روابط استاد و دانشجو در طول پایان‌نامه

 

لیزنا، دکتر حمیدرضا جمالی مهموئی، عضو هیأت علمی گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تربیت معلّم تهران: از دانش آموختگان دوره های ارشد و دکترا اگر بپرسید، خاطرات تلخ و شیرین زیادی از روابط خود با استادان راهنما و مشاور دارند. رابطه استاد (در اینجا منظورم استاد راهنما و مشاور است) و دانشجو گاه به رابطه ای شخصی و دوستانه تبدیل می شود و گاه به رابطه ای خشک، بی روح و از روی تکلّف. دوران انجام پژوهش پایان نامه و نگارش آن، دوران مهمی برای هر دانشجوست، امّا عدم آگاهی دانشجو و گاه نیز استاد از دینامیک روابط استاد و دانشجو، گاه از زایندگی و پویایی این دوران می کاهد. گام نخست در برقراری روابط مؤثر این است که دو طرف از وظایف و حقوق خویش آگاه باشند.

وظیفه استاد راهنما پشتیبانی از دانشجوست. این پشتیبانی می تواند سه جنبه را دربرگیرد.

الف. پشتیبانی فکری. این پشتیبانی در واقع همان کنترل کیفیت است. وظیفه استاد راهنماست که اطمینان حاصل کند که دانشجو در مسیر درستی حرکت می کند و پژوهشی که در دست انجام دارد با کیفیت مطلوب پیش رفته و به سر انجام می رسد. همچنین استاد راهنما باید این اطمینان را به دانشجو نیز منتقل کند. موفقیت دانشجو، موفقیت استاد راهنماست و شکست دانشجو، شکست وی. این مسئله البته گاه به افراط نیز کشیده می شود. مواردی را در دوره دکترا دیده ام که دانشجو خود احساس می کند که آنچه را که باید انجام دهد، انجام داده است و کار وی آماده دفاع است. اما استاد چون نگران شکست احتمالی دانشجو است مانع از دفاع وی می شود و مدام خواهان کار بیشتر و بیشتر است. استادانی نیز هستند که خود را چندان در قبال شکست و موفقیت دانشجو مسئول نمی دانند و از این رو کنترل و نظارت کافی بر کار دانشجو اعمال نمی کنند.

ب. پشتیبانی احساسی و روحی. انجام پایان نامه به ویژه در مقطع دکترا فراز و فرود بسیار دارد. دانشجو ممکن است بارها تا مرز انصراف پیش برود. گاه نا امید و سرخورده می شود. تحریک و انگیزه دادن به دانشجو و دلگرم کردن وی وظیفه استاد راهنماست. همچنین وظیفه استاد راهنماست که فضایی ایجاد کند که دانشجو در آن فضا احساس کند می تواند به راحتی پرسشگری کرده و مسائل و دغدغه های پژوهشی خود را مطرح کند. اگر دانشجو با نگرانی از واکنش استاد راهنما، به جای طرح نواقص کار خویش، آنها را از استادش پنهان کند، این نشان دهنده ناموفق بودن استاد در ایجاد چنین فضای روحی و احساسی سالمی است.

ج. پشتیبانی ابزاری: گاه دانشجو برای انجام پژوهش نیازمند ابزار و منابعی است که تهیه و تدارک آنها به عهده دانشگاه است و استاد راهنما موظف است که اطمینان حاصل کند تا آنجا که در توان دانشگاه است این امکانات در اختیار دانشجو قرار می گیرد. حتی در مقررات آموزش عالی برای این مورد، تدابیری اندیشیده شده است. به عنوان مثال اساتید به ازای فعالیت پژوهشی و انتشاراتی خود، صاحب گرانت (یا همان اعتبار مالی پژوهشی) می شوند که می توانند آن را صرف هزینه شرکت در کنفرانس یا تجهیزات شخصی (مثل رایانه) کنند. اما مطابق مقررات وزارت علوم از گرانت برای پشتیبانی از پژوهش دانشجو نیز می توان استفاده کرد.

