به گزارش پایگاه خبری کتابداری و اطلاع رسانی ایران (لیزنا) به نقل از ايبنا، با حضور رئيس سازمان ميراث فرهنگي، ثقهالاسلام و شريفي مديران سابق و جديد مجموعه فرهنگي تاريخي گلستان، رئيس کل موزه ملي ايران، معاون حفظ، احياء و ثبت آثار و مدير کل امور موزهها و اموال منقول فرهنگي تاريخي از شاهنامه بايسنقري عصر روز يكشنبه (12 ارديبهشت) در مجموعه فرهنگي تاريخي گلستان رونمايي شد.
حميد بقايي رئيس سازمان ميراث فرهنگي در اين مراسم با اشاره به لزوم نمايش اين اثر برجسته خطي در جمهوريهاي فارسيزبان حاشيه درياي خزر گفت: به طور حتم نمايش نسخههاي خطي ارزشمندي همچون شاهنامه بايسنقري با استقبال مخاطبان و علاقهمندان مواجه ميشود و نيز موجب ارتقاي مناسبات فرهنگي بين ايران و کشورهاي ياد شده خواهد شد.
معاون رئيس جمهور با اشاره به اينکه مجموعههاي نفيس خطي بسياري در کشور تاجيکستان با مشکلات مرمتي مواجهند بر لزوم تبادل اطلاعات علمي در زمينههاي مرمت و احياي نسخ خطي با اين کشور تأکيد کرد.
در ادامه اين مراسم رئيس سازمان ميراث فرهنگي پيشنهاد کرد: در حاشيه نمايش نسخههاي خطي ايران در کشورهاي فارسيزبان ميتوان هفتههاي فرهنگي بين ايران و کشورهاي ياد شده برگزار کرد.
شاهنامه بايسنقري نفيسترين نسخه خطي
ابوالقاسم فردوسي توسي شخصيتي برجسته در شعر ايران و شاعر ملي سرزمين ايران به شمار ميرود كه در سال 329 هجري قمري در شهر توس ديده به جهان گشود. او سراينده اثري حماسي به نام شاهنامه است. در طول تاريخ نسخههاي بيشماري از روي شاهنامه فردوسي نوشته شده است. سه نسخه از نسخههاي خطي قديمي شاهنامه به نامهاي شاهنامه دموت، شاهنامه تهماسبي و شاهنامه بايسنقري ارزش جهاني دارد كه از بين اين نسخ تنها شاهنامه بايسنقري به صورت كامل بر جاي مانده است.
تحرير شاهنامه بايسنقري در سال 833 هجري قمري به سفارش شاهزاده بايسنقر ميرزا توسط جعفر تبريزي، خطاط چيرهدست، به رشته تحرير درآمد. بايسنقر نوه تيمور لنگ بود كه آخرين امپراطوري عظيم شرقي و چندمليتي را بنا نهاد. فرزندان وي نيز حاميان پيشرو در هنر، علم و معماري بودند. شاهرخ چهارمين و كوچكترين پسر تيمورلنگ بود. شاهرخ پايتخت خود را هرات قرار داد كه به مركز سياسي امپراتوري تيموريان و قلب تفكر رنسانس تيموريان بدل شد.
بايسنقر، فرزند شاهرخ، مكتب خطاطي و نقاشي مينياتور هرات را بنا نهاد. وي بيش از چهل نقاش، تذهيب كار و خطاط را گرد هم آورد تا تحت نظر استاد جعفر تبريزي به تحرير شاهنامه مشغول شوند. پس از اتمام اين نسخه خطي، شاهزاده بايسنقر ميرزا دستور داد، شرحي از زندگي فردوسي و چگونگي سرودن اين اثر حماسي به متن اصلي افزوده شود.
اين شاهنامه با قطع رحلي (26 سانتيمتر در38 سانتيمتر ) شامل 700 صفحه كه هر صفحه 31 سطر و هر سطر شامل 3 بيت به قلم نستعليق است، بر كاغذ خانبالغ نخودي كتابت شده است. اين اثر با يك شمسه مذهب عالي، حاوي كتيبهاي به قلم رقاع بر زمينه زرين، شامل نام و القاب بايسنقر ميرزا آغاز ميشود. صفحههاي دوم و سوم شامل تصوير شكارگاه است و بر دو صفحه مذهب به نقش دو ترنج، نام و القاب آن شاهزاده ديده ميشود.
دو صفحه حاوي مقدمه منثور و نيز دو صفحه آغاز متن شاهنامه با حاشيههاي مذهب مرصع آراسته و بين سطور آنها طلااندازي شده است. نسخه جمعا به 22 تصوير آبرنگ (بدون رقم نگارگر) مزين شده. جلد اين نسخه چرمي ضربي طلاپوش با دو حاشيه روغني در بيرون و سوخت معرق طلايي بر زمينه لاجوردي در اندرون است.
اين شاهنامه توسط امير نظام گروسي رجل نامدار ايراني ( 1317-1237 هجري قمري ) به كتابخانه كاخ موزه گلستان هديه شده است كه به شماره 716 در اين كتابخانه به ثبت رسيده و در سال 1350 شمسي به صورت چاپ لوحي در تهران منتشر شده است. اين نسخه اكنون در شرايطي مناسب و استاندار در مخزن كتابخانه كاخ موزه گلستان نگهداري ميشود.
اين اثر در بين شمار بسيار شاهنامههاي مصور و آراسته موجود در كتابخانهها و موزههاي جهان يكي از نامورترين و شناختهترين آنهاست. چند ويژگي اين كتاب را از نسخههاي مشهور ديگر متمايز ميكند؛ نخست آنكه اين نسخه بر خلاف دو نسخه دموت و تهماسبي قرباني آزمندي به دست آورندگان آنها نشده است تا شيرازه آن از هم گسسته و برگهاي آن در گوشه و كنار جهان پراكنده شود بنابراين اگر از چند افتادگي در متن آن بگذريم، اين نسخه، نسخهاي كامل و دست نخورده در بين شاهنامههاي مشهور و رده اول به شمار ميآيد.
دو ديگر آنكه اين نسخه از نظر نفاست، زيبايي و آراستگي، در نوع خود كممانند است. نگارگري، تذهيب، تجليد و ديگر آرايههاي كتاب با استادي تمام انجام شده و اگر از ضعف در خط نسخه، آن هم به سبب همزماني كتابت آن با آغاز تكامل نستعليق، بگذريم اين شاهنامه همه امتيازات لازم يك نسخه خطي را در خود دارد. سومين امتياز، وجود مقدمهاي است كه براي نخستينبار بر اين شاهنامه افزوده شده است.
اين اثر نفيس خطي در اسفند ماه 1384 پس از ثبت در حافظه ملي براي ثبت در حافظه جهاني به سازمان فرهنگي ملل متحد ( يونسكو ) معرفي شد و پس از طي مراحل مختلف كارشناس در سازمان مذكور، سرانجام در خرداد ماه 1386 در حاظه جهاني به ثبت رسيد.