سوسنی درباغ تشنه

(لیزنا، گاهی دور/ گاهی نزدیک: 248): درست درروز تولدش ایمیل مرا بازکرد و ما پس از سال ها دوباره همدیگر را بازیافتیم. نقطۀ آغازی بود بر داستانی دیگر  و این بار هم رابطۀ ما مثل آن سال های  دهۀ 50 و 60 سرشاربود از شعف همدلی و مهری عمیق. می خواستم بال دربیاورم و ببینمش. چون حتی در نثر روان پیام های تلگرامی اش همان سوسن زیبا وزندگی بخش بود و بسیار فرزانه تر و دلنشین تر.

دوستی ما فقط تلاقی برق دوقلب نبود. سال ها هردوی ما باهم دربستر سرسبز یک اشتراک ذهن و اندیشه قدم زده بودیم و شورحرفه ای و حس

احترام مان برای کتاب و کتابخانه  ما را به هم متصل می کرد. در طبقۀ دوم ساختمان نبش گاندی من مسول بخش خدمات فنی کتاب بودم و او مسؤل مجموعه سازی. با هم بودیم.  درکارو درعشق به کار ودراین میانه اشتراک های دیگرمان درستایش زیبایی و شعر و فرهنگ وادبیات یاری مان می کردند.

درطبقۀ سوم همان ساختمان گاندی دکترداودی فردرتدارک احیای دانشکدۀ کتابداری پزشکی بود که طرح و ساختارش قبل از انقلاب شکل گرفته بود و او و همکاردیگرم مهناز داوردانشجوی کارشناسی ارشد رشته شدند. درسال 1363 او مدرکش را گرفت ومعلم شدن من هم درهمان سال و سال بعد آغاز شد.

این اتفاق ها در فضای امن وآرام رخ نداد. طوفان های زندگی او ومن وطوفان های جامعه خیلی چیزها را نخست جابه جاکرد و بعد به کلی به هم ریخت. تا این که سوسن از ایران رفت و درآن بیقراری ها حتی به یاد ندارم چه شد که همدیگر را گم کردیم. تا این که درکنگره کتابداری 96 همکلاسش ژیلا خوانساری را دیدم،  ایمیل سوسن را گرفتم و بعد از فرستادن پیام پرشورم به او، دانستم که درست در روزتولدش آن را دریافت. به هم متصل شدیم و ایمیل های هردوی ما انفجار آتشفشانی بود از آتش هایی که انگارهرگز خاموش نمی شوند.

ما باز به هم رسیدیم. من  دراین جا رانده شده از دریا در ساحل و درگیردغدغه هایم از بی حافظه گی تاریخ رشته و حرفه و او آن جا در سن فرانسیسکوی کالیفرنیا درگیرتلاش های سترگش برای اتصال ادبیات و فرهنگ ایران به جامعۀ غرب درکنار مبارزۀ شجاعانه اش  برای پیروزی بر داغ سرنوشت و هجوم بیماری که نه تنها جسم او را درآن جا می فرسود، مرا دراین جا می سوزاند که چرا  سال ها ازدست دادمش. با همۀ این نامرادی ها چند ماهی تلگرامی جانانه دل به دل هم دادیم تا این که در اردیبهشت 97، یار شفیق وهمسرکم نظیرش بهزاد نوبان از ایران به من پیام داد که سوسن از پیش ما رفت. دل شکسته،  از بهزاد (که تا پیش از آمدنش به ایران ندیده بودمش) خواستم دست کم پیرهنی از او را برایم بیاورد وبهزاد لطف کرد وجز پیرهن سوسن، چکیدۀ کار خلاقۀ سوسن را آورد که گرچه دیردریافتن اش حسرت برانگیزاست،  به اشتراک گذاشتنش برای جامعۀ کتابداری ایران آبی است برآتش من و شاید درسی برای نسل نو که از واقعیت گذشته ها سخت بی خبراست.