وظایف دانشجو: دانشجو باید آگاه باشد که پایان نامه، پروژه ایست که مالک و مدیرش خود وی است. این پروژه برای این که  قدری از توجه و وقت استاد راهنما را به دست آورد با پروژه های خود استاد راهنما در رقابت است. به همین علت است که به دانشجو توصیه می شود تا موضوعی انتخاب کند که در حوزه علایق و تخصص یکی از اساتید گروه باشد. استاد راهنما علاوه بر این که باید در زمینه موضوع پایان نامه تخصص نسبی داشته باشد تا بتواند دانشجو را هدایت کند، باید به موضوع علاقمند نیز باشد تا با انگیزه و علاقه، پیگیر پژوهش دانشجو باشد. در غیر این صورت، تنها از روی تکلّف سعی در انجام وظیفه دانشگاهی خویش خواهد داشت. دانشجو همچنین باید بداند که نقش استاد راهنما نقشی شبیه پروفسور ووپی در کارتن تنسی تاکسیدو نیست که با هر مشکلی به وی مراجعه کند و وی راه حلی آماده در اختیارش قرار دهد. استاد راهنما بیشتر سعی می کند سرنخ در اختیار دانشجو قرار دهد نه پاسخ و راه حل آماده. لذا بهتر است دانشجو از اینکه با دست خالی و صرفاً با یک مشکل نزد استاد برود پرهیز کند. اگر در فرایند پژوهش مشکلی نیز پیش آمد، دانشجو باید در مورد آن بیاندیشد، راه حل های احتمالی را در حد توانش شناسایی کند و با دست پر، با آگاهی از مسئله و ابعاد آن نزد استاد برود. منظور از این گفته این نیست که از دانشجو انتظار می رود خود راه حل مورد نیازش را بیابد. منظور این است که استاد راهنما باید احساس کند که خود دانشجو پیشگام حل مسئله است و پیش از آن که به وی مراجعه کند در خصوص مسئله به حد کافی اندیشیده و تلاش کرده است.

تفاوت کارشناسی ارشد و دکترا: پژوهش پایان نامه در مقطع کارشناسی ارشد با پژوهش رساله در مقطع دکترا تفاوت زیادی دارد. امروزه در ایران به ویژه به دلیل گسترش کمّی آموزش عالی، از اهمیت و کیفیت پژوهشی کارشناسی ارشد کاسته شده است و نگاه اصلی به پایان نامه ارشد به عنوان یک تمرین و تجربه پژوهشی برای دانشجوست که طی آن مهارتهای پژوهشی در وی تا حدودی به فعل می رسد. اما رساله دکترا صرفاً یک تمرین و تجربه نیست. از رساله دکترا انتظار می رود که دانش افزایی داشته باشد و مرزهای دانش موضوعی را اندکی جابجا کند. همچنین دورانِ به طور متوسط دو ساله رساله دکترا در ایران در مقایسه با شش ماه پایان نامه کارشناسی ارشد بسیار طولانی تر و در نتیجه رابطه دانشجوی دکترا با استادان بسیار نزدیک تر است.

تفاوت استاد راهنما و استاد مشاور: هدایتگر اصلی در فرایند تحقیق، استاد راهنماست. استاد مشاور نقشی کمرنگ تر دارد، به ویژه در مواقعی که انتخاب یک استاد مشاور نه به دلیل نیاز واقعی بلکه به دلیل مقررات آموزشی است. گاه ممکن است انجام یک پژوهش نیازمند دو هدایتگر با دو تخصص جداگانه باشد. در این موارد، استاد مشاور به دلیل تخصص ویژه اش که متفاوت از استاد راهنماست انتخاب می شود و نقش وی در مواردی که به حوزه تخصصش مربوط می شود پررنگ است. اما در سایر موارد، وی بازوی فکری ثانویه دانشجو و استاد راهنماست. البته مهم است که دانشجو از این منبع فکری نهایت استفاده را ببرد اما به هر حال باید متوجه باشد که هدایتگر و بعضاً منبع اصلی تأثیر بر تصمیم ها و فرایند پژوهش استاد راهنماست و نه استاد مشاور. لذا اگر هم بناست چیزی در فرایند پژوهش به پیشنهاد و نظر استاد مشاور تغییر کند باید با موافقت و آگاهی استاد راهنما باشد.

