«رگتایم» رمانی تاریخی درباره کشوری بدون تاریخ

به گزارش لیزنا بر اساس اعلام روابط عمومی فرهنگ‌سرای اندیشه، «رگتایم» یکی از مشهورترین و موفق‌ترین آثار ادگار لورنس دکتروف در نشست این هفته «اندیشه و قلم» با حضور امیرعلی نجومیان و سعید آشتیانی برگزار شد.

نجومیان در ابتدای این نشست درباره داستان رگتایم گفت: رمان رگتايم يکي از آثار برجسته پست مدرنيستي ادبيات معاصر امريکا است که به دريافت جوايزي از قبيل جايزه محافل منتقدان کتاب ملي براي داستان و جايزه هنر و ادبيات امريکا و نيز نامزدي جايزه تبولابراي بهترين رمان نائل آمده است، رماني است زنده، رنگارنگ و شورانگيز، نوعي روياي تب آلود گذشته امريکا که به صورت يک رمان تاريخي بازسازي شده است.

 وی افزود: رمان متشکل از سه گروه يا سه خانواده امريکايي زاده خيال نويسنده است، همراه با چند شخصيت واقعي تاريخي از جمله هري هوديني )شعبده باز تردست(، اما گلدمن )زن انقلابي و خطيب مبرز(، هنري فورد )سازنده اتومبيل هاي ارزان قيمت(، زيگموند فرويد )روان شناس(، رابرت پيري )کاشف قطب شمال( و چند تن ديگر. دلمشغولي ها و مسووليت هاي دهه هاي بعد مثل تکنولوژي، نژاد و قدرت در زندگي اين سه گروه تاثير مي گذارند و خواننده در خلال اين ماجراها که به شکلي طنز آميز بيان مي شوند، احساس نشاط مي کند تا زماني که تراژدي واقعي رفته رفته رخ مي‌نمايد.

او درباره معنای رگتایم گفت: رَگ‌تایم (Ragtime) گونه‌ای موسیقی آمریکایی است که در میان سال‌های ۱۹۰۰۱۹۱۸ به اوج محبوبیت خود رسید. رگ‌تایم نوعی جاز اولیه است که در آن ضرب و مکث بسیار مؤکد است. در این سبک از شیوه‌ای به نام صدای بَمِ رونده (walking bass) استفاده می‌شود. این سبک از سبک‌های پیانویی در موسیقی جاز است.رگ‌تایم از ترانه‌های بردگان سیاه‌پوست آمریکا سرچشمه گرفته‌است. رگ به معنای ژنده و پاره و گسیخته‌است و تایم به معنای وزن و ضربان موسیقی.

آمریکایی پر از تضاد

نجومیان در ادامه با اشاره به تصویر روشنی که این کتاب از مهاجران آمریکایی ارائه می‌دهد گفت: در بخشی از کتاب می‌خوانیم «بیشتر مهاجران از ایتالیا و اروپای شرقی می‌آمدند. آنها را با لنج به جزیره الیس می‌بردند. آنجا در انبار انسانی غریبی که با آجر قرمز و سنگ خاکستری ساخته شده بود. آنها را نمره می‌زدند، شست‌وشو می‌دادند. ماموران هر نامی که نمی‌توانستند تلفظ کنند، عوض می‌کردند.» در بحث‌های نظریه مهاجرت درباره این صحبت می‌کنیم که چگونه مهاجر، تبدیل می‌شود به هویتی که میزبان سعی می‌کند او را شبیه به خودش بکند. شاید کاری که نجف دریابندری با عنوان دکتروف می‌کند، ضد کار اداره مهاجرت آمریکاست. نام نویسنده را به طور کامل می‌آورد. می‌گوید اسم تو «داکترو» نیست، «دکتروف» است.

