است پیام اخیر دبیرکل احتمالا در کشورما و حتی بسیاری از کشورهای جهان بی مناسبت تلقی شود در حالی‌که باید به جای بی اعتنایی به این نشانه ها کمی در این گونه اقدامات تأمل کنیم.

ایفلا به خوبی می داند که متوقف کردن دانش اطلاع رسانی در قسمت‌های سخت افزاری، آینده روشنی برای این رشته دانشگاهی در پی نخواهد داشت. این مسئله زمانی جدی تر می‌شود که توسعه فناوری های فوق مدرن در زمینه ذخیره و بازیابی منابع کتابی و غیر کتابی، به‌تدریج حضور نیروی انسانی (بخوانید کتابداران) را در کتابخانه ها کم رنگ می کند. چنانچه در حال حاضر این اتفاق در بخش های گوناگون کتابخانه ملی قطر نیز روی داده است. حال، پرسش اساسی این است که «در تند باد تحولات تکنیکی و فناورانه چه باید کرد؟» آیا با لختیِ ادامه دادن به مسیر قبلی آیندۀ حرفۀ کتابداری به خطر نمی‌افتد؟

این پرسش سرآغاز چالشی جدی در جهان اطلاع رسانی است. معتقدم، ما [در ایران] تا به امروز وجود چنین تحولاتی را انکار کرده ایم و احتمالا آن را توهم پنداشته و یا آنگونه که باید جدی نگرفته‌ایم. این نکته، در بیشتر کانون های توسعه یافته کتابداری در دنیا و خصوصا در کنفرانس اخیر ایفلا، مورد تأکید قرار گرفته است. حتی امسال در نشست روسای پنج دوره گذشته ایفلا در مالزی نیز به این مسئله پرداخته شد و گفت و گوهای گسترده‌ای پیرامون آن صورت گرفت. بسیاری از کتابخانه های ملی جهان نظیر بریتانیا، کنگره، فرانسه، کانادا، قطر، کره جنوبی و... با ایفلا همراه شده اند تا برای آینده این حرفه چاره اندیشی کنند. راهکاری که به آن دست یافته اند و بخشی از آن را به عنوان مدل موقت در گزارش چشم انداز جهانی مورد اشاره قرار داده اند، توسعه وظایف و مسئولیت‌های کتابداران در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی است. از این روست که کتابداران به‌عنوان حرفه مندانی خطاب شده‌اند که دارای مسئولیت های اجتماعی هستند. از این‌روست که کتابداران برای اولین بار با وظایفی «خارج از ساختمان کتابخانه ها» تعریف می شوند و برای آنها منزلت های اجتماعی فوق العاده در نظر گرفته شده است.

لاجرم، آنچه برای ما فوریت دارد این است هر چه زودتر با این جنبش نوین همراه شویم. باید بپذیریم که نیازمند فهم و زبان مشترک با سایر کتابداران و حرفه مندان در دنیا هستیم. باید بپذیریم دوران تفسیر های محلی از دانش به سر آمده است و دنیا بیش از هر زمان دیگری نیازمند تغییر به سمت رویکردی میان‌رشته ای است. این فرصتی است که علم اطلاعات و دانش شناسی را به سایر حوزه ها نظیر علوم جتماعی، معماری و هنر پیوند زده است و مع الاسف در کشور ما خبری از این رخداد ها و تحولات نیست. در حرفه کتابداری هم شرایط با چهار دهه بیش چندان تفاوتی نکرده است. چنانچه نوشته های ایرج افشار در سال های پیش از انقلاب را مرور کنیم، با معنای مترقی تری از حرفه کتابداری مواجه می شویم تا آنچه امروز در معنای مصطلح و رایج آن وجود دارد. به عبارت دیگر با نسخه ای ایرانی و محلی از کتابداری در حال زیست هستیم. نسخه ای که نه تنها تحول آفرین نیست بلکه گاهی ما را در غروری کاذب گرفتار خواهد کرد.

