انجمن علمی و خواسته‌های صنفی

 

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی: بارها شنیده ایم که انجمن سابق - منظور انجمن دوره قبل از انقلاب است - چنین می کرد و چنان می کرد و به کار کتابداران رسیدگی می کرد و مشکلات را از پیش روی بر می داشت و این انجمن نمی خواهد یا نمی تواند.

قبل از ورود، شعار قبلی خودم را که در یادداشت انجمن و همایشهایش نوشتم یک بار در همین ابتدای امر  بازگو کنم و بعد بروم سراغ مطلب:

انجمن فقط هیات مدیره نیست، همه اعضا با هم و در کنار هم با یک زبان مشترک و در چارچوبی که خودمان تعیین می کنیم   (بخوانید اساسنامه) می شوند انجمن.

اینکه این انجمن نمی خواهد یا نمی تواند یعنی همه یا حد اقل اکثریت اعضای انجمن نمی خواهند یا نمی توانند یا همه یا اکثریت هیات مدیره نمی خواهند که مسلم می دانم این طور نیست.  ادعا می کنم همه اعضای انجمن، از جمله هیات مدیره می خواهند و دوست دارند کاری برای خودشان انجام دهند . می گویم کاری برای خودشان، دقیقا. خودشان هم عضوی از انجمن هستند و می خواهند از طریق انجمن منافع بیشتری را به سوی خودشان بکشند. البته این منافع فقط می تواند منافع دراز مدت خودشان به عنوان یک حرفه مند  کتابدار و اطلاع رسان باشد و بس . چرا که خوشبختانه یا بدبختانه!!!!!!!! وجوهی که در انجمنهای علمی گردش می کند قطعا انگیزه های مادی برای حضور در هیات مدیره و شائبه های سه هزار میلیاردی را منتفی می کند.

جمع کتابداران قرار است برای رفع مشکلات مشترک دور هم جمع شوند (مجمع عمومی) و بعد عده ای از میان جمع داوطلب شوند که برای مدت n روز یا  n ماه یا n سال در مواقع بروز مشکلات سنگی را به کمک جمع همکاران از پیش پا بردارند، و انتظار می رود که وقتی این ماموریت به این داوطلبان داده می شود، همه چیز تمام شده تلقی نگردد و این تلقی بین اعضا باشد که خوب تازه آغاز کار است، نه اینکه بعد از انتخابات، به خود و احتمالا دوست بغل دستیشان بگویند پاشو بریم دیگه، انتخابات تمام شد و بروند تا سه سال دیگر و انتخاباتی دیگر . همه باید با همه حساسیتهایشان در کارها کمک کنند، پرسش کنند و مشکلات را منتقل کنند و در این رابطه نزدیک و تنگاتنگ با این گروه داوطلب از افراد و آحاد جدا از هم،  انجمنی منسجم پدید آورند.

این گروه داوطلب بنا به مقتضیات کاری را شروع می کنند. طبیعی است که ممکن است همه موافق نباشند و در بالاترین سطح،  ممکن است منفعت یکی، ضرر دیگری باشد، خوب این در همه حال ممکن است و اتفاقا برای همین موارد است که اساسنامه نوشته می شود تا بتوان در این قبیل  موارد با تکیه بر آن به سمت مشکلات و قضاوت در باره آن و تصمیم گیری برای مشکل رفت. گاهی ممکن است اعضا تشخیص دهند که این اساسنامه برای یک روزهایی خوب بوده ولی الآن کارکردی ندارد و جوابگوی نیاز و منافع اعضا نیست ، خیلی ساده، در یک روز معین دور هم جمع می شوند (مجمع عمومی)  و بندهای به درد نخور را حذف و بندهایی که به نظر می رسد می توانند کمک حال اعضا باشند به آن اضافه می کنند.

