دولت و مجلس و قوه قضائیه  و اهمال در قاچاق و سرقت‌های فرهنگی و تقلب‌های علمی  

لیزنا: سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: مدیر عامل خانه کتاب در مورد تکثیر غیر مجاز کتابهای مجاز و ارائه آن در نمایشگاههای کتاب گفت: ضعف شبکه توزیع یکی از دلایلی است که امکان قاچاق کتاب و عرضه کتابهای غیرقانونی را توسعه می دهد.

خیالتان را راحت کنم که دیگر نخواهیم کنفرانس بگذاریم،‌ کنگره بگذاریم، مقاله بنویسیم و مصاحبه کنیم و از قبح  کارهای خلاف اخلاق در حوزه فرهنگی شکایت کنیم. نمیدانم امروز آن روی بدبینی من خیلی بالا آمده، که ‌فکر میکنم که دولت و مجلس و قوه قضائیه در وزه های اقتصادی با ارقامی روبرو هستند که ارقام ناشی از سرقت و بیاخلاقی در حوزههای فرهنگی آن قدر نیست که فکر کنند باید دخالت کنند. نمیدانم دیگر چه باید گفت و چه باید نوشت که اندکی رگ غیرت بجنبد و فکری به این اوضاع کنند.

صحبتهای جناب آقای جلیسه شاید برایم تازگی نداشت ولی به شدت دچار افسردگی شدم. از این عیانتر و علنی‌تر نمیشود گفت، خود ایشان هم مدیر خانه کتاب هستند که به گونه ای وصل به دولت هستند و مینالند. این نشان می‌دهد که دولت هم بر مساله اشراف دارد، پس چرا این اتفاقات باید تکرار شود؟ چرا هیچ  دلسوزی به حوزه فرهنگ وقعی نمیگذارد و  برخوردی با این مسایل نمی‌کند؟ نمی گویم فقط دولت تقصیر دارد. خوب خوب می دانم که مجلس  هم مسئول است و باید قانون جدید حقوق مصنفان را در اولویتهای خود بگذارد. میدانم که قوه قضائیه هم به بهانه اینکه قانون شفاف نیست، برخورد جدی با مساله نکرده و پای صحبت برخی ناشران که کتابهایشان به غارت رفته و شکایت کردهاند مینشینی به شما خواهند گفت شکایت هیچ کمکی به شما نمیکند و نکرده  است و آن طرف هم شاهد بودهام، زمانی که قاچاق کتاب وجود نداشت، بسیاری از تازه ناشران و تازه به دوران رسیده های این حوزه، با سردست گرفتن تابلوی نشر، قاچاق کاغذ را هدایت میکردند. میشناسم ناشرانی را که کاغذشان بجای تبدیل شدن به کتاب، از طریق دلالهای فروش کاغذ تبدیل به اسکناس میشد و هیچوقت آن را هم یادم نخواهد رفت. و همواره پدیدآورندگان بودند که دود این آشفتگی به چشمشان می رفت و همچنان میرود.

از پایان نامه  فروشی و چاپ تضمینی مقاله آی اس آی که چند سال است میگذرد و جالب است که متقلبان بسیار به ظاهر ارجمند وارد آئیننامه ارتقاء هم شده اند و به شما اطمینان می دهند که این مقالهای است که اگر برای شما بنویسند حتما هات پیپر میشود که اگر ببری تحویل هیات ممیزه بدهی حتما 50 یا دست کم 20 امتیاز دارد و شما با همین مقاله میتوانید از استادیاری بدون گذشتن از دانشیاری یکسره فول پروفسور بشوی و با افزایش حقوقی که میگیری سال آینده بین دو ترم، تعطیلات را برای اسکی هتلی در آلپ رزرو کنی و بعد برای اینکه کمی سرمای هوای زمستان سوئیس را از تنتان خارج کنید می توانید بلیط یکسره کیپ تاون یا سیدنی بگیرید و از زمستان آلپ یکسره به تابستان نیمکره جنوبی بروید. وقاحت موسسات متقلب از حد و اندازه گذشته و آن هم اینقدر علنی و شفاف و نمی‌فهمم دولت یا مجلس کجا هستند؟ هر چندوقت یک بار  بی اخلاقی جدیدی از یکی افشا می شود و هنوز هیچ اقدام موثری از سوی هیچیک از سه قوه دیده نمی شود،‌ چه باید خیال کرد.