وی درباره روایت‌هایی که در این کتاب می‌بینیم توضیح داد:شما عملا نمی‌دانید این را چه کسی میگوید. این چیزی است که در نظریان ادبی به عنوان «گفتمان غیرمستقیم آزاد» شناخته می‌شود. شما نمی‌دانید که این نظرگاه دکتروف است، راوی است یا نظرگاه آمریکایی‌هاست نسبت به مهاجران است. این بازی عجیبی است که در تمام داستان اتفاق می‌افتد. جملاتی نقل می‌شود که دقیقا صاحب این جمله معلوم نیست و دقیقا وسط مجموعه‌ای از فکت‌ها، مجموعه زیادی از ارزش گذاری ها وجود دارد. وقتی این رمان را می‌خوانید از این ارزش گذاری‌ها ناراحت نشوید. دکتروف می‌خواهد به ما بگوید توضیح درباره مسائل اجتماعی همیشه آلوده است به محدوده‌ای از پیش داوری ها و این پیش داوری ها لابه لای این فکت ها تنیده شده است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اولین نکته درباره رمان این است که «رگتایم» درباره تضاد بین دو نیرو است نیروی میزبان و مهاجر، سفید پوست و سیاه پوست. پولدار و فقر و در عین حال تخیل و پیش داوری دربرابر واقعیت و انگار همه اینها در کنار هم برخورد دو نت موسیقی است که بالخره باید با هم کنار بیاییند. همانطور که در موسیقی رگتایم با هم کنار می‌آیند.

وی افزود: با همه اینها اما رگتایم اثر ناامید کننده‌ای نیست و در آن این امید که بالاخره میان آکورد و ملودی همبستگی به وجود می‌آید، وجود دارد. هم بستگی ای که تبدیل به گره می‌شود، گره‌هایی که یک پارچه چهل تیکه را به وجود می‌آورد، پارچه چهل تکه‌ای که آمریکاست.

نجومیان توضیح داد: آمریکا یک پارچه چهل‌تکه است و گره‌هایی دارد که این گره‌ها نتیجه برخورد تضادها با یکدیگر است. این ساختار تاریخی آمریکاست و چیزی که رگتایم را جذاب می‌کند این است که دکتروف از یک ساختار روایتی استفاده کرده که درست شبیه به این تاریخ است. این تضاد خودش را نشان می‌دهد و این تضاد، تضاد بین ثبات و تغییر است.

این پژوهشگر درباره عمده‌ترین تغییر در این کتاب گفت: کول هاوس واکر یکی از مهم‌ترین بانیان تغییر در این کتاب است. او نوازنده پیانو رگتایم است. در کتاب وقتی شروع به حرف زدن می‌کند، پدر از نوع صحبت او یکه می‌خورد که چرا اصلا شبیه به سیاه پوست‌ها حرف نمی‌زند.

وی اضافه کرد: خود کول هاوس واکر نماینده آمیختگی تنش‌هاست. سیاه پوستی است که مثل یک سفید پوست رفتار می‌کند، سیاه پوستی است که لباس پوشیدنش، منشش و... با برده‌های سیاه پوست متفاوت است و این برای میزبان غیر قابل پذیرش است. این فرد که نتیجه تضادهاست نه تنها توسط پدر بلکه از سوی جامعه آمریکا هم پذیرفته نمی‌شود.

این منتقد ادبی ادامه داد: کول هاوس واکر یک نوازنده موفق است و یک خودروی فرود T4 دارد. این ماشین نماینده یک کلاس اجتماعی است. ماموران آتش نشانی که همه آنها سفید پوستند، با خودشان می‌گویند یک سیاه پوست ماشینی سوار می‌شود که هیچ کدام از ما سفیدپوستان قدرت خریدش را نداریم. به همین دلیل ماشین را پر از کثافت می‌کنند. کول هاوس واکر به کلانتری شکایت می‌کند و آنها را مجبور می‌کند که اتومبیل را تمیز کنند. زمانی که آنها مشغول تمیز کردن ماشین می‌شوند، به ماشین صدمه می‌زنند و در نهایت این اتفاق باعث دعوای مهم قضایی و گروگانگیری که بخش مهمی از داستان را در بر می‌گیرد. کول هاوس واکر بلند می‌شود و در برابر این ناعدالتی می‌ایستد. من کول هاوس واکر را همان تغییر می‌بینم در این ثبات. جامعه‌ای که حاضر نیست شرایط متفاوت خودش را قبول بکند، عده‌ای باید قربانی شوند و عده‌ای باید بایستند.

