«کتابخانه نمونه، کتابدار نمونه»: به مناسبت روز کتابدار

پایگاه خبری کتابداری و اطلاع رسانی ایران (لیزنا)؛ سید ابراهیم عمرانی، رئیس کتابخانه مرکزی پردیس علوم دانشگاه تهران: هفته کتاب مبارک، روز کتابدار را به همه عزیزان تبریک می گویم. به کتابداران عزیزی که در این روزها به عنوان کتابدار نمونه از سوی نهادها، هیأتهای امناء، موسسات، شهرداریها و کتابخانه های مختلف به عنوان کتابدار نمونه برگزیده می شوند نیز تبریک می گویم، و امیدوارم در همه شئون زندگی نمونه تلاش و موفقیت باشند.

اما من انتخاب کتابخانه نمونه را بر کتابدار نمونه ترجیح می دهم. راستش خودم هم کامل کامل حرف خودم را قبول ندارم و یک جاهایی تعارضاتی هم در سخن خودم می بینم ولی در مجموع باید بگویم که ترجیحم انتخاب کتابخانه  نمونه است. الیته این ترجیح، خاص کتابخانه به مفهوم سنتی آن نیست و  کتابخانه با تعریفی جدیدتر را در نظر می گیرم، کتابخانه در تعریف من مخازنی فیزیکی و الکترونیکی برای نگاهداری همه گونه مواد (کتابخانه ای، موزه ای، آرشیوی و نیز چاپی و  الکترونیکی) است که در محل و از راه دور، و در هر موقعیت زمانی بر حسب سطح مراجعه، همه یا بخشی از مجموعه خود را در دسترس قرار می دهد و با شیوه های نو انواع خدمات را برای کاربران خود طراحی و اجرا می نماید.

چرا انتخاب کتابخانه نمونه و نه کتابدار نمونه؟ انتخاب کتابخانه نمونه، تشویق یک مجموعه و مدیریتی است ولی انتخاب کتابدار نمونه،  فردی است و اشاره ای به کار جمعی ندارد، در حالی که شکوفایی خدمات یک کتابخانه در گرو کار همه کتابداران مجموعه است. انتخاب کتابدار نمونه، در همان حال که چند نفر را در یک مجموعه خوشحال می کند، چندین نفر را ناراحت می کند. معیارهای انتخاب فرد نمونه در همه سالهای دوران خدمت من (سه سال قبل از انقلاب و 32 سال بعد از انقلاب) معمولا حرفه ای نبوده - حد اقل تا جائی که من دیده ام -  و رقابتی ایجاد نمی کند. در بخش استاندارد نیروی انسانی هیچ کدام ازاستانداردهای کتابخانه های دانشگاهی، تخصصی، عمومی و مدرسه ای هم چنین چیزی نمی بینید. آنجا هم می بینید که گفته نیروی انسانی کتابخانه (بیشتر کتابدار) چه صلاحیتها، تخصصها یی باید داشته باشد و چه آموزشها و بازآموزی هایی باید ببیند. من مثل همیشه ترجیحم با توسعه کار جمعی است و آموزش دادن کتابداران در جهت کار جمعی برای یک مجموعه واحد به  نام کتابخانه.

برای بسیاری مدیران سازمانها هم که این گونه مراسم را برگزار می کنند، از بعد حرفه ای خیلی اهمیت ندارد که چه کسی و با چه معیاری انتخاب شده است و برای معترضان آرزو می کنند که انشاءالله سال دیگر هم شما نمونه می شوید و سر و ته قضیه هم می آید. ولی برای همان مدیر و در مجموعه بالا دستی خودش، و در جلسات مدیران همطراز این مسأله به وجود می آید که سال آینده خودم را  به حد مطلوب برسانم. او در اولین فرصت رئیس کتابخانه و گاهی کتابداران را می خواهد و بازخواست می کند که چرا شما کتابخانه نمونه نشدید. اگر سال اول هم این انگیزه را نداشته باشد سال بعد حتما به فکر می افتد که خودش را بالا بکشد. جواب ما این است که آقای مدیر شما نمونه نشده اید نه ما کتابداران. ما بر پایه آنچه شما در اختیارمان گذاشتید، و وظایفی که برایمان تعریف کردید، نهایت تلاش خود را کرده ایم، شما نتوانسته اید ابزار  لازم برای کار بیشتر به ما بدهید، یا برنامه شما در جایی ضعیف بوده.

سازمانی که مستقیما مسئولیت کتابخانه را دارد مسئول است که امکانات، نیروی انسانی، بودجه و مدیریت کتابخانه را تامین نماید. بدون آن، مسلما با همه تلاشهای فردی و خالصانه و در بسیاری از مواقع حتی از جان گذشتگی کتابداران، نمی توانیم کتابخانه نمونه باشیم. پس رقابتی باید ایجاد کنیم بین مدیران بالا دستی برای گرفتن منابع انسانی و منابع مالی و مدیریت صحیح بر این منابع، تا  کتابخانه نمونه ای که آقا یا خانم مدیر انتظار دارند محقق شود.

