داخلی
»مطالب کتابداری
»گزارش
چرا حافظ را قدسی کردیم؟
به گزارش خبرنگار لیزنا، در دویست و هفتاد و یکمین شب بخارا که به سعید حمیدیان اختصاص داشت، مهدخت معین، استاد ادبيات دانشگاه علامهطباطبايي؛ داریوش شایگان، فیلسوف؛ مصطفی ملکیان، فیلسوف، حسین پاینده، نویسنده، منتقد ادبی، منتقد فیلم و استاد نظریه و نقد ادبی؛ ماندانا صدیق بهزادی، عضو هیأت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و حسن انوشه نویسنده، پژوهشگر تاریخ، زبان و ادبیات پارسی حضور داشتند.
سخنرانان این شب، دکتر نصرالله پورجوادی، استاد فلسفه و عرفان دانشگاه و رییس پیشین و مؤسس مرکز نشر دانشگاهی؛ بهاالدین خرمشاهی، مترجم و نویسنده؛ اصغر دادبه، پژوهشگر معاصر فلسفه و ادبیات؛ کامران فانی، نویسنده، مترجم، کتابدار و نسخهپژوه و دکتر محمدامیر جلالی، استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی بودند. این افراد در طول یک سال گذشته در هماهنگی برای برگزاری این برنامه همکاری کردهاند.
در شماره بعدی بخارا گزارش این شب و زندگینامه حمیدیان که در اختیار مجله قرار داده شده است، به تفصیل ذکرخواهد شد.
علی دهباشی درابتدای نشست، مختصری از زندگینامه حمیدیان را برای حضار خواند: سعید حمیدیان در اردیبهشت سال ۱۳۲۴، در خیابان اسکندری تهران از پدر و مادری همدانی متولد شد، سه سال بعد مادرش درگذشت. تابستان سال 1343 در کنکور دانشگاه تهران رشته زبان و ادبیات فارسی قبول شد، و تابستان 46 فعالیت در زمینه تالیف و ترجمه را آغاز کرد.
دهباشی در ادامه صحبتهای خود وقایع زندگی حمیدیان را به این ترتیب ذکر کرد: فروردین 48 شروع خدمت وظیفه و اعزام به مناطقی مانند اروند رود و اهواز، ازدواج در آذرماه 49، درگذشت پدر در دیماه 49، شروع کار در شهرداری پایتخت به بعنوان کارمند پیمانی در اردیبهشت سال 1350، مرداد 50 ولادت همزمان دو فرزند دختر و پسر، شهریور 50 قبولی در ورودی کنکور کارشناسی ارشد به عنوان نفر اول در دانشگاه تهران؛ اخذ درجه کارشناسی ارشد و قبولی در کنکور دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به عنوان نفر اول در خرداد 52، شهریور 53 شروع کار در فرهنگستان زبان، فروردین 54 کنارهگیری از فرهنگستان زبان و شروع کار در فرهنگستان ادب و هنر به ریاست دکتر پرویز ناتل خانلری، اتمام دروس دکتری و شروع کار روی پروژه دکتری به راهنمایی دکترسیدجعفر شریفی در خرداد 54، انتقال به دانشگاه جندیشاپور با مرتبه مربی در خرداد 57، دفاع از پایاننامه و اخذ درجه دکتر از دانشکده ادبیات و علوم انسانی و ارتقا به درجه دانشیاری در مهر 58 و(...) ، انتقال از دانشگاه اهواز به دانشگاه علامه طباطبایی در آذر 78، همچنین ارتقا به درجه استادی، بازنشستگی در خرداد 88 و شروع همکاری تمام وقت در دانشگاه آزاد .
در بیابان برهوت فرهنگی به سر میبردیم
نصرالله پورجوادی با بیان خاطرات مشترک از سالهای سربازی با حمیدیان سخنان خود را آغاز کرد. او گفت: اولین بار صدای حمیدیان را در صحبت با فردی که درباره ادبیات فارسی و یکی از شعرا صحبت میکرد، شنیدم. همانجا تحت تاثیر قرار گرفتم. حمیدیان به دلیل جنگ مجبور شد اهواز را ترک کند و به تهران بیاید. یک روز در دفتر من درباره مشکلات صحبت میکرد و از او خواستم مسئولیت گروه ادبیات فارسی را بر عهده بگیرد و او قبول کرد.
