تیمورزاده مطرح کرد
معافیت مالیاتی ناشران و کتابفروشان باید غیر مشروط باشد/ دولت روزگار سخت ناشران را سخت تر نکند

اخیرا جمعی از ناشران و کتابفروشان اقدام به امضای نامه ای می کنند که در کانال های مختلف نشر با موضوع «نامه اعتراضی به رئیس جمهور درمورد عدم رعایت معافیت های قانونی حوزه کتاب با وجود فشارهای سخت اقتصادی» منتشر شده است. دعوت به امضای این نامه از سوی فرهاد تیمورزاده، مدیر انتشارات تیمور زاده انجام گرفته و از جانب ناشران مورد استقبال واقع شده است. به همین دلیل خبرنگار لیزنا گفت و گویی با این ناشر انجام داده تا توضیحات بیشتری را دریافت کند.

نامه اعتراضی به رئیس جمهور درمورد عدم رعایت معافیت های قانونی حوزه کتاب با وجود فشارهای سخت اقتصادی اخیر که از جانب ناشران مورد امضا قرار می‌گیرد، آیا از جانب شخص شما نوشته شده و یا از جانب انجمن؟

مسلما همیشه شخصی باید شروع کننده باشد و طبیعا کار نوشتن نامه را خود من انجام دادم. اما نامه را در گروه  ناشران علوم پزشکی فرستادم، نظرات ناشران بر روی آن اعمال شد و سپس در گروه های مختلف نشر ارسال گشت.  همه انجمن ها و همه اشخاص حقیقی یعنی ناشران و کتابفروشان که این دغدغه را دارند، می توانند نامه را امضا نمایند. تا الان حدود ۸۰ نفر آن را امضا کرده‌اند و تا روز شنبه نیز این فرصت برای دیگران باقی است. برای مشارکت بیشتر ناشران نیز از زیر نامه عنوان «انجمن فرهنگی ناشران علوم پزشکی دانشگاهی» را برداشتیم و نام انجمن را به عنوان یکی از امضا کنندگان قرار دادیم. دیگر انجمن ها نیز می توانند این کار را انجام دهند.

 

معاونت های قانونی حوزه کتاب که نامه به عدم رعایت آن توسط دولت اعتراض دارد، کدام است؟

اگر به سایت سازمان امور مالیاتی مراجعه کنید موارد معافیت های مالیاتی را می بینید. مدیر کل دفتر روابط عمومی و فرهنگ سازی مالیاتی اعلام کرده که «ارائه اظهارنامه مالیاتی» شرط برخورداری از «معافیت و نرخ صفر مالیاتی» است. این مورد چیزی نیست که در سایت های خبری مختلف آمده باشد بلکه در سایت رسمی «سازمان امور مالیات کشور» این تیتر درج شده است.

اصل ماجرا این است که  سال های پیش برای مشاغل بسیار آسیب‌پذیر که چرخش اقتصادی خوبی ندارند،  طبق بنده «ل» ماده ۱۳۹، مواردی را در نظر گرفته بودند که شامل بند «الف»، «ب»، «ج» می‌شد. ناشران جزو بند «ج» محسوب می شدند. تا سال ۸۹  بر اساس همین تیتر ناشران باید هر سال اظهارنامه مالیاتی ارائه می‌دادند که البته ما به همین نیز اعتراض داشتیم. چراکه به طور کلی معتقد هستیم در هر چیزی که قرار باشد انجام و اجرای آن منوط  شود به نظر یک فرد اداری، دخل و تصرف صورت می گیرد.  زیرا منوط می‌شود به اینکه خود ممیز شخصا تشخیص دهد اظهار نامه مالیاتی ارائه شده درست است یا نه؟

 مجلس قانون را تصویب کرده و دولت باید شرایطی را مهیا می کرد تا از  صنف های آسیب پذیر که چرخه اقتصادی و سرمایه در گردش ضعیفی دارند _و ناشران و کتابفروشان نیز یکی از آنها هستند_ حمایت صورت بگیرد و هزینه های سربار دیگری بر دوششان گذاشته نشود.

قانونگذاری که از ابتدا هدفش حمایت از ناشر بوده است متوجه می‌شود که ای دل غافل! کتابفروش هم اهمیت دارد و بخشی مهم است در حالی که فراموش شده بود. نمی‌توان خط اول عرضه کتاب مورد چنین حمایتی  نباشد و به همین دلیل کتاب فروش را هم در نظر می گیرد. تفکر قانونگذار و روح آن قانون این است که این اصناف را از مالیات معاف کنیم. ولی سازمان امور مالیاتی دارای این اختیار است که مشاغلی را از بند «ج» به بند «ب» و «الف» منتقل کند.

نیت قانون‌گذار، ایجاد اینگونه بخشنامه ها و آیین نامه هایی که «سازمان امور مالیاتی» با استفاده از یک تکه قانونی اختیارات خود به ناشر و کتابفروش تحمیل می‌کند، نبوده است.