واقعا باید باور کنیم که دولت هیچکاری نمی تواند بکند؟ من از شخص آقای دکتر روحانی عذرخواهی میکنم ولی باید بگویم که نمیتوانم باور کنم. نمیتوانم باور کنم که هیچ کاری نمیشود کرد.  فقط نمیدانم دلیل برخورد نشدن با تقلبهای علمی چیست؟ دلیل محل نگذاشتن به نابودی فرهنگ چیست؟ آیا مشغول شدن عده ای در این کسب و کار را فرصت شغلی میشناسند و با توجه به معضل بیکاری میگویند کاری به اینها نداشته باشند؟ این هم باورش سخت است. آن هم از فردی مانند دکتر روحانی با سوابق  اجرایی طولانی و عضویت در شورای امنیت ملی که حتما در آنجا این مساله طرح شده است و ابعاد آن و ابعاد برخورد با آن سنجیده شده است. پس چیست داستان؟ چرا اینگونه با آبروی دانشگاه و فرهنگ بازی میشود؟ و هیچکس اقدام عملی نمیکند؟ بارها یا در حاشیه بوده ام یا شنیده ام که به فرض شورای عالی انقلاب فرهنگی در مساله ورود کرده است، یا معاونت آموزشی وزیر علوم وارد قضیه شده و در حال تدوین آئیننامه انضباطی جدید است که حتما خیلی موثر خواهد بود و وقتی که می‌پرسیم (چون خودمان هنوز ندیده‌ایم)، می‌بینیم که خیر تغییر موثری وجود ندارد.

استادنمایی که تقلبی آنقدر وحشتناک میکند که میتواند برود به عنوان نوآوری پتنت اختراع نوع تقلب و بی‌اخلاقی خود را در اداره ثبت اختراعات  ژاپن خوش اخلاق ثبت کند. کسی که چون آهویی پیشانی سفید همه از میزان بی‌اخلاقیش باخبر شده اند، راست راست راه میرود و هیچگونه برخوردی با وی نمی‌شود، این برخورد نشدن چه پیامی با خود دارد؟  چگونه است که وزارت علوم  و حتی دانشگاهها آبروی آن فرد برایشان از آبروی یک مملکت با ارزشتر می‌شود. چرا آن فرد منفصل نمی‌شود؟ چرا مدرک تحصیلیش لغو نمی‌شود؟ واقعا نمی‌دانم. در جائیکه احتمالا" اگرهمان  استاد به علت چک بی‌محل کارش به زندان بیفتد، ‌دچار سوء پیشینه می شود و اخراج می‌شود. بزرگان لطف کنید و بگوئید ریشه اقتصادی دارد و برای دوولت مهم است که کسب و کار دانشگاهها رونق داشته باشند و تجاریسازی دانشگاهها را اینگونه تعبیر کنیم؟ باز هم خیلی بعید می دانم و دیگر عقلم به جایی نمیرسد.

وقتی مصاحبه با فرزندان عبدالغفار طهوری این ناشر دلسوخته را میخواندم که فرموده بودند ما دیگر کتابی منتشر نمیکنیم. و دلیلش را هم قاچاق کتاب گفته بودند، دلم به شدت به درد آمد. راست می گویند حق مولف را ایشان (ناشر) بپردازند، حق پردازش و آماده سازی را هم  ایشان از جیب بپردازند و هنوز 50 نسخه آن فروش نرفته که روی بساط دستفروشی کتاب در همان پیاده رویی قرار می گیرد که 60 سال است تابلوی انتشاراتی طهوری بالای سردر مغازه در همان پیاده رو است، چند قدم بالاتر نسخه چاپ دیجیتال یا افست شده آن با نصف قیمت به فروش می رسد. چگونه نشر سر پا می‌ماند.

