لیزنا، دکتر حمیدرضا جمالی مهموئی، استادیار گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تربیت معلّم تهران: چندی پیش کتابی از سوی کتاب ماه کلیات به من داده شد تا نقدش کنم. به موضوع کتاب که مرتبط با مدیریت پژوهش بود علاقمند بودم و با خوشحالی پذیرفتم. کتاب «تألیف و ترجمه»ی یک «استاد» دانشگاه بود و شانزده صفحه فهرست منابع و مآخذ فارسی و اغلب انگلیسی را در انتها یدک میکشید. با شروع مطالعه کتاب، این پرسش ذهنم را مشغول کرد که کدام بخش از این کتاب نتیجه اندیشه و تفکر نویسنده و کدام قسمت ترجمه است. برای پاسخ به این پرسش، دست به کندوکاو در کتاب و منابع آن زدم. نتیجه کار مرا از نقد کتاب منصرف کرد چرا که فاقد حداقل شرایط یک اثر دانشگاهی بود.
زمانی که کتابی علمی منتشر میشود، خلق آن میتواند حاصل تألیف یا ترجمه باشد. اثر تألیفی اگر چه همانند هر نوع اثر علمی دیگر تا حدودی وامدار آثار و افکار پیشینیان است، امّا بخش قابل توجهی از آن نتیجه تفکر و اندیشه خود نویسنده یا پدیدآور است. در یک نظام علمی سالم، فرد زمانی اقدام به نگارش کتاب میکند که احساس کند دست کم بخش قابل قبولی از محتوایی که میخواهد به عنوان کتاب منتشر کند، نتیجه تفکر و اندیشه خود وی است. اما ظاهراً در ایران شرط لازم و کافی برای نگارش و تألیف کتاب این است که فرد بتواند اطلاعاتی درباره یک موضوع، به حدی که اندازه یک کتاب باشد، گردآوری کند؛ نه تخصص لازم است و نه تفکر.
اثر ترجمه نیز، برگردان دقیق و امانتدارانه یک اثر از یک زبان به زبان دیگر است. علاوه بر غیر قابل فهم بودن متن بخش قابل توجهی از آثار علمی ترجمه شده به فارسی، بسیاری از مترجمان هنگام ترجمه از اصل امانتداری نیز دور میشوند.
در کنار این بازار آشفته تألیفها و ترجمهها، گونه دیگری از آثار که احتمالاً منحصر به ایران هستند نیز شکل گرفته به نام «تألیف و ترجمه» یا «ترجمه و تألیف». بعضی از افراد که انصاف بیشتری دارند چند فصل از یک یا چند کتاب را ترجمه میکنند و یکی دو فصل نیز خود مینویسند و آن را به عنوان یک اثر «تألیف و ترجمه» منتشر میکنند و البته در کتاب نیز برای خواننده مشخص میکنند که کدام فصل یا قسمت ترجمه است (و منبعش کدام است) و کدام قسمت تألیف است. این نوع تألیف و ترجمه تا حدودی قابل قبول به نظر میرسد چون در هر حال مشارکت نویسنده ایرانی در تولید محتوای آن مشخص است و معمولاً اضافه کردن یکی دو فصل تألیفی به کتاب نیز با نیت مناسب سازی بیشتر محتوا برای خواننده ایرانی صورت میگیرد. امّا بسیاری از آثار از عنوان «تألیف و ترجمه» صرفاً به عنوان بهانهای برای نقض امانتداری و پنهان کردن مشارکت ناچیز نویسنده در تولید محتوا استفاده میکنند.
در مورد کتابی که مثال زدم، نویسنده در مواردی چندین صفحه از یک منبع خارجی را ترجمه کرده و در کتاب خود آورده است. استنادهای درون متن منبع اصلی نیز به همان شکل در متن ترجمه آمدهاند. در هیچ جا نیز مشخص نشده که این بخش ترجمه کدام اثر است و یا اساساً ترجمه است یا تألیف. این نوع «تألیف و ترجمه» چیزی نیست جز سوء استفاده از نتیجه تفکر و زحمت دیگران.
در کشور ما، تب تولید علمی همه را برآن داشته که کتاب بنویسند. حتی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز در پی نگارش یا ترجمه کتاب هستند. نتیجه و نمود این وضع در کتابهایی که منتشر شده و میشود مشهود است. بسیاری از ترجمهها غیر قابل فهمند و بسیاری از تألیفها چیزی نیستند جز ترجمه و گردآوریِ گزیدهای از سایر آثار که به گونهای سر هم شدهاند.
این وضع دلایل متعدد دارد. از یک سو، این نگرش بیمار به کار علمی آنچنان نهادینه شده است که به قوانین و سیاستها نیز راه یافته است. آییننامههای پذیرش دانشجوی دکترا و اعطای بورس داخل و خارج از کسی که دانش آموخته کارشناسی ارشد است انتظار دارند کتاب تألیف کرده باشد. گویی سیاستگذاران علمی کشور نیز باور ندارند که نگارش کتاب، کاری شاق، و مستلزم سالها آموزش و پژوهش در یک حوزه علمی است. از سوی دیگر، رفتار سالم در حوزه تولید علم در محیط دانشگاهی آنقد کمیاب شده است که از دانشجویان نمیتوان انتظار آن را داشت. زمانی که اساتید دانشگاه چنین نگرشی به خلق محتوا و تولید علم داشته باشند، از دانشجو چه انتظاری میتوان داشت.
باید به یاد داشته باشیم که کسی اقدام به نگارش کتاب در باب یک موضوع میکند که سالهای متمادی به پژوهش و یا آموزش و پژوهش در آن حوزه پرداخته باشد. تولید آثار علمی سلسله مراتبی منطقی دارد. یک پژوهشگر ابتدا نتایج تحقیقش را به صورت مقاله پژوهشی منتشر میکند. در حوزههایی مثل پزشکی، فردی که چندین مقاله پژوهشی درباره یک موضوع منتشر کرده باشد، آنگاه از شایستگی لازم برای نگارش مقاله مروری برخوردار میشود. سالها تحقیق و نگارش مقاله ممکن است زمینه لازم را برای نگارش کتاب فراهم کند. و سرانجام کسی که صاحب مقاله و کتاب باشد، آنگاه شایستگی لازم را برای تألیف مقاله دایرهالمعارف نیز پیدا میکند. این رشته در کشور ما وارونه شده است. برخی از ابتدا دایرهالمعارفنویس هستند، و برخی قبل از نگارش اولین مقالهشان، چند کتاب مینویسند!
جمالی مهموئی، حمیدرضا. «"تألیف و ترجمه": نوعی خلق اثر یا بهانهای برای...؟». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 70. 22 اسفند 1390.