کد خبر: 28906
تاریخ انتشار: شنبه, 27 خرداد 1396 - 09:21

داخلی

»

اخبار کتاب

70 سال سیر و سیاحت مجتبائی در فرهنگ ایرانی

منبع : لیزنا
نشست کتابفروشی آینده، پنجشنبه بیست و پنجم خردادماه، به دیدار و گفت وگو با فتح الله مجتبائی اختصاص پیدا کرد.
70 سال سیر و سیاحت مجتبائی در فرهنگ ایرانی

به گزارش لیزنا، بر اساس اعلام رویداد فرهنگی، فتح الله مجتبائی بیش از شش دهه است که در تاریخ ادیان و ادبیات و فلسفه بخصوص زمینه‌های فرهنگی ایران و هند تحقیق و تدریس می‌کند.

در این جلسه فتح الله مجتبائی در پاسخ به اولین سوال علی دهباشی، مدیر مجله بخارا درباره دلیل انتخاب رشته ادبیات و زبان خارجی و ادامه تحصیل در این زمینه، گفت: من در یکی از روستاهای اراک به نام فراهان زندگی می‌کردم و تا 14 سالگی به همراه خواهر و برادرانم نزد معلمی که از آشتیان آمده بود، درس خواندیم، پدربزرگ من از همان کودکی ما را با ادبیات عرفانی زبان فارسی آشنا کرد و از آنجا که در آن زمان تلویزیون، رادیو و اینترنت نبود کتاب‌های معروف آن روزگار مثل کلیات سعدی، شاهنامه و غیره را مطالعه می‌کردیم.

وی ادامه داد: در دوران کودکی و نوجوانی، پدربزرگم در ازای نوشتن هر صفحه مثنوی یا کتابی دیگر مثل دیوان حافظ، یک ریال پول می‌داد، این امر باعث شد من یکبار بطور کامل دیوان حافظ را بنویسم. همچنین در دوران جنگ جهانی دوم با افسری هندی آشنا شدم و با وجود آنکه به واسطه آن روزگار باید فرانسه می‌خواندیم فراگیری زبان انگلیسی را هم از این سرباز هندی بنگالی آغاز کردم.

مجتبایی با بیان اینکه از طریق علاقه سرباز هندی به تاگور (شاعر معروف هندی)، با این شاعر و ادبیات عرفانی هند آشنا شد، اظهار داشت: همواره علاقه داشتم فرهنگ ایرانی را در سطحی جهانی ببینم چون محدود کردن زبان در چارچوب و حوزه خود، فرهنگ را ساقط می‌کند و کارش به رکود خواهد کشید.

وی ادامه داد: از آنجا که ادبیات و زبان فارسی را باید در سطحی جهانی دید، وقتی هم در حقوق و هم در ادبیات پذیرفته شدم بعد از دوسال خواندن حقوق (علیرغم مخالفت‌های پدرم برای تحصیل دراین رشته)، به گروه زبان انگلیسی وارد شدم و چون می‌خواستم ادبیات فارسی را در سطح جهانی و بین‌المللی ببینم، زبان انگلیسی و دانشکده انگلیسی را انتخاب کردم.

خلیل ملکی یکی از درخشان‌ترین چهره‌های زندگی مجتبایی بود

مجتبایی درباره خلیل ملکی، ارتباط او و نحوه تاثیرگذاری‌اش توضیح داد: خلیل ملکی یکی از درخشان‌ترین چهره‌هایی بود که در زندگی خود دیدم، از آنجا که خانواده آنها در اراک زندگی می‌کردند وقتی خلیل از آلمان نزد آنها آمد طبق تمایلات جوانی برای دیدنش رفتم و در جلساتی که در خانه‌اش تشکیل می‌شد حضور یافتم درواقع از همان آنجا بود که با دوستان مختلفی همچون جلال آل احمد یا فریدون توللی آشنا شدم.

سه سال کار بی‌وقفه برای ترجمه کتاب «بوطیقا»ی ارسطو

این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در پاسخ به این سوال که بعد از گذشت 60 سال از ترجمه بوطیقای ارسطو آیا تصمیم بازنگری و تجدید چاپ آن وجود دارد، بیان کرد: اخیرا چنین پیشنهادی به من شده است و از آن بابت که در گذشته امکانات کافی مهیا نبود احتمالا چاپ جدید این کتاب از نسخه قبلی آن بهتر می‌شود.

وی با اشاره به مراحل ترجمه کتاب «بوطیقا»ی ارسطو گفت: طبق پیشنهاد خانلری قرار بود که این کتاب را بعنوان تکلیف دانشگاهی ترجمه کنم اما با مخالفت صورتگر (رییس کرسی ادبیات زبان انگلیسی آن زمان) مواجه شدم و از این رو برای خود این کار را تنها با داشتن یک نسخه فرانسه و نسخه‌ای انگلیسی آغاز کردم.

مجتبایی با بیان اینکه احسان یارشاطر از بنگاه ترجمه نشر کتاب، برای انتشار و چاپ این کتاب با او قرارداد بست، ادامه داد: به مرور زمان علاوه بر دو نسخه ابتدایی از نسخه‌های مختلف فرانسه، عربی (که از خانلری و اطرافیان به من می‌رسید) و یونانی و سه ترجمه انگلیسی این کتاب که از لندن تهیه کردم، کار ترجمه را خط به خط با مقایسه تمام ترجمه‌ها پیش بردم اما به دلیل طولانی شدن  زمان ارائه کار، یارشاطر قرارداد خود را با من فسق و در این زمینه با زرین کوب قرارداد بست.