                                                      ***

زنده یاد سوسن تیموری پس از ورود به امریکا در 1364 مدتی درکتابخانه های عمومی کارکرد وبعد برای روزآمد شدن به دانشکده کتابداری سن خوزه رفت و درس هایی را در مقطع کارشناسی ارشد گذراند. آرمانش این بود که منابع گزیدۀ نویسندگان و پژوهشگران ایرانی منتشرشده در ایران را انتخاب و تهیه کند و آنها را فهرست نویسی شده و آماده سازی شده رهسپارقفسه های کتابخانه های عمومی و تخصصی سازد. با این چشم انداز که ازعشق و اصالت حرفه ای اش برمی خاست،  در سال 1992 بنیاد شرکت رهابوکزRaha books را بنا نهاد وچنان هوشمندانه و پیگیرانه اداره اش کرد که تا سال 1397 (2018) به یک شرکت بین المللی شناخته شده درامریکا و اروپا و کانادا و استرالیا تبدیل شد. چکیده ای از خدمات رهابوکز چنین است:

1) انتخاب و تهیه و سازماندهی مواد برای کتابخانۀ لوس آنجلس باحداقل 10 شعبه – کتابخانۀ بخش سانتا کلارا با حداقل 5 شعبه – کتابخانه عمومی شهر سن خوزه با حداقل 5 شعبه – کتابخانۀ عمومی سیاتل با 4 شعبه – کتابخانۀ شهر فونیکس آریزونا وشهرهای کوچک تکزاس – کتابخانۀ بخش سن دیه گو – کتابخانۀ سن فرانسیسکو - کتابخانۀ شهر سالت لیک سیتی – کتابخانه شهر گریت نک نیویورک - کتابخانۀ دانشگاه دوک – دانشگاه ایلینوی -  کتابخانۀ دانشگاه استانفورد – کتابخانۀ دانشگاه یوتا – چند کتابخانه در استرالیا و انگلستان و فرانسه و کانادا.

2) مجموعه سازی از صفربرای کتابخانه هایی مثل بخش کنتراکاستا و شهر گلندل کالیفرنیا

2) ایجاد تنها و اولین وب سایت تخصصی معرفی منابع  ایرانی برای کتابخانه ها، کتابداران و کاربران عام و خاص. این وب سایت که بر روزآمد نگهداشتن آن بسیار تأکید می شد،  تا  سال 2018 حدود 6000 آیتم کتاب، سی دی موسیقی و فیلم تهیه شده درایران را به انگلیسی به کتابداران و علاقه مندان کتاب و فرهنگ ایران درسراسرجهان معرفی کرده است. به ویژه معرفی ها و فهرست نویسی های خلاصۀ این آثار،  انتخاب تازه ترین ها برای کتابداران غیرفارسی زبان سراسر دنیا را بسیار آسان می کرد.

3) انتخاب و تهیه و سازماندهی 50000 آیتم اطلاعاتی برای کتابخانه ها در امریکا و کانادا و استرالیا و بسته بندی وارسال پکیج های آمادۀ قرارگرفتن درقفسه کتابخانه ها شامل مواد ویژۀ کودکان وبزرگسالان، منابع مرجع، آثار پرفروش، آثار ادبی واشکال غیرکتابی مثل سی دی وفیلم.

4) شرکت در کنفرانس های MELA  و ALA و MESA برای معرفی خدمات شرکت و بازاریابی.

5) بستن قرارداد با OCLC که از منحصربه فردترین دستاوردهای رهابوکز بود. پیش از عقد این قرارداد سوسن تیموری قریب 200 کاربرگۀ فهرستنویسی به اوسی ال سی ارائه کرد که پس از ارزیابی به عنوان یک مرجع معتبر فهرست نویسی  به رسمیت شناخته شد و نرم افزاراوسی ال سی به رایگان دراختیار شرکت قرارگرفت.

6) انجام همۀ این خدمات درکنارکار تمام وقت برای کتابخانۀ شهر مانتن ویو

این ها همه صرفا شمه ای از کارآفرینی فرهنگی کتابدارعاشقی است که نه درپی نام وآوازه و ثروت بود نه سودای ماندگارشدن ونام آور شدن درسرداشت. سوسن یگانه بود اما به باور من که باغ را تشنه می بینم، سوسن ها در لایه های ناپیدای جامعه می رویند و می مانند. طراوت شان زیباست و الهام بخش. ازقضا رازناکی شعرگونۀ سکوت شان بیش از صدای بزرگان که دربزرگداشت شان بسیار گویند و نویسند جذابیت دارد.