در عکسهایی که در این نشست نشان داده شد، تعدادی مربوط به کنفرانس زبان فارسی بود، کنفرانس عجیبی بود چون تازه انقلاب شده بود و در بیابان برهوت فرهنگی به سر میبردیم. برای همین تصمیم به برگزاری کنفرانس زبان فارسی گرفتیم. در آن روزها همه فرهنگسراها و تمام مراکزی که راجع به زبان فارسی کار میکرد، تعطیل شده بود. نشریه و مجلهای نداشتیم و اکثر کتابهایی که چاپ میشد با موضوعات سیاسی بود. کسی توجه به مسائل فرهنگی و به خصوص زبان فارسی نداشت. اولین کنفرانس برای زبان فارسی به همت حمیدیان بود و مجموعه مقالات این کنفرانس چاپ شد.
او درباره کتاب اخیر، شرح شوق، که از نظر وی میتواند اثر اصلی او باشد، اظهار داشت: این کتاب کار مهمی است و به نظر من بعد از انقلاب حرکت خاصی درباره حافظ و تحقیق درباره او شروع شد. نشر دانش مجلهای بود که در دهه60 و بعد از دهه 70 بسیاری از مقالاتی را که چاپ میشد و جنبه ادبی داشت. توجهی که در سالهای اخیر به مولوی شده است، در آن سالها به حافظ میشد. کار حمیدیان کار نهایی درباره حافظ نیست ولی این کتاب اهمیت دارد چون دکتر حمیدیان تقریبا تمام مقالات و تحقیقاتی را که درباره حافظ در سالهای گذشته انجام شده و او به آنها دسترسی پیدا کرده، جمعآوری کرده است. به همین دلیل زمانی که میخواهم درباره حافظ تحقیق کنم به کتاب بهاءالدین خرمشاهی و حمیدیان مراجعه میکنم.
بهاءالدین خرمشاهی درباره آخرین کتاب حمیدیان گفت: این کتاب در هر چاپ کاملتر شد. جلد اول درباره اندیشههای حافظ است. جلد اول به جای اینکه سرفصل و آمار فرعی داشته باشد، در فهرست، بیتی از حافظ را نوشته است. درصورتی که فهرست باید کاملا رئالیستی باشد تا مخاطب متوجه شود که در این قسمت چه چیزی را خواهد خواند. من فقط این کمبود را میبینم. در چاپ اول، این کتاب شماره جلد نداشت به صورتی که باید کتاب را از قفسه بیرون میآوردید تا متوجه شوید که جلد چندم است. این اشکال بیجوابی بود که زود متوجه آن شدند و اصلاح کردند.
چاپ پنجم کتاب شرح شوق با تغییرات و نکاتی که به آنها اشاره شد، توسط نشر قطره به چاپ رسید و در بازار وجود داد.
اگر سعدی نبود، حافظ نبود، اما اگر حافظ نبود، سعدی بود
اصغر دادبه سخنران بعدی بود که با اشاره به مساله جامعیت گفت: مساله جامعیت از گذشته وجود داشت، سپس تخصص جای جامعیت را گرفت. هر کدام از این دو خصوصیات و آفاتی داشتند. این روند دو آفت داشت، هر کس در حوزه خود فکر کرد که کل عالم در مشت اوست و آفت دیگر اینکه بسیاری موارد پوشیده ماند. این است که اکنون دوباره جهان به نوعی به سوی جامعیت میرود. میل به جامعیت میتواند در بعضی از حوزهها وجود داشته باشد.
او با طرح سوالی به سخنان خود ادامه داد و گفت: اگر سوال شود که ادبیات چه ربطی به فلسفه دارد، باید گفت که ادبیات و زبان با فلسفه بیگانه نیست. ادبیات دکتر حمیدیان شامل ترجمه رمان تا کارهای تحقیقی ادبی را شامل میشود. این ویژگی در هرکس نیست و در او بود. این مساله در شرح حال او مشخص است. انسان در راه است و تحقیق هم در راه است. کار تحقیقی به پایان نمیرسد، فلسفه هم همینطور است. در هر دوره نسبت به دانش و احوالی که دارد فلسفه را تفسیر میکنند.
دادبه با اشاره به دلایل اهمیت حافظ میان مردم گفت: وقتی با شاعر به لذت میرسید که با او به همدلی برسید. به همدلی رسیدن ممکن نیست جز پیدا کردن وضعیت مشترکی که در آن به سر میبرید یا در آن به سر میبردید. پس بعد از فردوسی، سعدی است؛ اگر سعدی نبود، حافظ نبود، اما اگر حافظ نبود، سعدی بود. اما چرا سعدی پشتسر حافظ قرار گرفته است؟ سعدی در روزگاری زندگی میکرد که به طور نسبی آرامش برقرار بود و افرادی بودند که به او بگویند با مغول در نیامیزد. به این شکل فرهنگ ما حفظ شد. دنیا، منطقه و وضعیتی که در آن زندگی میکنیم ما را با حافظ با یک نقطه مشترک میرساند؛ اگر زندگی، زندگی آسانی بود، سعدی در اصل قرار میگرفت. اوست که بنیانگذار مکتب شیراز است و نتیجه آن حافظ شد. اکر زبان را حفظ نکنیم مردیم.