خوب همه اینها در حرف کاملا جور در می آیند و درست هستند و مشکلی نیست ولی در عمل باید دید در کدام  قلمرو سیاسی دنیا زندگی می کنید و اساسنامه شما در کدام کشور و با چه منظوری و در چه نهادی به ثبت رسیده است.  می توانید اصلا در مراجع رسمی ثبتش نکنید. مثل یک شورای خانوادگی یا یک صندوق قرض الحسنه که بین چند دوست یا چند همکار و یا چند خانواده تشکیل می دهیم. آن وقت در هیچ محکمه ای به عنوان یک مجموعه حقوقی حق اظهار دعوی نداریم. فرض کنیم ما 20 نفر که جمع کتابدارانه ای را تشکیل داده ایم ، می توانیم نامه ای را بنویسیم و زیرش هر 20 نفر امضا کنیم و به کتابخانه ملی بدهیم یا به وزارت علوم و به حذف پست کتابدار اعتراض کنیم ولی این انجمن نیست که اعتراض می کند، 20 نفر معترض هستند که مساله ای را مطرح کرده اند. اگر خدای نکرده مشکل بزرگتری پیش آمد و لازم بود افراد بیشتری را دعوت کنید، بسیج کنید، به مشورت بنشانید و .... نمی توانید در روزنامه آگهی به نام صنف یا گروه بدهید و عده ای را دور هم جمع کنید، آنجا هم باید با امضای بیست نفر دعوت را انجام دهید و یا با امضای مبهم جمعی از کتابداران آگهی یا نامه را منتشر یا ارسال نمائید که بعید می دانم در ایران وزنامه ها ، آگهی رسمی  با این عنوان از شما قبول کنند و حتما از شما برای ثبت آگهی مشخصات حقوقی می خواهند.

پس اگر بخواهیم به عنوان یک صنف، یک گروه و با نام صنف خود در جایی حرکتی بکنیم لازم است که جمع خود را رسمیت بدهیم. در ایران این رسمیت برای امور صنفی به طور معمول از طریق کمیته های امور صنفی و با مجوز وزارت کشور و در مواردی وزارت بازرگانی و برای فعالیتهایی که بیشتر جنبه های دانشگاهی و علمی را پوشش می دهند، از طریق وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می گردد.

انجمن سابق هم یک جایی ثبت شده بود و یک محدودیتهایی داشت. من سال انقلاب هنوز دانشجو بودم و عضو انجمن. خوشبختانه بچه های جوان امروز با انقلابی درگیر نیستند که داغ باشند، ما البته یک کمی داغ هم تشریف داشتیم و در روزهایی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عده ای از کتابداران خود را به علل مختلف پاکسازی کرد، ما بسیار به در انجمن زدیم که آقا یک حرکتی بکنید و نکردند، داد می زدیم که تعدادی از کتابداران را از دانشگاهها اخراج و پاکسازی کرده اند، کسی نبود که به حرفمان گوش دهد.

در انجمن قدیم هم  فعالیتهای صنفی شامل کمیته آموزش بود که فعال بود و کمیته انتشارات که به جز نامه انجمن، خبرنامه انجمن را هم در می آورد که در آن اخبار صنفی منتشر می شد و آگهی برای جویای شغل و همین نوع اخباری که اوایل در خبرنامه انجمن جدید منتشر می شد و در دهه گذشته با ورود تکنولوژیهای ارتباطی و شبکه های اجتماعی، به وبلاگها و گروههای بحث راه پیدا کرده است و کمیته ای برای همایشها هم نبود و من کمتر همایشی از سوی انجمن به یاد دارم ولی همایشهای سالانه که تحت عنوان مجمع عمومی انجمن بود هر ساله بهمن ماه و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران که ریاست آن بر عهده استاد جاودان ایرج افشار بود برگزار می گردید. و همان طور که در بالا اشاره شد، انجمن قدیم هم در ورود به خواسته های صنفی صرف محتاط بود و حتی در محیط انقلابی سالهای 1357 و 1358 حاضر به شرکت در اعتراضات صنفی نمی شد.