تفاوت در سنت رایج دانشگاه ها و رشته ها: ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که سنت های دانشگاهی در دانشگاه ها و رشته های مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال، روابط استاد و دانشجو در رشته های علوم پایه به ویژه آنهایی که جنبه آزمایشگاهی نیز دارند با رشته های علوم اجتماعی می تواند بسیار متفاوت باشد. همچنین هر دانشگاهی در نتیجه سالها فعالیت دارای یک سنت نسبتاً جا افتاده است که ممکن است قدری متفاوت از سایر دانشگاه ها باشد. دانشجوی زیرک باید از طریق ارتباط با دانشجویان سالهای قبل و نیز اساتید خود به آگاهی مطلوبی از این سنتها دست یابد تا بتواند روابطش با اساتید راهنما و مشاور را به نحو مناسب مدیریت کند.

اختلاف نظر میان استاد و دانشجو: در طول انجام پایان نامه، موارد متعددی ممکن است پیش بیاید که استاد و دانشجو بر سر مسئله ای یا تصمیمی در ارتباط با پایان نامه اختلاف نظر دارند. برخی از این اختلاف نظر ها به راحتی قابل رفع هستند به ویژه در مواردی که اختلاف نظر علمی است، می توان آن را با مراجعه به منابع علمی بر طرف کرد. اما گاه اختلاف نظر ناشی از تجربه و یا تفاوت دیدگاه است. به عنوان مثال استاد معتقد است که باید فلان کار نیز انجام شود اما دانشجو معتقد است که آنچه انجام شده کافی است. مخالفت مستقیم و مصرّانه در جلسه مشاوره با استاد راهنما می تواند به تیره شدن روابط استاد و دانشجو منجر شود. اگر استاد در جلسه مشاوره موردی را از دانشجو خواست که وی واقعاً به دلایل منطقی، موافق آن نبود، بهتر آن است که به جای مخالفت بی درنگ و ناگهانی، برخی مشکلات پیشنهاد استاد را برشمرده و از وی برای تفکر در مورد آن مدتی فرصت بخواهد. طبیعی است که در این فرصت هم دانشجو می تواند به تصمیم بهتری برسد و هم استاد فرصت خواهد داشت تا در مورد دیدگاه دانشجو و پیشنهاد خود دوباره تأمل کند.

گاه نیز دانشجو قربانی اختلاف نظر میان استاد راهنما و استاد مشاور می شود. برای پرهیز از این مسئله بهتر است که جلسات مشاوره معمولاً به صورت سه نفره با حضور هر دو استاد برگزار شود تا اگر اختلاف نظری نیز میان آنها وجود دارد به طور مستقیم با گفتمان میان خود آنها برطرف شود. دانشجو باید بسیار هوشیار باشد تا به پیغام بر میان استاد راهنما و استاد مشاور به ویژه در مواردی که اختلاف نظر دارند تبدیل نشود.

روابط انسانها همانند خود آنها پیچیده است. کیفیت رابطه استاد و دانشجو بر کیفیت پژوهش پایان نامه تأثیر می گذارد و شایسته است که دانشجو به عنوان ذیفنع اصلی این رابطه، از تمام تلاش و ذکاوت خود برای مدیریت بهتر این رابطه استفاده کند.

جمالی مهموئی، حمیدرضا. «روابط استاد و دانشجو در طول پایان نامه». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 60. 12 دی 1390.