این یک واقعیت است که هم در حوزه دانش،هم در حوزه حرفه و هم در حوزه رهبری کتابخانه ها راهی جز قرار گرفتن در مسیر توسعه جهانی نداریم. باید بپذیریم که دانش جز در پرتو «گفت و گوی انتقادی» توسعه نخواهد داشت و حرفه جز با پذیرش ایده های جدید و مسئولیت های اجتماعی به جایگاه جهانی اش باز نخواهد گشت و رهبری کتابخانه ها جز از طریق حمایت های جامعه به بلوغ نخواهد رسید. دراین شرایط است که می توان به ضرورت زیستن در یک جامعه عادلانه به منظور دسترسی آزاد به اطلاعات و آزادی بیان فکر کرد. کتابداران باید بدانند که نسبت به حفاظت از حوزه خصوصی، جلوگیری از تبعیض در هر نوع آن، مبارزه با انواع سلطه و دفاع از حق آموزش، حق برابری، حق مشارکت علمی و فرهنگی دارای مسئولیت های فراوان هستند. در این زمینه باید هر چه بیشتر با گسترش انجمن ها/ بنیادها و موسسات کتابداری و مرتبط با آن به این نیاز نوین در جامعه ایرانی کمک کرد.

اگر آنچه در حوزه دانش و حرفه تا به امروز نصیب ما شده است را در قیاس با استانداردهای جهانی قرار دهیم خواهیم توانست به طور واقعی خودمان را محک بزنیم و تصویر دقیقی از جایگاه خود داشته باشیم. غرض این نوشته دست کم گرفتن دانش و حرفه کتابداری در کشور نیست بلکه این است که ما را باید واقعیت های پیش رو در جهان پر شتاب امروز آشنا کند. به نظر می رسد باید بیشتر از بوروکراتیزه کردن دانش و حرفه دست برداریم و به تحقق ارزش های جهانی از قبیل جامعۀ صلح آمیز، توسعۀ پایدار و حقوق بشر بیاندیشیم. به نظر می رسد که همه نهادهای مرتبط با حوزه کتابداری اعم از دانشگاهها و نهادهای دولتی و انجمن های علمی باید در گام اول دست به بازبینی فرضیات مطلق انگاشته شده ای بزنند که سالیان درازی است که ما را در سکون و ایستایی نگاه داشته است.

حرفه کتابداری در ایران متاسفانه به دلیل دور ماندن از تحولات بین المللی و عدم رغبت به مشارکت های جهانی در نهادهای حاکمیتی نظیر کتابخانه ملی و نهاد کتابخانه های عمومی کشور و همچنین رکود های موسمی در انجمن کتابداری نتوانسته است در توسعه کشور در محورهای فوق‌الذر نقش چشمگیری داشته باشد. تأکید می‌کنم آنچه گفته شد به معنای شماتت یا بزرگنمایی فرصت های از دست رفته نیست بلکه به معنای نوعی آسیب شناسی و تأکید بر ضرورت شناسایی و جذب فرصت های جدید است. مضاف بر اینکه، قرار گرفتن در مسیر توسعه به معنای رد توانمندی های محلی نیست بلکه به معنای بهره مندی از تجربیات ملی و بین‌المللی جهت کاهش هزینه های آزمون و خطا در مسیر راهبردی نوین است.

بپذیریم که معنای «کتابداری و اطلاع رسانی» در جهان امروز متحول شده است و کتابخانه به عنوان یک نهاد اجتماعی گفتمان ساز همچون رسانه، دین و دانشگاه  شناخته می شود و نه صرفا یک نهاد خدماتی در حوزه فرهنگ. اطلاع رسانی و کتابداری در ایران نیازمند یک پویش اجتماعی از پایین به بالا (پویش جامعه محور) است تا از این طریق زیرساخت های لازم برای سرآغاز یک تحول جدی در حوزه بازخوانی تعاریف متعارف و شکستن انحصار صنفی، حرفه ای و علمی فراهم شود تا تحقق «حقوق بشر» از یک آرزو به یک «هدف» تبدیل شود.