خوب ما (جوانان قدیم) چه کردیم. آستینها را بالا زدیم و در اولین مجمع عمومی انجمن به جوانانی رای دادیم که فکر می کردیم از حقوق صنفی ما دفاع خواهند کرد. جوانانی که به اینکار مصمم بودند و واقعا اگر تک شماره های (فکر می کنم دو شماره) منتشر شده مجله انجمن پس از آن انتخابات را ببینید می بینید که تغییر محتوایی تا چه اندازه جدی بوده و تغییرات رفتاری را هم که امثال بنده باید بیایند و شهادت بدهند. این رفتارها به مذاق حکومت جوان انقلابی اصلا خوش نیامد و انجمن ما مانند بسیاری انجمنهای دیگر محل شدند و تا سالها اجازه ثبت و فعالیت پیدا نکرد (22 سال) . و سالها و سالها طول کشید تا انجمن بار دیگر بتواند خود را ثبت کند و به رسمیت برساند.

تاریخ نشان داده که وقتی سیل عظیم انقلابها در دنیا به راه می افتد، همیشه در کنار مردم انقلابی و چهره های جانفدای انقلاب، عده ای فرصت طلب هم که از ابتدا در حاشیه حرکت می کنند وجود دارند که منتظر تنها یک لحظه اند که بر خر مراد بپرند و وقتی آن بالا افسار را به دست گرفتند و جای خود را محکم کردند، دیگر با هزار قسم و آیه هم نمی توانید آنها را پائین بیاورید و جالب است که از خود انقلابیهای واقعی هم انقلابی تر می شوند. به اینها که نه انقلابی واقعی هستند و نه متخصص واقعی، هیچ اطلاقی جز فرصت طلب نمی توانم بدهم. متاسفانه همین گروه هستند که از سویی حرفه ها را به محقرانه ترین شکل ممکن آن تنزل می دهند (چون حرفه را در اندازه های محقرانه خود می خواهند و قدرت تحمل افراد با یک سر و گردن از خود بالاتر را اصلا ندارند)  و از سوی دیگر انقلاب را تنها ابزاری برای رسیدن به فرصتهای بالاتر و بیشتر برای شخص شخیص خود می دانند. این گروه، انجمنها را که از نظر اجتماعی پیستون حرکت علمی و اشاعه دانش وشکوفایی استعدادهای افراد در هر رشته ای هستند را به نفع خود نمی بینند و بیشتر از انجمنها انتظار مدیحه سرایی برای خود دارند و بس.  در حوزه ما ، کتابداری و اطلاع رسانی،هم  مانند همه رشته های دیگر و در حد وسع خود !!!! ، بودند از این افراد که می خواستند از نمد انقلاب کلاهی برای خود دست و پا کنند. این گروه که رشد خود را در گرو نبود انجمن می دیدند، تا روز تاسیس انجمن با آن مخالف بودند و از رسمیت یافتن آن هراس داشتند و هر سنگی که می توانستند جلوی چرخ تاسیس انجمن می گذاشتند. انجمن کتابداری به نسبت بسیاری انجمنهای دیگر خیلی دیر مجوز گرفت.  به یاد آن روز می افتم که علی میرزایی که از مسلمانان قبل از انقلاب بود و یک شبه به اسلام نگرویده و کراوات از یقه پیراهن باز نکرده بود، از پشت تریبون فریاد می زد "بابا مسلمونا، کله پزا انجمن دارند، چرا نباید کتابدارا انجمن داشته باشند"، و کتابداران 22 سال طول کشید (شاید 10 سال بعد از این سخنرانی آقای میرزایی) که توانستند انجمن خود را به ثبت  برسانند.