البته این کار غیرقانونی نیست و «سازمان امور مالیاتی» این اختیار را دارد و به تشخیص خود به برخی مشاغل می تواند سخت تر بگیرد.  اما حرف من این است که در حال حاضر روزگار برای ناشران و کتابفروشان سخت گرفته است و به قدر کافی بلایای اقتصادی بر دوش ناشران و کتابفروشان تحمیل می‌شود.

 آقای دولت! الان وقت آن نیست که شما تکلیف سخت بر دوش ناشر و کتابفروش قرار دهید! یعنی صورت معاملات فصلی، ارائه دفتر هزینه و درآمد و غیره.  چرا که تکلیف های جدیدی که به وجود می آید تکلیف هایی هزینه دار  و فراتر از طاقت ناشر و کتابفروش است. یعنی ناشران و کتابفروشان به صورت تک یا چند نفره باید دفاتر مالی حسابداری قانونی ایجاد کنند. هزینه آن در سال چقدر خواهد بود؟ در حالی که در هزینه های عادی و جاری سازمان خود درمانده اند.  «سازمان امور مالیاتی» تکلیفی را بر دوش ناشر و کتابفروش قرار می دهد که با روح اولیه قانون که هدفش کمک به آنها بود منافات دارد و جالب است زمانی اقدام به این کار می کند که برابر است با بحران اقتصادی نشر، کاغذ و مواد اولیه!

از ابتدای سال ۹۵ از ۱۰ میلیارد ریال تا ۳۰ میلیارد ریال فروش کالا و خدمات در طول یک سال و بالای ۳۰ میلیارد ریال تکالیف جداگانه ای دارند. «سازمان امور مالیاتی» با اختیاری که از دولت دریافت داشته شروع کرده است به اینکه تکلیف ناشران را سخت‌تر کند. در روند رسیدگی مهم نیست شغل شما چیست بلکه بر اساس میزان درآمد تکلیف مشخص می شود.

 

فکر می کنید دلیل مبادرت به این کار و ایجاد این تکالیف چیست؟

بی توجهی و سردرگمی! در حال حاضر یکی از کارهای روزانه من همین است که به سازمان مراجعه کنم و به این آقایان توضیح دهم. در حال حاضر از ما می‌خواهند حساب های سال ۸۹ به بعد را با  لیست و دفتر ارائه دهیم.کدام دفتر؟ چه صورت معاملاتی؟

حمایت دولت از ناشر و کتابفروش به طوری که تکالیفی را  ایجاد کند و شرط صحت این تکالیف، کارکنان خود دولت باشند، فایده نخواهد داشت. اگر به غیر از چند ناشر کتاب های کنکوری، چرخش اقتصادی کل کتاب را در نظر بگیریم چقدر است؟ گردش مالی نشر کشور زیر 1هزار میلیارد تومان است و به اندازه یک روز بازار موبایل تهران هم نمی شود. سوال اینجاست که با این همه وقت و هزینه که برای ایجاد دفاتر صرف می شود، اصلا چه چیزی عاید دولت خواهد شد؟ باید توجه کرد که بسیاری نمی‌دانند چگونه باید به این کار اقدام کنند. بسیاری فقط از سر علاقه مجوزی را دریافت کرده و کاری را شروع نموده اند و  الان به یکبار دچار گرفتاری شده اند. من اسمش را «دام و تله دولتی» می گذارم زیرا افراد را با وعده های مختلف دعوت به انجام یک کار می کنند و شرایط خوبی مثل معافیت مالیاتی، حق بیمه و سهم کارفرما را نیز مطرح می نمایند در حالی که حتی تامین اجتماعی نیز خلاف قانون عمل می کند.

انگار قرار بر این است تا به هر طریقی که شده پول بدست آورده شود ولی آقایان بد متوجه شده‌اند! در صنف نشر و کتاب پول وجود ندارد. ما ناشران دست و پا میزنیم تا سازمان خود را سرپا نگه داریم با توجه به اینکه همین دیروز قیمت کاغذ تا ۳۰۰ هزار تومان عنوان شد، کتاب نیز شرایط سختی را پیدا کرده است.

اگر قرار است معافیتی به ناشر و کتابفروش داده شود این معافیت باید غیر مشروط باشد و به شرط ارائه اظهارنامه، دفتر صورت هزینه، صورت معاملات فصلی و غیره ممکن نیست. گاهی لیستی بلند بالا ارسال می‌کنند که شامل پرینت بانک ها، تمام فروش ها، تمام خرید ها، میزان مواد مصرفی و غیره می شود. علاوه بر اینکه ثبت و درج این موارد به شیوه صحیح و اصولی حسابداری به گونه ای که ممیز نتواند به آن اشکالی بگیرد هزینه بر است، بسیار دیده شده که دفاتر افرادی که حتی این هزینه ها را می کنند با رفتار سلیقه ای ممیزهای دارایی رد می شود. ممیزها این اختیار را دارند که هر کاری می‌خواهند با ناشر و کتابفروش انجام دهند. ما می گوییم الان و در این مقطع زمان این کار نیست.