آمریکایی بدون تاریخ

امیرعلی نجومیان در بخش دیگری از سخنان خود گفت: رگتایم رمانی تاریخی است درباره کشوری بدون تاریخ. آمریکا کشوری است که در حال ساختن تاریخ کشور خودش است و کشوری نیست که به تاریخ کشور خودش بنازد. بیان این موضوع هم دارای نگاه نقادانه به آمریکاست و هم در عین حال یک نگاه خوش بینانه به این کشور دارد.

وی افزود: Rag در انگلیسی یعنی مسخره کردن، از هم پاشیدن، شلوغ کردن به تعبیری می‌توانیم ragtime را مسخره کردن زمان و یا به معنای درست‌تر مسخره کردن تاریخ بدانیم. این کتاب یک رمان تاریخی پست مدرن است. از تاریخ یک نقیضه یا پارودی می‌سازد. در این رمان ما مجموعه‌ای از شخصیت‌های واقعی تاریخی داریم ولی دکتروف با این شخصیت‌ها شوخی می‌کند.

نجومیان ادامه داد: فروید در این کتاب به آمریکا سفر می‌کند اما خیلی زود از آن دلزده می‌شود و دلیل این دلزدگی را عدم وجود توالت‌های عمومی می‌داند. در رمان بارها شخصیت‌های بزرگ می‌آیند اما تبدیل می‌شوند به آدم‌های معمولی این درست عکس رمان تاریخی کلاسیک است. در این رمان‌ها شما شخصیت‌های تاریخی را تبدیل به قهرمان می‌کنید اما در این رمان دکتروف شخسیت‌های بزرگ تاریخی را به مردم عادی تبدیل می‌کند و مردم عادی را تبدیل به قهرمان می‌کند. اینجاست که داستان رگتایم تبدیل به یک کارناوال بختینی می‌شود. این کارناوال این گونه است که شاه جلو می‌آید و مردم را می‌خنداند و دلقک روی تخت پادشاهی می‌نشیند. سلسله مراتب به هم می‌ریزد. رییس جمهورها، سرمایه‌داران و آدم‌های معروف آمریکا به آدم‌های ضعیف با مشکلات روانی زیاد تبدیل می‌شوند.

این پژوهشگر ادامه داد: تاریخ نگاران همیشه تاریخ را بر اساس علت و معلول تعریف می‌کنند. همیشه وقایع تاریخی مانند یک زنجیره محکم علت و معلول به هم پیوسته شده اند. دکتروف به ما می‌گوید تاریخ اصلا این طور نیست بلکه مجموعه‌ای از اتفاقات شانسی و محتمل است. این اتفاق درست شبیه تکنیک free improvisation یا بداهه نوازی است. شما وقتی شروع می‌کنید به نواختن یک آهنگ، نمی‌دانید که در انتها چه اتفاقی می‌افتد. این دقیقا اتفاقی است که دکتروف هم در نگارش این کتاب همین گونه بوده است. انگار او نمی‌داند در پایان هر فصل چه اتفاقی می‌افتد. برای همین هم کتاب خوش خوانی است چون اصلا روی یک مسیر مشخص جرکت نمی‌کند، با شما بازی می‌کند و در واقع دارد با تاریخ هم بازی می‌کند. به ما می‌گوید تاریخ این شکلی حرکت می‌کند.

نجومیان گفت: جمله‌ای از دکتروف نقل شده است با این مضمون که «رگتایم انتقام یک رمان نویس است از واقعیت‌ها پرهیز می‌کند و به جای آن واقعیت‌های دروغین می‌گذارد. من رگتایم را یک غیر داستان، داستانی می‌دانم» رگتایم ما را یاد سینمای چاپلین می‌اندازد. در عین این که تو را می‌خونداند، به گریه می‌اندازد.

آمریکای پر شتاب

دکتر نجومیان در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نکته مهمی که در موسیفی رگ تایم وجود دارد این است که موسیقی بسیار سریعی است. این ممکن است با جمله‌ای که در ابتدای کتاب از اسکات جابلین نقل شده است که «این قطعه را تند ننوازید، هرگز درست نیست که رگتایم را تند بنوازید» متفاوت باشد. اما این جمله به این معناست که موسیقی رگتایم تند است شما سعی کنید آرام بزنید، مهارش کنید. برای اینکه تنش بین تندی و آرامی است که این موسیقی را زیبا می‌کند.