در انتخاب کتابخانه نمونه، مسلما «کتابداران نمونه» خیلی مهم هستند. این قبیل کتابداران نمی گذارند که منابع حیف و میل و هدر شوند، همه امکاناتی که آقای رئیس می آورند، اگر کتابدار دلسوزی در مجموعه نباشد، تبدیل به محصول نخواهد شد و ارزش افزوده ای به دنبال نخواهد داشت. مثل بسیاری از محصولات دیگر که در انباری به امید خدا رها شده اند، می پوسند و می گندند و از بین می روند و هرگز به استفاده نخواهند رسید. پس نقش کتابدار، آن هم از نوع نمونه اش در این فرایند ضروری و انکار ناپذیر است ولی کافی نیست.

ولی عکس آن صادق نیست. یعنی بهترین و نمونه ترین کتابداران موجود را در کتابخانه ای که نه بودجه کافی دارد، و نه امکانات، و ضمنا مدیری هم بالای سرش دارد که یک یا چند شغل دیگر دارد (در بهترین شرایط عضو هیأت علمی) و حتی نام همکاران خود در کتابخانه را کاملا به یاد ندارد بگمارید،  آیا جامعه هدف کتابخانه به دسترسیهای بهتری به خدمات کتابخانه نایل خواهد شد؟ کتابدار که نمی تواند خودش سرور و شبکه تامین نماید، نمی تواند منابع مورد نیاز مراجعان خود را از جیب مبارکش بپردازد، نمی تواند نیروی انسانی کارا و توانا استخدام کند و حقوق و مزایای ایشان را بپردازد ضمن اینکه کتابدار نمونه ما برای گرفتن لامپ سالم به جای لامپ سوخته کتابخانه باید حتما برود و مدیر محترم را پیدا کند که یک امضاء به ایشان بدهد که انباردار سازمان جواب سلامش را بدهد. در چنین شرایطی کتابدار نمونه ما تا کی نمونه خواهد ماند و آیا دچار زودمرگی حرفه ای نخواهد شد و انگیزه هایش را از دست نخواهد داد؟

من انتخاب کتابخانه نمونه را در مجموعه های همطراز و با معیارهای استاندارد و نزدیک به استاندارد توصیه می کنم. بعد از اینکه کتابخانه نمونه شد، از سازمان بخواهیم که از همه کتابداران آن کتابخانه (ها) قدردانی شود. کتابخانه نمونه حاصل کار جمعی مجموعه ای از کتابداران و مدیران در یک سازمان است و دست مریزاد آن شامل مجموعه کتابخانه می شود.

بگذریم، باید دعا کنم خدا بنده را نبخشد که بسیاری دوستان را در مواقعی رنجانده ام. مطلبی که می خواهم بگویم پاسخی بوده که شاید 10 سال پیش به یکی از دوستان عزیزم نوشتم. ایشان یکی از محققان برجسته رشته دامپزشکی ایران و در آن دوران رئیس کتابخانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران بودند که در دوره مدیریت ایشان کتابخانه به حق تلاش فراوانی داشت و ایشان با استفاده از موقعیت علمی خود در دانشکده، امکانات خوبی را برای کتابخانه فراهم می کردند. ما در دانشگاه تهران از سال 1375 و بر اساس استاندارد کتابخانه های دانشگاهی ایران و نیز استاندارد کتابخانه های دانشگاهی انجمن کتاخانه های دانشگاهی و تحقیقاتی امریکا، پرسشنامه ای تهیه کرده بودیم و بر اساس آن اقدام به انتخاب کتابخانه نمونه می کردیم. در کمیته ارزیابی شورای هماهنگی کتابخانه های دانشگاه تهران (همان کمیته کتابخانه نمونه) هر ساله و بر اساس پیشرفتهای سازماندهی و خدمات مبتنی بر فناوری و شیوه های نوین مجموعه سازی بویژه مجموعه های الکترونیکی، پرسشنامه را تغییر می دادیم و پرسشنامه جدیدی تهیه و ارسال می کردیم. این مسأله مورد اعتراض برخی از دوستان در شورا بود که ما بر اساس پرسشنامه سال قبل خودمان را ارتقاء داده ایم و حالا شما چیزهای تازه ای از ما می خواهید. پاسخ ما این بود که ممکن است خدمت و امکاناتی که در پرسشنامه جدید از آنها نام برده شده را، هیچیک از کتابخانه های ما نداشته باشند ولی حضورش در پرسشنامه باعث توجه کتابخانه ها به این مسأله می شود و باز در سال بعد کارهای تازه ای عرضه خواهد شد.