 

آیا شما این امید را دارید که  به این درخواست ترتیب اثر داده شود و از طرف دولت مورد توجه قرار گیرد؟

من آدم تکلیف گرایی هستم نه نتیجه گرا. برای رسیدن به نتیجه تلاش می کنم اما اول تکلیفی را که بر دوش خود احساس می کنم انجام می دهم. امیدوارم با کمک رسانه ها این اتفاق صورت بگیرد و نسبت به آن حساسیت ایجاد شود و به مشکل اساسی که من مطرح می‌کنم رسیدگی شود. یعنی اولا قانونگذار اولیه گفته این دو شغل معافیت داشته باشند و مورد حمایت قرار بگیرند و معافیت مالی نیز بخشی از این حمایت ها محسوب می شود. این معافیت نیز محقق نخواهد شد اگر کوچکترین شرطی در کنارش قرار بگیرد.

دوما در این روز هایی که به هر دلیلی _که ترکیبی از سوء تدبیرهای دولت و تحریم‌های ظالمان است_وضعیت کتاب از بحرانی قبلی به بحرانی‌تر فعلی که در آینده بسیاربحرانی تر نیز خواهد بود، تبدیل شده است، به جای اینکه کارگروهی تشکیل شود تا مشکلات این حوزه کتاب را ببینند و طرح ها، ایده ها و قوانین عاجل و فوری برای کمک به خارج شدن از این بحران ارائه دهند، با کار «سازمان امور مالیاتی» به بحران می افزایند و به شدت به آن دامن می زنند. زیرا هم فشار مالی است و هم فشار روانی. در حال حاضر این سازمان مدام به ناشران و کتابفروشان شوک وارد می کند.

 

و به عنوان سوال آخر، خبری عنوان شده که هنوز صحت و سقم آن مشخص نیست مبنی بر خروج ماشین های چاپ از ایران. این موضوع نیز با صنعت نشر در ارتباط است.

از نظر منطقی به نظر می رسد این خبر درست باشد زیرا بحرانی که در حال حاضر حوزه کتاب را فرا گرفته است _و به دنبال آن طبیعتاً در حوزه چاپ تاثیر گذاشته_ باعث گشته بسیاری از چاپخانه دارها بیکار شوند.  یعنی سرمایه ما به نسبت ارزش دلار تا حتی یک سوم کاهش یافته است. در مورد چاپخانه داران نیزسرمایه اصلی آنها ماشین های چاپی ایشان است. هزینه های بالایی نیز دارند و کارگران ماهر و متخصص. ولی سفارش کار نمی گیرند. چه کار باید بکنند؟ کتابی نیست که چاپ کنند. ناشران میزان فعالیت‌های قبلی خود را ندارند و در حال حاضر در حال دست و پنجه نرم کردن با هجوم «سازمان های مالیاتی» و «تامین اجتماعی» هستند. از طرف دیگر وضعیت کتاب نیز بدتر از وضعیت فعلی خواهد شد. چنانچه می بینیم از یک طرف یارانه کاغذ به برخی ناشران تعلق می گیرد و از طرف دیگر سازمان دارایی جریمه های بالا درخواست می کند و نتیجه آن از بین رفتن سرمایه ناشران است. چاپخانه‌داران نیز به این دلیل که سفارش دریافت نمی‌کنند مجبور هستند با تلخی تمام کارگری را که سال ها کار کرده است مرخص کنند.کار آفرین به این دل خوش است که سفره ای را پهن می کند تا عده‌ای بهره‌مند شوند و  الان می بینند که این امکان از دستشان رفته است. به همین دلیل مجبور می شوند سازمان خود را تعطیل کنند. برخی ماشین های چاپ خود را می فروشند تا وارد یک شغل دیگر شوند یا پول آن را در بانک بگذارند. همچنین باید توجه کرد که اینها دارای قیمت های ارزی هستند.

از طرف دیگر باید در نظر گرفت که به هیچ شکل بهای مواد اولیه پایین نخواهد آمد و سفارشات افزایش پیدا نخواهد کرد. هرچند ممکن است نوساناتی جزئی رخ دهد. از طرف دیگر PDF  و کتاب های دیجیتالی و اینترنتی جایی در میان مردم باز کرده‌اند و بخشی از کتاب های چاپی را از دور خارج نموده اند. ذخیره و استفاده از کتاب های مرجع الکترونیکی نیز بسیار راحت تر است.  این نیز باعث شده است تا تقاضای چاپ کاهش یابد. برخی خواستار جلوگیری از خروج این دستگاه های چاپ و غیره شدند که از نظر من این ظلم و دخالت است.  در حال حاضر نیز از نظر من دخالت دولتی باعث وضع فعلی کاغذ شده است. دولت به یک باره امنیت وارد کننده را به هم زد. شعارهای تند روزهای انقلاب در مورد تاجران کاری از پیش نمی برد. اگر بخواهند در حوزه ماشین های چاپ دخالت کنند وضعیت بدتر خواهد شد.