کتابداران و سهل اندیشی تاریخی

حتما شما هم کم و بیش سریال سالهای مشروطه را دیده اید. روایت تاریخی که هر شب از سیما میهمان خانه ها بود و تلاش داشت ما را با تاریخ معاصر ایران آشنا کند. امشب در برنامه ای تلوزیونی دیدم که مجری و مردمی که با آنها مصاحبه می شد با چنان آب و تابی از این سریال و ویژگیهای بی بدیلش سخن می راندند که گویا تاریخ معاصر ایران به مدد این سریال زنده شده است بی خبر از آنکه نقدهای تند و تیزی بر این سریال و صحّت رویدادهای به تصویر کشیده شده بصورت پراکنده (بطور مثال در اینجا و اینجا) به چاپ رسید.

اما آیا واقعیتهای تاریخی همانی است که در این نوع روایتها به خورد بیننده داده می شود؟

آگاهی نداشتن و مطالعه تاریخی نداشتن مخاطب چقدر در تکرار این اشتباهات موثر است؟ در مورد اینکه چرا تاریخ نمی خوانیم و چرا باید تاریخ بخوانیم بسیار گفته و نوشته اند که جای بحث آن در این جا نیست و بنده متخصص تاریخ ویا پژوهشگر این حوزه نیستم. اما معتقدم که کتابداران و اطلاع رسانان کسانی هستند که دسترسی به اطلاعات موثق و جامعی در این باره دارند. نقدهای بسیاری بر این نوع روایتها شده است که متکی بر همین اطلاعات مندرج در منابع اطلاعاتی تاریخی است. از کتابداران و اطلاع رسانان که دسترسی به این منابع را سهولت می بخشند انتظار نمی رود که خیلی ساده تحت تاثیر برخی روایتهای غیر دقیق -حتی گاه غیرواقع- قرار بگیرند. و افزون بر این انتظار آنست که آنها به دلیل توانمندی که در این زمینه دارند مشاوره های درست و عالمانه ای به روایتگران (اغلب نامتخصص) و همچنین جامعه گسترده مخاطبان بدهند و جامعه را از سهل اندیشی تاریخی برهانند.

ضرورت ندارد که حتما یک کتابدار یک تاریخ دان باشد اما حتما باید فرد آگاهی باشد که قدرت دسترسی به اطلاعات و یافته های درست با کمک داشته های مضبوط (دانش عینی) داشته باشد. شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت که نقش کتابداران در بالابردن و شکل دهی تفکر جامعه مخاطبین بسیار مهم است.