در ادامه دادبه پیشنهاد کرد هرچند در چاپ دوم و سوم به بعد فهرستها اصلاح شده است، ولی فهرست قبلی به صورت جداگانه چاپ شود. چون کسانی که چاپ اول را دارند، کتاب را دور نمیاندازند، و میتوانند از فهرست استفاده کنند.
او گفت: خانلری در حافظش به اندازهای که انتظار میرفت درخشان نیست.
سپس قسمتهایی از مستند حمیدیان نمایش داده شد و دهباشی خبر داد که علاقهمندان میتوانند فیلم کامل گفتگوی حمیدیان را در سیدی شب بخارا ببینند.
شناخت کل زیبا وظیفه مفسر شعر فارسی است
کامران فانی با نگاهی به دوران جوانی از نقاط مشترکی که با حمیدیان داشت، سخن گفت. سپس او درباره کتاب شرح شوق اظهار داشت: یک نکته لازم است درباره این کتاب بگویم، این کتاب با در نظر گرفتن همه جوانبی که دارد، بعد از اینکه هر غزل را معرفی کرده است، فصل آخری در یک یا دو صفحه دارد. حمیدیان سعی کرده در این صفحات بیان کند که غزل چه میخواهد بگوید. آیا برای یک اثر هنری میتواند قبول کرد که اجزایش لذت بخش است ولی کنهی نداشته باشد؟ حتی اثر هنری کوچک هم به این صورت ناقص میشود. هر اثر هنری در دورن خود چیزی دارد که در اجزایش نیست. شناخت کل زیبا وظیفه مفسر شعر فارسی است که دوست دیرین من متوجه آن بود.
دهباشی در ادامه اعلام کرد، کتابفروشی آینده به مناسبت شبهای بخارا تخفیفی برای کتابهای انتشارات بنیاد موقوفات افشار و کتابهای نایاب در نظر گرفته است.
محمد امیر جلالی که برای برگزاری این شب با کانون زبان فارسی و بخارا هماهنگی کرده بود در ادامه برنامه به نمایندگی از دانشجویان از حمیدیان تقدیر و تشکر کرد.
حمیدیان درپایان نشست درباره نکاتی که سخنرانان به آنها اشاره کرده بودند، گفت: سال 61 که اولین کنفرانس فارسی برگزار شد، چهرههای بسیاری در آن تردید داشتند. فضا حساس بود و عدهای این فضا را حساستر کرده بودند. فضای مردهای که در آن فعالیتی انجام نمیشد. نشر دانش، فضایی را گشود که بعد از انقلاب، علوم مختلف را به هم الفت داد و اهل ادب را با هم آشنا کرد و خود پایگاهی برای بحث درباره ادبیات فارسی، نثر فارسی، ویرایش و مقولات دیگر شد.
وی افزود: چرا حافظ را قدسی کردیم، نمونهای که نیست در جهان! کشور ما دارای شاعرهای بسیاری است. تا قرن گذشته سعدی چهره اول در ادبیات ما بود اما در دوره ما به دلیل بعضی شرایط حافظ از دیگران پیشی گرفت. در این کتاب مبالغه نکردم چون میخواستم سیستم تغییر کند. اینکه میگویند ابیاتی که به وسیله حافظ گفته شده بهتر از ابیاتی است که سایر شاعران با همان مضمون سرودند، درست نیست. 75 درصد از گفتهها را را میتوان پذیرفت ولی 100 درصد اهانتی است به شعرای دیگر، شاعران از دهه سوم هر کاری که کردند را به حساب حافظ ریختند. چه روح حافظ از آن خبر داشته باشد یا نه. معتقدم باید راه را دوباره رفت، وقتی راه را علمیتر رفتیم، حافظشناسی راستین را خواهیم دید.
شایان ذکر است در پایان این مراسم رئیس دانشکده ادبیات فارسی با اهدای لوحی از حمیدیان تجلیل کرد. همچنین مجله بخارا نیز با اهدای قابی نقره از او تقدیر به عمل آورد.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.