انجمن قدیم در سال 1359و به علتهایی که در بالا عرض شد منحل شد و از فردای انحلال کتابداران نبود آن را حس کردند. جای خالی نامه انجمن کتابداران ایران که یکی از وزین ترین مجلات علمی – دانشگاهی پیش از انقلاب بود، کاملا حس می شد و خود من که از اولین کسانی بودم که در انتخابات 1358 و 59 به خلع ید از اعضای هیات علمی و روی کار آوردن جوانانی که قرار بود بعد صنفی انجمن را تقویت کنند، رای دادم به این گناه به شدت اعتراف می کنم. می نویسم گناه که از اشتباه بالاتر باشد ، ولی راستش مدتی است که دوباره نمی دانم کار ما اشتباه بود یا نه؟ واقعا نمی دانم. از اعتراف به اشتباه باکی ندارم ولی وقتی جوانان امروز را می بینم و خواسته هایشان را ، گاهی فکر می کنم اگر دوباره در آن موقعیت قرار بگیرم، باز هم همان کار را خواهم کرد!!!!!!؟ واقعا نمی دانم.  شاید پیشنهادی که در همین مقال خواهم گفت، راه حل بینابینی باشد برای فائق آمدن بر مشکلات علمی بودن و صنفی نبودن انجمن. چرا که می دانید و بارها گفته شده که انجمن فعلی انجمنی علمی و با مجوز و اساسنامه تیپ وزارت علوم است و باید مراقب باشیم که گزک دست مسئولان این امر ندهیم و همین انجمن را که با خون دل فراوان و 22 سال پیگیری تاسیس شده مورد تعرض قرار ندهیم.

من از دل این خاطرات می خواهم دوستان جوانم را دعوت کنم که بیایند و راه حلی بینابینی را که نه مشکلات صنفی بسوزد و نه انجمن علمی، سر لوحه کار قرار دهند. بیایند ومسایل صنفی و موارد مورد علاقه خود را بنویسند و حتی بنویسند که انتظار دارند که انجمن در برابر خواسته ایشان چه حرکتی از خود نشان دهد. دقت کنید که  تا اینجای کار هیچ مرجع رسمی نمی تواند ایراد بگیرد که چرا کتابداران از انجمن چنین چیزهایی را خواسته اند، خوب انجمن است و عده ای هم این موارد را خواسته اند و قصوری متوجه انجمن نیست و اگر هم قصوری تلقی گردد، پیشنهاد شخص بنده و در سخن هفته یک پایگاه خبری بوده است.   با این کار می توان  برخی مسایل صنفی مورد تقاضا را شناخت و برای آنها برنامه ریزی کرد. و از اینجا می تواند برای مسائلی که صرفا صنفی است برنامه ریزیهایی خارج از انجمن انجام داد. چگونه؟؟!!! خوب عرض می کنم و در سه دسته آنها را طبقه بندی می کنم و عرض می کنم:

انتظارات صنفی

انتظارات صنفی که گهگاه شنیده می شود که انجمن به مسائل ما رسیدگی نمی کند چیست؟  انتظار مسکن و وام از انجمن داریم، شاید عده ای داشته باشند ، شاید در میان همکاران عده ای باشند که بتوانند خارج از اساسنامه انجمن و بطور مستقل این امر را تعقیب کنند و تعاونی مانندی به سامان برسانند. راه حلش هم وزارت تعاون است و من خود برای موردی فرهنگی در شهرستان بم با عده ای از دوستان توانستیم تعاونی فرهنگی به ثبت برسانیم که کار کردی انتفاعی هم می تواند داشته باشد. خبرنامه انجمن و حتی وبسایت انجمن و لیزنا  و وبلاگها و دیگر منابع موجود هم می توانند در حد انتقال اخبار و بیانیه ها به داوطلبان راه اندازی این امر کمک کنند. صندوق بیکاری می خواهید درست کنید؟ بیائید راه حلش را پیدا کنیم و هر خواست دیگری که ممکن است فکر کنید که به وضعیت معیشت کتابداران کمک کند.

 

اعتراضات صنفی

اگر انتظار از نوع اعتراضات صنفی است که انجمن دوره چهارم به ریاست آقای دکتر رضایی، در این امر فعال بوده و هستند. اگر در سه دوره قبلی معترضان عقیده داشتند (و درست می فرمودند)  که انجمن هیچ حرکتی نمی کند و منظور این بود که اطلاعیه ای ، اعلامیه ای ، اعتراضیه ای نمی دهد که انجمن چهارم از این نظر بسیار سریع عمل کرده است. اینجا سر ارزش گذاری ندارم که از این لحاظ هیات مدیره چهارم  بهتر عمل می کنند یا قبلیها. اینجا صحبت تنها در این مورد است که انجمن اعلامیه هم فراوان می دهد و در همین یک سال اخیر در چندین مورد مثل حذف پست کتابدار و یا ادغام کتابخانه ملی با کتابخانه های عمومی، انجمن رسما اعتراض کرد و حساسیتهای جامعه کتابداری را به مسئولان نشان داد.

