لیزنا از نگاه یک استاد: محسن حاجی زین العابدینی

حكايت كتابداري و اطلاع رساني كه در ذات خود، خبر، اطلاع، و هرچيزي از اين جنس را با خود يدك مي كشد، به آن مثل كه گوزه گر از كوزه شكسته آب مي خورد مي ماند. براي همه، زمينه هاي اطلاع رساني و اطلاع گيري را مهيا مي نمايد ولي خودش از اخبار و اوضاع خود به شكلي مدرن و منسجم غافل است. دنياي حال حاضر ما، دنيايي شده پرخبر كه حتي به خبرهاي يك روز يك حوزه هم نمي توان فكر كرد و رسيد، چه برسد در يك دوره طولاني مدت و حوزه هاي متفاوت. الان وضعيت به گونه اي است كه فرد بايد به صورت گزينشي خبرگيري كند و اصلا امكان پرداختن به هر خبر و اطلاعي در هر زمينه و در هر كجا نيست. درست مانند گذشته كه بزرگي گفته بود "هر كتاب ارزش يك بار خواندن را دارد" ولي الان اگر كسي چنين كند، همه درباره او جور ديگري فكر خواهند كرد. بر اين اساس است كه انواع اقسام شيوه هاي اطلاع گيري و اطلاع دهي و ارزيابي منابع اطلاعاتي و خبري پديد آمده و مورد استقبال قرار گرفته است. زيرا يك جستجوگر نمي تواند به راحتي هر آنچه را كه لازم دارد بكاود و يافته را هم بي كم و كاست قبول كند و مورد استفاده قرار دهد. بلكه ضرورت دارد در ابتدا هر اطلاع و خبر از يك يا چند صافي اوليه عبور كند تا وقتي به دست آخرين حلقه اين زنجيره كه ما در دنياي كتابداري به نام كاربر او را مي شناسيم رسيد، نزديك ترين اطلاع به آنچه فرد مي خواسته باشد.

وقتي در مورد خبرگزاري فكر مي كنم، از خودم مي پرسم "خبرگزاري كتابداري و اطلاع رساني يعني چه؟" پاسخ را از اين زاويه مي يابم كه دنياي كتابداري و اطلاع رساني عمري با آگاهي رساني و خبررساني فرد به فرد در محيط كتابخانه و به صورت رو در رو سروكار داشته است. عمري را كتابداران با اين شيوه سركرده اند كه يك نفر بيايد و چيزي بخواهد و پاسخي را در همان ظرف زمان و مكان به بدهد و همانجا هم رضايت يا عدم رضايت او را ببيند؛

اما يك وقتهايي انسان با خودش مي انديشد و از خود مي پرسد كه چرا اين كار خوب را كه من براي اين يك نفر انجام دادم و لبخندي بر لبان او نقش بست براي دهها نفر همچون او انجام دهم و رضايت را دو چندان ببينم. اين است كه به فكر رسانه هاي جمعي و بزرگ و سريع الاثر مي افتد و رسانه هايي چون وبلاگ، شبكه اجتماعي و شكل كلاسيك تر آن "خبرگزاري" را پديد مي آورد. اين جنبش از همان ذات "هر اطلاعي – كاربري" بر مي خيزد كه نمي توان اطلاعات را محبوس كرد و به هيچ كس نداد. اصلا، آدمي در ذات خود به اين نيازمند و محتاج است كه هر آنچه را مي داند فراچنگ آورده و با ديگران قسمت كرده و شريك شود.

از سوي ديگر، اوضاع دنياي كتابداري و اطلاع رساني در حال حاضر در كشور ما به گونه اي رقم خورده كه علاقه مندان به خبرپراكني در آن بسيارند و خوشبختانه امكانات و شرايط آن هم براي همگان مهيا شده است. همين موضوع، خطر آلودگي اطلاعات را پيش مي آورد. يعني تعدد مراجع خبررسان و احتمال ورود نظرها و ديدگاههاي متفاوت و گاه متناقض كه تشخيص سره از ناسره را به خصوص در نزد افراد تازه كار، بسيار مي كند.