وی تمام ترجمه‌های این کتاب از سوی مترجمین مختلف را خوب دانست و عنوان کرد: ترجمه کتاب «بوطیقا»ی ارسطو در نهایت پس از سه سال کار به پایان و توسط انتشارات اندیشه به چاپ رسید. هنوز بازنگری «بوطیقا»ی ارسطو را آغاز نکردم و درحال بازنگری کتاب «شهر زیبای افلاطون» هستم.

ترجمه کتاب آربری ضعف‌هایش را روشن کرد

شهریار شاهین‌دژ در سوالی از مجتبایی درباره ترجمه کتاب و مقالات علمی و بخصوص کتاب‌های (آرتور) آربری پرسید که وی بیان کرد: دلیل آنکه بتوانم ضعف‌های رساله آربری را نشان دهم دست به ترجمه کتابش زدم؛ بعنوان مثال او در کتابش هرگز به دوران مشروطه که شعرجدید فارسی در آن دوران آغاز شد، اشاره‌ای نکرده و همچنین اسمی هم از نیمای شاعر نبرده بود.

وی ادامه داد: هرچند من نیما را شاعر بزرگی نمی‌بینم اما درمقابل او راهگشا و بنیانگذار بزرگی در شعر بود که نگاه به شعر را تغییر داد، با این وجود آربری در کتاب خود به نیما توجهی نکرده بود.

مجتبایی همچنین در ادامه صحبت‌های خود بار دیگر از آشنایی خود با سرباز هندی گفت که این سرباز باعث شد اطلاعاتش در زمینه هندشناسی و صدغزل از کبیر (مسلمانی هندو شده یا هندویی مسلمان شده که شدیدا از عرفان اسلامی و هندویی متاثر است) تاگور بالا رود و او را به راه‌های مختلفی کشاند.

وی بیان کرد: از 90 سال عمر خود، 70 سال سیر و سیاحت در فرهنگ ایرانی داشتم.

تمایلات مجتبایی به عرفان بیشتر از دیگر حوزه‌ها است

مجتبایی درخصوص سوال دیگر شاهین دژ مبنی بر اینکه بیشترین علاقه وی در کدام حوزه است، گفت: وقتی شغل شما سیاحت شود پس تمام قسمت‌ها و بخش‌ها برایتان عزیز است لذا برای من حافظ، مولانا، سعدی و غیره همه به یک اندازه گرامی هستند اما از آنجا که در خانواده‌ای عرفانی بودم تمایلات عرفانی من قدری شدید است.

وی با اشاره به شخصیت‌های ایرانی که به آنها علاقه دارد، اظهار داشت: خانلری و نفیسی را دوست دارم، نفیسی شریف‌ترین و مظلوم‌ترین فردی بود که می‌شناختم، خانه او گویی درجه سه بود اما در دل خانه‌اش کتابخانه‌ای بزرگ با کتاب‌هایی داشت که تا سقف جیده شده بودند.

این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین درباره تجربه شخصی‌اش در مصاحبت با همایون صنعتی در جواب به دهباشی گفت: همایون صنعتی یکی از شخصیت‌های چندجانبه این مملکت است، شخصیت عقلانی عجیب و درعین حال شخصیت روحی و عاطفی که همواره هر دو نوع را پنهان می‌کرد، صنعتی کسی بود که دو اتاق در ایران را به یکی از بزرگترین مراکز نشر کتاب در خاورمیانه تبدیل کرد.

وی عنوان کرد: اگر به قبل باز می‌گشتم، ترجمه و تکمیل نظر ادوارد براون را انجام می دادم چرا که براون در مشروطیت بسیار موثر بوده است.

هر شعری با حیات عاطفی فرد سرو کار دارد

مجتبایی درباره روابط خود با شاملو و طوسی حائری نیز بیان کرد: شاملو در آن زمان اشعار را می‌خواند و ضبط می‌کرد لذا هنگامی که نمایشنامه چیترا را به فارسی ترجمه کردم با شاملو و حائری آن را خواندیم و ضبط کردیم اما بعد از آن ماجرا، بحثی بین من و شاملو باعث شد که نه تنها او را دیگر نبینم بلکه آن نوار هم منتشر نشود.

 وی درباره نیما و راهگشا بودن سبک شعری او توضیح داد: شعر در وجود آدمیزاد نشیمن‌گاه خاص دارد و باید بتواند بین شاعر و مخاطب رابطه مناسبی را برقرار کند، به نیما بعنوان یک آغازگر و کسی که نگاه به شعر را تغییر داد احترام می‌گذارم اما اشعارش (جز افسانه که علیرغم خامی‌های زیاد اما از لحاظ لطف شاعرانه رمانتیک است) بر دلم نمی‌نشیند چون باید بارها ابیات را بخوانیم تا متوجه شویم و هرچه را هم که می‌گوید رابطه خوبی را برقرار نمی‌کند.

 

وی ادامه داد: البته شاید این تنها نظر من باشد چون شعر با حیات عاطفی هر فرد سروکار دارد.

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: