درد و دل متروي مشهد با متروي تهران در شعري طنز

مصطفا حسن زاده از شاعران جوان و دارنده مقام دوم دومين جشنواره سراسري طنز تهران در بخش شعر-1388 در شعري درد دل متروي مشهد با متروي تهران را به زبان طنز بيان كرده است.

اول نامه‌ام به نام خدا/خالق نصف ما و كل شما!
بعد هم يك سلام طولاني/ اول قصه‌اي كه مي‌خواني
يك سلام دراز مثل خودت/ دلبر و دلنواز مثل خودت
يك سلام بلند از مشهد/پيش كش بر قطار كارآمد
نه كه من زاده خراسانم/ادبيات خوب مي‌دانم!
زين سبب نامه‌اي كنم منظوم/ درد دل‌هاي مترويي مظلوم!
تو كه در زندگي اثر داري/ هيچ از حال من خبر داري؟
از قطاري غريب و بي چاره/خانه داري كه هست آواره
ديدي از بس كه قلبم آشوب است/يادمان رفت؛حالتان خوب است؟!
دل من كرده باز ميل تو را/بخورم خاك زير ريل تو را!
اي وجودت پر از منافع و سود/از قطاري كه نيست بر تو درود!
من فداي در كشويي تو/ واگن آخر و جلويي تو!
سر كه هيچ است،امر فرما تا/ جان فدايت كنيم سر تا پا!
چون بلا استفاده‌ام نقدا/ بخورد غصه‌هات بر سر من!

***
وضع ما در چه حال و حال شما/درد دل مي‌كند به شاه،گدا
شهردار عزيز پشت شماست/ زير تهران درون مشت شماست
مي‌خوري ميروي جلو يك بند/ميزني بر محله‌ها لبخند
زير تهران اگر كه خالي هست/ مشكلي نيست چون كه قالي هست
(باف آن آمده است در اينجا/ من و همشهري و ازين حرفا؟!)
زن و مرد و جوان و كودك و پير/دكتر و كارمند و گشنه و سير
همگي پاي در ركاب تواند/ در حقيقت همه خراب تواند!
اولت در حرم تهت داماد/آي...خوشبختي‌ات مبارك باد!
چه سري، چه دمي، عجب كمري/ناقلا مترويي تو يا كه پري؟!
عاشق خطتيم يار تويي/ ريل پاتيم تا قطار تويي
***
تو كه كلي برو بيا داري/در دل پايتخت جا داري
رويتان را به ما كني، بد نيست/ذره‌اي اعتنا كني، بد نيست!
مثل كار تنور با تن نان/ حال ما عالي است مترو جان!
اي برادر كلاه رفت سرم/مستمرا در آمده پدرم!
چه كلاهي؟گشاد تا بيني/ تحت عنوان واگن چيني!
بحث اطريش و چين و ژاپن بود/كار ما گير چند واگن بود!
سفت وشل،خير و آره مي‌كردند/سر من استخاره مي‌كردند!
خسته از فرصتي كه رفت شديم/ بي اثر مثل پول نفت شديم!
(نفت اصلا مگر اثر دارد؟/ بچه اين حرف‌ها خطر دارد!)

هفت روزي كه هست در هفته/ اسم من بر سر زبان رفته
ولي افسوس بر زبان مرده است/ بر من انگار كن زمان مرده است
در سر شهر درد سر شده‌ايم/ سوژه خنده بشر شده‌ايم
هركه اوضاع بنده را ديده/ با صداي بلند خنديده!
(خارج از خانه فاش خنديده/ توي خانه يواش خنديده!)
تنگ و تاريك مي‌كنند مرا/ باز و باريك مي‌كنند مرا
هر كسي خواست ضدحال زند/ حال اين بنده را مثال زند!
از هزاران شعار سير شديم/ عاقبت توي نطفه پير شديم!
پايه اول و رفوزه شدن؟/ از همان ابتداش موزه شدن؟!

درد دلها زياد و دل تنگ است/ حرف ما ميخ و گوششان سنگ است
چشم اميد بستم از همه كس/ يا امام رضا(ع) به دادم رس!
متروي اصفهان، كرج، تبريز/ همه دارند صاحب و من نيز
گرچه از بعد من كلنگ زدند/ منتها ضربه را قشنگ زدند!
كار آنها به افتتاح كشيد/ قصه من به افتضاح كشيد!

نفس روزگار يعني تو/ باعث افتخار يعني تو
خورد و خاك و خراب يعني من/ كانال فاضلاب يعني من!
برق‌هايت همه فشار قوي/به ضعيفان نگاه كن اخوي!
البته بر تو هم نظر دارم/ مشكلات تو را خبر دارم
مثلا از فشار آدمها/حالت بي قرار آدمها
دوستان عزيز هل ندهيد!/ هل اگر مي‌دهيد شل ندهيد!
بكنيد آن فشار را تنظيم/تا همه در قطار جا بشويم!
در فضايي كه تنگ چون گور است/ اولين كار منطقي زور است!
پاي از كفش و روسري از سر/ همه از جاي خود شدند به در!
در چنان ازدحام و در گيري/واي از فايل‌هاي تصويري!
نه فقط در قطار يا اتوبوس/ مي‌رسد توي قبر هم بلوتوث!
آخرين فيلم‌هاي مساله دار/مرگ بر دست‌هاي استكبار!
خواهر و مادر و الي آخر/ مي‌شود زير دست و پا پر پر!
- آنتناتان ميِه تا زيره زِمين؟/ يره ايولا ر ِ بلند بِگين!
(نمره جومان رسيد به صد/ لهجه‌ام رفت تا خود مشهد!)
رسم مردي كه شب ندارد و روز /مانده در گوشه و كنار هنوز
در نشستن اگرچه آزاد است/جاي خود را به پير‌ها داده است
رسم مردي اگر كه تعطيله/ دست خود را بگير از ميله!
بچه‌اش هست جا اگر تر نيست!/ ميله كم نيست صندلي گر نيست!

آخ! ياد هووت(!) افتادم/ لحظه اي در سكوت افتادم!
با هزاران اميد و با پارتي/ راه افتاد خط بي آر تي(BRT)!
خار شد گرچه توي پاي شما/نتواند گرفت جاي شما...

***
وقتتان را گرفت اين بنده/عذر تقصير،بنده شرمنده
موتورت گرم باد و سرد مباد/پيچ‌هاي تو هرزه گرد مباد!
ريل‌هايت عزيز كج نشود/ آخر مقصدت كرج نشود
بروي سمت غرب تا تبريز/پس از آن آنكارا، پاريس، ونيز
طرف شرق هم، چنين بروي/به هواي پكن به چين بروي!
سينه‌ات صاف و استخوانت سفت/ چرخ‌هايت روان و درها چفت!
راستي! خط يك كه خير نداشت/خط دوم به صحنه پاي گذاشت!
آخر و عاقبت چه خواهد شد؟/قصه اين دو خط چه خواهد شد؟
با همين اضطرار و بي‌صبري/زير اين سقف آسمان ابري
مي‌روم تا حرم به خانه دل/پيش آقاست حل هر مشكل
مگر از حضرتش بر آيد كار/ورنه از خلق نيست جز آزار
همه ريل‌هاي من آقا/ به فداي گل ضريح شما...
***
مثل پاييز زرد آوردم/ دلتان را به درد آوردم
عين يك رودخانه در جريان/ تا ابد باش متروي تهران!
و السلام اي مرام صد در صد؛/ ريل خالي متروي مشهد

منبع : خبرگزاری فارس