وی افزود: سرعت وقایع داستان و نوع روایت دکتروف هم همین گونه است. اتفاقات پشت سر هم می‌افتد اما نویسنده جایی مکث می‌کند و در بین این همه شتاب، آرام می‌شود و شروع به توصیف می‌کند. جملات کوتاه است، دینامیک وقایع بالاست و شما باید این سرعت را مهار کنید.

این منتقد ادبی اضافه کرد: یک استعاره جالبی هم از این آمریکای پر سرعت در این کتاب وجود دارد و آن نقاله مونتاژ کارخانه فورد است. کتاب به زیبایی توضیح می‌دهد که چگونه هر ثانیه در آمریکا یعنی دلار و باید از این ثانیه استفاده کرد. فورد کسی است که ساختار سرمایه‌داری مونتاژ را در دنیا می‌سازد و در علوم اجتماعی این دوره را به عنوان فوردیسم می‌شناسند.

نجومیان اضافه کرد:ویژگی دیگر این کتاب پلی فونی یا چند صدایی بودن آن است. چندصدایی ویژگی است که اولین بار در موسیقی باروک خودش را نشان داد و مشهورترین موسیقی دان این سبک هم باخ بود. اینکه هر سازی نتی متفاوت بزند. در ایران هم اولین بار حسین علیزاده موسیقی سنتی را به شکل چند صدایی اجرا کرد. رمان رگتایم هم پلی فونیک است، نه تنها این رمان، که تاریخ آمریکا هم پلی فونیک است. باختین اولین بار پلی‌فونی را وارد نقد ادبی کرد و آن را برای داستایوفسکی استفاده کرد. اینکه هرکسی در جایگاهی که دارد و هر کاری که می‌کند، حق دارد.

آمریکای پر از تصادف

این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنان خود گفت: رگتایم پر از تصادف است. مجموعه‌ای بداهه نوزی‌ها. خود دکتروف می‌گوید «نوشتن مانند رانندگی می‌ماند. فقط چند متر جلو را می‌بینی ولی این مانع رانندگی نمی‌شود

وی درباره راوی داستان گفت: تا اواخر داستان انگار راوی دانای کل است اما در میانه‌ها پسر به عنوان راوی خودش را نشان می‌دهد. جایی از او پرسیده بودند که راوی این داستان چه کسی است. او می‌گوید :«راوی مخفی رگتایم شاید پسر کوچک باشد.» مصاحبه کننده می‌پرسد می‌گوید چرا می‌گویید شاید؟ که جواب می‌دهد «زیرا او از خود من هم پنهان مانده بود. در نقطه‌ای نزدیک به پایان او رابطه شخصی خود را درباره هرآنچه ما در داستان خواندیم برملا می‌کند. من تقریبا مطمئنم که او راوی است. ولی فکر نمی‌کنم خیلی هم مهم باشد که اوست یا کس دیگری. نویسنده‌ها همیشه از بچه‌ها به عنوان راوی استفاده کرده‌اند» و بعد توضیح می‌دهد که چرا بچه‌ها راویان مناسبی هستند، به این دلیل که همه امور عادی، برای بچه‌ها شگفت آور است.

آمریکای چهل تکه

 وی در بخش پایانی سخنان خود گفت: Rag  یک معنای دیگر هم دارد و آن یعنی پارچه‌های کهنه و بی مصرف. که آنها را می‌بریم و در کنار هم قرار می‌دهیم. هویت مردم آمریکا هم همین گونه است. کتاب درباره هویت این ملت است، ملتی که با وجود آنکه خودش از تکه پارچه‌های کهنه‌ای ساخته شده است و به قول فروید انگار ساختش اشتباه بوده ، به کشورهای دیگر با نگاه تحقیر آمیز نگاه می‌کند.

نجومیان در پایان گفت: دریابندری در مقدمه کتاب سعی دارد ثابت کند که رگتایم یک رمان رئالیستی است. اما واقعیت در رمان دکتروف یک واقعیت جعل شده است. چیزی که به ما می‌گوید این کتاب نه رئالیسیتی و نه رئالیست جادویی بلکه یک اثر پست مدرن است.

 

نشست اندیشه و قلم 15 بهمن ماه با نقد کتاب «بازمانده روز» اثر کازئوایشی‌ گورو در فرهنگ‌سرای اندیشه برگزار می‌شود.