دیگر اگر منظور این است که به خاطر حذف پست کتابدار انجمن رئیس وزارتخانه محترمه آموزش و پرورش را در صحن علنی به استنطاق بکشاند، که این در قدرت انجمن نیست. راه حل قانونی این است که در نهایت یک انجمن صد در صد صنفی ، باید به کمیسیون مربوطه در مجلس اعتراضیه بدهد که نمایندگان از مسئولین توضیح بخواهند و باید اذعان کنم هیات مدیره چهارم و در راس آن دکتر سعید رضایی شریف آبادی در این کار حد اکثر توان یک انجمن علمی را بکار برده اند و بیش از این توان هیچ انجمن صنفی هم نیست.

ارتقاء صنفی

در کنار انتظارات صنفی و اعتراضات صنفی، یک مقوله دیگر هم می توانیم نام ببریم که می توان آن را ارتقاء صنفی نامید. در این مقوله در واقع انجمن به کمک صنف (اعضا) می آید و با ارتقاء علمی آنها، جایگاه آنها را در جامعه ارتقاء می بخشد. یکی از مشکلاتی که وجود دارد، جدا شدن همه حرفه مندان پس از فارغ التحصیلی از محیطهای علمی است، و بازآموزی برای همه فارغ التحصیلان امری لازم و ضروری است. بطور معمول و در همه دنیا این بازآموزیها برعهده انجمنهای هر رشته است. در ایران انجمنهای حوزه پزشکی که از نظر مالی هم پشتوانه های بهتری نسبت به انجمنهای دیگر دارند، بطور منظم دوره های بازآموزی برای متخصصین اجرا می کنند. این بازآموزیها شامل انتشار نشریات تخصصی و ترویجی و نیمه تخصصی و کتابچه های راهنما و نیز دوره های آموزشی و کارگاههای آموزشی، سخنرانیهای علمی و همایشهای گهگاهی و همایشهای مدون و تاریخ دار (سالانه ها و دوسالانه ها ) می شود که در این مورد انجمن با حد اکثر بضاعت مادی و معنوی خود تلاش کرده و می کند.

حال  پیشنهاد می کنم همه دوستان خواستهای صنفی خود را به انجمن منتقل کنند تا اولا انجمن بداند که این خواستها که گاهگاه از سوی همکاران شنیده می شود چیست؟ و به دسته بندی و تدوین آن بپردازد و با مشورت خود عزیزان برای هر یک از این خواستها راهکاری با استفاده از ابزارهای رسمی موجود بیابد. در مورد فعالیتهای انجمن به ویژه در مقوله انتشارات و همایشها و کارگاهها نیز می دانم تا کنون بارها  پایشهایی انجام شده و باز هم خواهد شد و این امر هم همراهی مداوم شما را می طلبد که انجمن همیشه فعال و تازه  بماند. فعال بودن انجمن کتابداران ایرانی  نشانه تازه و فعال بودن کتابداری ایران است.  اگر هیات مدیره انجمن این پیشنهاد را بپذیرد، انجمن برای گرفتن پیشنهادات مشخص صنفی می تواند در وب سایت خود محلی را به گرفتن توصیه های همکاران اختصاص دهد  و البته لیزنا هم از یادداشتها و توصیه های خوانندگان محترم استقبال می کند.

و در پایان به همه همکاران و به ویژه دوستان جوان توصیه می کنم که با حضور خود به با نشاط تر شدن انجمن کمک کنید، انجمن را ارتقاء دهید و برای یافتن جایگاهی بهتر برای کتابداران به کمک انجمن بیائید و در صورت لزوم حتی بندهایی از اساسنامه را تغییر دهید . محافظه کار هم نباشید، لیکن نه به قیمت فرصت دادن به فرصت طلبان .

عمرانی، ابراهیم. «انجمن علمی و خواسته‌های صنفی». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 48. 18 مهر 1390.