حال اگر يك مرجع مناسب و با كفايت بتواند نه با زو و امكانات، كه با سبك و شيوه علمي و عمل اقناع گرانه خوب، سكان هدايت توليد و تحويل خبر را در دست گيرد، آن وقت است كه انسان با آرامش و اطمينان بيشتري به اخبار توجه كرده و آنها را به كار مي گيرد.

اين خبرگزاري و آنچه در پس ذهم بنيان گذاران آن است، به اين سوي مي رود كه بسيار اتفاق ميموني است. از زماني كه نسخه آزمايشي اين پايگاه را ديدم و سابقه مختصر مطالعه و كاردر اين زمينه، مدام با خودم انديشيده ام كه اين جريان مبارك به كدام سوي برود بهتر است و سرانجامي مبارك تر در انتظار آن است. حاصل اين غور و تامل چند نكته بوده است كه در ادامه ذكر آنها مي رود:

  1. اخبار ناب: اكنون توليد خبر و انتشار آن بسيار زياد اتفاق مي افتد. يكي از دغدغه ها و مشكلات رسانه ها و خبرگزاري ها، ارائه خبرهاي جديد و دست اول است كه اين موضوع در بعضي مواقع آفت كار رسانه اي مي شود. خبرگزاري هم بايد ضمن توجه به اين نكته مهم، خود را اسير و محدود به آن نكند. زيرا بسيار ملاحظه شده كه يك خبر جديد كه شايد چندان هم ارزش و اهميتي از بعد حرفه اي نداشته است، همه خبرهاي ارزشمند ديگر را تحت الشعاع قرار مي دهد در حالي كه جايگاه شايسته خود را هم نمي تواند پيدا كند. خبرگزاري بايد از اين آفت مبرا باشد.
  2. جذابيت كتابخانه اي: همان گونه كه ذكر شد، رويكرد خبرگزارانه در دنياي كتابداري، از ذات آگاهي رساني كتابخانه اي كه رو در رو و زنده بوده است سرچشمه گرفته. اغلب خبرگزاريها به اين معضل دچار شده اند كه زنده بودن و روح داشتن اطلاع را در اخبار و فعاليتهاي خود از ياد برده اند. اگر اين خبرگزاري بتواند خاصيت خدمات مرجع كتابخانه اي را در سطحي و جنسي چون خبرگزاري به كار گيرد، موقعيتي ناب براي خود تضمين كرده است.
  3. تحليل خبر: از مهمترين عواملي كه يك خبر-كه در چند وبلاگ و سايت و رسانه آمده- و در حقيقت خبر سوخته و تكراري به حساب مي آيد را خواندني و جذاب مي كند و قادر است مشتري دائم بسازد تحليل خبرها است. يعني اينكه اين خبرگزاري اين گونه به اين موضوع و حواشي و عوامل دخيل در آن مي نگرد و بر اساس آن عمل مي كند.
  4. ماندگاري: از آفتهاي ديگر حركتهاي خودجوش و مشتاقانه، وقفه يا تعطيق فعاليت ها است. به اين دليل كه هم كار به مرور زمان گسترده مي شود و هم انگيزه هاي افراد كاهش مي يابد. بنابراين، بسيار مهم است كه خبرگزاري از همين ابتدا به تداوم آن بيانديشد و در اين راه مواردي چون مسائل مالي، نيروي انساني، گسترش و توسعه كار در آينده و ... را مد نظر داشته باشد.
  5. تعامل: اصل و اساس يك فعاليت رسانه اي بر تعامل با مخاطبين است. بسيار ضرورت دارد كه در بخشهاي مختلف امكان تعامل، بازخورد، نظرسنجي و تحليل تعبيه شده و از آن مهمتر اينكه به نظرات توجه شود. هم از اين لحاظ كه خوانده شده يا شنيده شوند و هم از اين لحاظ كه به كار گرفته شده و پياده شوند.

در پايان ضمن تشكر از حركت جسورانه پايه گذاران اين اقدام مهم فرهنگي-علمي، اميدوارم سال بعد و سالهاي بعد از آن، به بهانه يك سالگي و چند سالگي آن، بازهم در اين فضاي مجازي گرد هم آمده و تداوم اين اقدام مبارك را به جشن بنشينيم.

 

خوش خبر باشيد

1388/12/11