امروز که مصاحبه جناب آقای جلیسه را میخواندم، و از مخالفان پیوستن به کنوانسیون برن صحبت کرده بودند، ‌به یاد سالهای میانی دهه پنجاه، دقیقتر بگویم بهمن 1355 در مجمع عمومی انجمن کتابداران ایران میافتم که من سراپا تقصیر در سن بیست و یکی دو سالگی از مخالفان پیوستن به کنوانسیون برن و حق مولف یودم و با دوستانمان فریاد میزدیم که عمری است همه آثار فرهنگی ما بی پرداختی در معرض چپاول بوده و حالا که ما فرصت داریم چهارتا کتاب ترجمه کنیم و حق مولف به ناشر ندهیم، می خواهند این کار را بکنند که خوش خدمتی اربابان را کرده باشند و قیمت کتاب بالا میرود و ما دیگر همین دو تا و نصفی کتاب را هم که میتوانیم بخریم نخواهیم توانست که بخریم و بخوانیم. البته هرچه زمان گذشت، به این نتیجه رسیدم که ظاهرا پیوستن به حق مولف و کنوانسیون برن برای کشور مفید واقع خواهد شد. گرچه از دور و نزدیک می‌شنویم که ایران خواهان پیوستن به سازمان تجارت جهانی است و میدانم کنوانسوین برن هم از ملزومات پیوستن به سازمان تجارت جهانی است.  و با این اشاره ایشان موافقم که گفته اند: " اصولا هر قانونی بیشتر از اینکه مضرات داشته باشد منافع دارد. باید بپذیریم در دنیای امروز به عنوان یک دهکده جهانی، نمیتوانیم تابع یک سری مقررات جهانی نباشیم؛ زیرا این به ضرر خود ما هم خواهد بود".

آقای جلیسه در ادامه به حق مولف داخلی پرداخته اند و به حق از خلاءهای قانونی سخن گفته اند و از نارسایی قوانین موجود. بنده هم شنیدم از استادی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران که قانون جدید حمایت از مصنفان و مولفان نزدیک به سه سال است که پیش نویس شده و به مجلس تقدیم شده ولی هنوز به صحن آورده نشده است. آقای جلیسه گرامی، شما از این موضوع خبر دارید؟ آیا با مسایلی که شما از بدو ورود به خانه کتاب با آن روبرو شدهاید (و در این گفتگو نشان میدهید که درد ناشران و مولفان و مصنفان را آشنا شدهاید)، فکر میکنید این قانون جدید موثر خواهد بود؟ نمی‌گویم آب رفته‌ای را به جوی باز بیاورد، آیا فکر میکنید جلوی بیشتر درز کردن آب بی‌اخلاقی و قاچاق مقاله و کتاب و فرهنگ را خواهد گرفت؟ آیا شما میدانید که چرا تا کنون این قانون جدید مورد بررسی قرار نگرفته و هنوز ما متمسک به قانون 1347 و 1348 هستیم، اگر خبری دارید بفرمائید که ما هم اندکی امیدوار شویم.

جناب آقای جلیسه اگر این طایفه در حال انقراض،‌ ناشران خوب و زحمتکش را میگویم، دست از نشر بردارند، فکر میکنید دیگر کتابی که ارزش خواندن داشته باشد منتشر خواهد شد؟ با گفتگوی آقای غفوری اظهار همدردی میکنم و گفتگوی شما هم دلم را به درد آورد و لی هنوز جوابی نگرفته ام. چرا وزارت علوم و وزارت ارشاد به عنوان متولیان اجرایی حوزه فرهنگ با این مقوله زشت برخورد جدی نمیکنند. در مقولههای اقتصادی چیزی برای گفتن ندارم، ولی قاچاق کتاب و تقلب در علم و فرهنگ، آثارش سالیان سال خواهد ماند.

برخورد نکردن با تقلبهای علمی و فرهنگی  سرقتهای علمی و قاچاق کتاب، زمینه ورود تعداد بیشتری از افراد به این کار خواهد شد که شایسته جامعه ما نیست. از دولت انتظار می رود که با تدبیر به موقع امید را در دلهای اهل فرهنگ زنده کند.

 

 عمرانی، سید ابراهیم. «دولت و مجلس و قوه قضائیه  و اهمال در قاچاق و سرقت‌های فرهنگی و تقلب‌های علمی» .سخن هفته لیزنا، شماره ۳۷2، 25 دی ۱۳۹۶