در این میان کتابخانه دانشکده دامپزشکی در چند سال متوالی با تلاش فراوان خود را بالا کشیده بود و بالاخره صدای دوستان درآمد و دوست فرهیخته و دانشمند و بزرگوار من طی نامه ای به معاون پژوهشی دانشگاه که رئیس شورای هماهنگی کتابخانه های دانشگاه بودند،  گلایه نامه ای نوشتند که در آن بر تلاش بی وقفه کتابداران دانشکده طی چند سال متوالی اشاره داشتند که همین الآن هم می گویم بر منکرش لعنت، و نوشته بودند که با وجود داشتن بهترین کتابداران و زحمات بی وقفه ایشان ما باز هم موفق به کسب عنوان کتابخانه نمونه نشده ایم. و معاونت پژوهشی دانشگاه هم بنده را  ملزم به پاسخگویی نمودند. البته جواب من ممکن است همینجا صدای بسیاری از دوستان کتابدار مرا بر سر بنده بلند کند و بر من خرده بگیرند و برای همین در ابتدا گفتم که خوب در نظر خودم نمی توانم مسأله را کاملا حل کنم، و با اینهمه جواب به دوست بزرگوار خودم را می نویسم و شما قضاوت کنید که کدامیک را اولویت می دهید. یادتان باشد که هیچکدام را به نفع دیگری حذف نمی کنم و منکر نمی شوم ولی اولویت من با انتخاب کتابخانه نمونه است و نه کتابدار نمونه؛ انتخاب کتابخانه نمونه در مجموعه های همطراز با استفاده از دو گونه معیار و استاندارد: یکی استانداردهای کتابخانه های دانشگاهی برای سنجش دروندادها، بروندادها و برآیندها، و دیگری پرسشنامه ای مبتنی بر خدمات به کاربران مانند LibQual   یا EFQM  برای سنجیدن همان کتابخانه ها، ولی از نگاه کاربران .

و اما جواب من به استاد پرتلاش و گرامی:

ریاست محترم کتابخانه دامپزشکی

با سلام و عرض ارادت، بنا به امر ..... در مورد انتخاب کتابخانه نمونه این چند خط مثال را به عنوان پاسخ به مرقومه شریفه حضرتعالی خدمتتان معروض می دارم:

دکتر دامپزشک بسیار پر کار و فعالی داریم در کلینیک دامپزشکی دانشگاه تهران واقع در مردآباد کرج. این جوان بسیار پر تلاش و واقعا از خود گذشته در بسیاری از مواقع از خور و خواب خود می زند تا سلامت دامهای روستائیان منطقه را تامین نماید. یک نیمه شب که ایشان تا دیر وقت در حال معالجه دامهای اهالی بوده و هنوز شام نخورده و از صبح هم سرپا بوده، گاوی را برای زایمان به اورژانس درمانگاه می آورند و او فارغ از خود، به سرعت امکانات موجود را برای جراحی فراهم می آورد و کار را آغاز می کند ولی به علت کمبود وسایل و تجهیزات، تجهیزات ساده ای مانند دستگاههای استریل کننده ادوات اتاق عمل، جراحی موفقیت آمیز نبوده و دام در درمانگاه تلف می شود.

ما می توانیم بگوئیم این جراح دامپزشک کوتاهی کرده؟ حتی ممکن است با وجود این جراحی ناموفق باز هم به عنوان دامپزشک نمونه انتخابش کنیم ولی آیا حق داریم به کلینیکی که در اثر کمبود یا نبود امکانات باعث از بین رفتن شریان اقتصادی یک خانوار شده بگوئیم درمانگاه نمونه؟ مسلم می دانم اگر دامپزشک جوان پرتلاش عزیز ما واقعا دامپزشک نمونه ای باشد، ترجیح خواهد داد که کمبودهای درمانگاهش را برطرف کنید تا بتواند خدمات بیشتر و بهتری ارائه دهد  و لبخند رضایت کاربر نهائیش (روستایی صاحب گاو) از هر تقدیرنامه و احتمالا جایزه نقدی برایش با ارزش تر و دلگرم کننده تر باشد.

دوستان کتابدار، به مسابقه کتابخانه نمونه بین کتابخانه های همطراز و بر اساس شاخصهای استاندارد و تجربه شده دامن بزنید و اگر کتابخانه نمونه نشدید هم شما ناراحت نباشید، این انتخاب نشدن باید زنگ خطری باشد برای مدیران بالا دستی شما که با وجود داشتن کتابدارانی پرتلاش و روزآمد مانند شما چرا نمی توان به کتابخانه زیر مجموعه آنها گفت کتابخانه نمونه.

عمرانی، ابراهیم. «کتابخانه نمونه، کتابدار نمونه: به مناسبت روز کتابدار». پایگاه خبری کتابداری و اطلاع رسانی ایران (لیزنا). سخن هفته شماره 2. 24 آبان 1389.